پس از گذشت پنج سال و نیم از کودتایی که ستونهای مصر را به لرزه درآورد، حالا آن پاترسون، سفیر سابق آمریکا در قاهره در یک نشست در مرکز تحقیقاتی در واشنگتن حاضر شد تا درباره برخی درسهایی که از این تجربه گرفته است، صحبت کند.
نیویورک تایمز در گزارشی مینویسد، آن پترسون، سفیر سابق آمریکا در قاهره در مصاحبهای ابتدا اصرار داشت تا درباره قانون طلایی حاکم بر سیاستهای آمریکا در قبال مصر صحبت کند و این قانون ارتباط با اسرائیل است، یعنی اینکه واشنگتن در وهله اول به دنبال تضمین یک وضعیت مصری است که حکومت رژیم اشغالگر را تهدید نکند.
وی گفت: سیاست ما در مصر کاملاً واضح و مشخص است و هیچ ابهامی ندارد. مهمترین نکته استراتژیک روابط مصر با اسرائیل است و چنانچه با اولویتهای دیگر مانند حمایت از تحول دموکراتیک در تعارض قرار بگیرد، بحث اسرائیل در اولویت خواهد بود.
این استراتژی واضح آمریکایی یکی از سه اصل مهم برای درک وضعیت مصر است که پاترسون درباره آن صحبت کرده است.
اما اصل دوم مطرح شده در اظهارات سفیر سابق آمریکا در قاهره مربوط به نقش ارتش مصر است، طوری که وی گفته است": ارتش مصر طرفی بود که حسنی مبارک و محمد مرسی، (رؤسای جمهور سابق مصر" را از صحنه قدرت کنار گذاشت و اگر کسی در آینده عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری کنونی مصر را از قدرت دور کند، آن طرف ارتش این کشور است و این موضوع یک عملیات دموکراتیک نیست.
پاترسون در ادامه با اشاره به رهبری سیاسی اخوان المسلمین در مصر پس از انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ تصریح کرد: اما اصل سوم مربوط به غرب است، برخی از قدرتهای جامعه بینالملل اهمیتی نمیدهند که امکان دارد یک رویکرد دموکراتیک به نتایج نامطلوب منجر شود و از همان ابتدا مشخص بود که اخوان المسلمین در انتخابات خوب عمل میکنند.
وی در ادامه به توضیح درباره جزئیات "ابزارهای" آمریکا در مصر و چگونگی شکست کشورش در حمایت از تحول دموکراتیک و همچنین ممانعت از کودتایی که سیسی در آن زمان به عنوان وزیر دفاع مصر رهبری میکرد، پرداخت.
سفیر سابق آمریکا در قاهره اظهار کرد: علیرغم وضوح ۱۰۰ درصدی دیدگاه آمریکا نسبت به کودتای مصر یک شکاف اطلاعاتی خطرناک در میان آمریکاییها مبنی بر نقش کشورهای حوزه خلیج (فارس) در برکناری مرسی وجود داشت. علاوه بر این نقش سلفیها در این کودتا به دلیل نبود ارتباط با آنها برای آمریکاییها واضح نبود.
صحبتهای پاترسون درباره حلقه گم شده خلیج فارس در کودتای مصر و تصور آن برای واشنگتن به عنوان یک بیننده سوالهای متعددی را درباره رخدادهای آن دوره ایجاد میکند که شاید پاسخ برخی از این سؤالها در گفتوگوها و شواهد منابع آمریکایی دیگر فاش شده باشد.
شاید مهمترین گواهی آمریکا در این باره مطالبی باشد که دیوید کرکپاتریک، روزنامهنگار آمریکایی در کتاب خود تحت عنوان "به دست ارتش....آزادی و آشوب در مصر و خاورمیانه" ثبت کرده است که مختصری از آن ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۸ در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد.
اگر تجربه پاترسون و گواهی و اطلاعاتی که کرکپاتریک در کتاب خود ثبت کرده است را بخوانیم، نتیجهگیریهای متعددی را میتوانیم انجام دهیم از جمله اینکه دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق آمریکا که بر اطمینان خود نسبت به تحول دموکراتیک در جهان عرب تأکید میکرد تیمها و مقامات مختلفی را در اطراف خود داشت که هرکدام نظرات مختلفی داشتند و بر اساس دیدگاه یکپارچه در مصر ۲۰۱۳ کار نکردند.
کرکپاتریک در کتاب خود شهادت و گواهی چاک هاگل، وزیر دفاع وقت آمریکا را نقل میکند که یک جمهوریخواه بود و اوباما یک دموکرات بود از وی کمک گرفت اما هاگل هماهنگ با دیدگاه اوباما عمل نکرد.
هاگل در مصاحبهای که با کرکپاتریک در سال ۲۰۱۶ داشت، گفت که شکایات علیه مرسی از سوی اسرائیل، عربستان و امارات نشأت گرفته است و محمد بن زائد، حاکم کنونی امارات و ولیعهد وقت ابوظبی اخوان المسلمین را بزرگترین خطر برای خاورمیانه توصیف کرد.
طبق گفته پاترسون، عجیب است که رصدخانههای آمریکا نقش امارات و عربستان را در کودتای مصر دنبال نکنند، به ویژه پس از اینکه فهمیده شود یک چشم انداز مشترک میان برخی از مقامات آمریکایی وقت و افرادی مانند محمد بن زائد و طرفهایی مانند اسرائیل وجود دارد.
از جمله مقامات مذکور آمریکایی ژنرال مایکل فلن است که در آن زمان رئیس آژانس اطلاعات در وزارت دفاع این کشور بود که بعدها به عنوان متهم اصلی در توطئه ادعایی میان کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و روسیه مطرح شد.
فلن چند ماه پیش از کودتای مصر به منظور گفتوگو با ژنرالهای ارتش مصر درباره مرسی به قاهره سفر کرد و کرکپاتریک در این باره گفته است که فلن در سال ۲۰۱۶ به وی گفته است که اخوان المسلمین و القاعده یک ایدئولوژی دارند.
تحقیر مرسی توسط آمریکا
حتی در میان مقامات غیرنظامی آمریکا نیز موضعگیریها و اشارههایی وجود دارند که زمینه را برای کودتا مهیا میکنند. از جمله این مقامات موضع جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا و بالادستی پاترسون است.
کری مارس ۲۰۱۳ به قاهره سفر و با مرسی و سیسی دیدار کرد. طبق اطلاعات جمع شده توسط کرکپاتریک، دو دیدار با یکدیگر متفاوت بودند و کری مرسی را تحقیر کرد و وی را شایسته حمایتهای آمریکا ندانست اما وی از دیدار با سیسی ابراز رضایت کرد و پس از انجام این دیدار به پاتریک گفت که سیسی به وی گفته است: کشورم را رها نخواهم کرد که به با ناکجا آباد برود. کری پس از این اظهارات متوجه شد که کار مرسی تمام شده است.
همزمان با اینکه پاترسون به عنوان فرستاده کری از مصریها میخواست به انتخابات و نتایج آن احترام بگذارند و به یک مسیری که عواقب آن مشخص نیست، کشیده نشوند، چاک هاگل نیز تقریباً هرروزه با سیسی تلفنی گفتوگو میکرد.
کرکپاتریک میگوید: کاخ سفید نکاتی را برای هاگل فرستاد که در گفتوگوهای خود با سیسی از آنها استفاده کند و به وی هشدار دهد که واشنگتن هرگونه کودتا علیه قدرت در مصر را مجازات خواهد کرد اما پیامی که هاگل به سیسی منتقل کرد کاملاً متفاوت با این موضوع بود.
خط داغ
هاگل به سیسی گفت: من در قاهره زندگی نمیکنم، بلکه این تو هستی که در اینجا زندگی میکنی و باید از امنیت خود دفاع کنی، باید از کشورت دفاع کنی". در همین راستا یک مقام بلندپایه در شورای امنیت ملی آمریکا که از موضوع گفتوگوی هاگل و سیسی مطلع بود، اظهار کرده است که کاخ سفید از هاگل خواسته تا پیامی را با این محتوا که "دموکراسی مهم است" را به سیسی منتقل کند اما وی هاگل این پیام را به سیسی منتقل کرده که "به دنبال روابط خوب هستیم".
هرچند که پاترسون از اسرار خط داغ میان هاگل و سیسی مطلع نبوده اما در هر صورت و آنطور که در مصاحبه خود عنوان داشته است، وی به اندازه کافی نسبت به سیسی شناخت داشته است.
پاترسون تمامی آنچه را درباره سیسی میداند، بازگو نکرد اما اظهار کرد که بارها با وی دیدار کرده است.
سفیر سابق آمریکا در قاهره بر این عقیده است مرسی سیسی را قبول نداشت و اشتباه وی این نبود که یک ستیزهجوی اسلامی است بلکه او (مرسی) نمیدانست که چه میکند و زمانی که فشارها افزایش یافت وی کم کم ضعیف شد به ویژه اینکه از مشاورهای گوشه گیر و بیتجربه مشورت میگرفت و بسیاری از مقامات دولت آمریکا از وی خسته شده بودند چرا که مرسی فردی منزوی بود.
صرفنظر از گفتهها و نگفتههای پاترسون، این سفیر که شاهد طوفان تغییرات بزرگ در زمان خدمت خود به عنوان سفیر در قاهره بود خلاصهای از تجربه خود را بر زبان آورد که ممکن است با تودهای از ملت عرب که به خیابان آمدند و خواستار آزادی و کرامت شدند، مطابقت داشته باشد.
پاترسون با اشاره به دو عنصر در مصر که میتواند بلافاصله به یک مرحله جدید منجر شوند، گفت: ممکن است در حال حاضر اینگونه به نظر برسد که بهار عربی شکست خورده است اما درک عربها را تغییر داده است.
یکی از دو عنصر مذکور مسأله جمعیت شناسی است. سفیر سابق آمریکا معتقد است که در مصر یک طیف جوان پدیدار شده است که فرصت شغلی برای خود پیدا نکرده و ممکن است تا ابد دست روی دست نگذارند و صبر نکنند. عنصر دوم نیز موضع ارتش است که ممکن است از بقای سیسی در قدرت حمایت کند اما تا کی؟