دفتر پژوهش و بررسيهاي خبري-رئوف پيشدار : ايران و مصر در روزهاي اخير قدم هايي را در جهت نزديکي به هم برداشته اند.
"علي لاريجاني " رييس مجلس شوراي اسلامي که براي شرکت در يک نشست اتحاديه بين المجالس اسلامي به قاهره رفته بود ، ديدارهايي با مقامات ارشد مصري واز جمله "حسني مبارک "رييس جمهوري اين کشور داشته و هر دو تعارفات بسياري را براساس گزارش هاي رسانه اي نسبت به کشور مقابل و نقش و موقعيت آن در تعاملات منطقه اي و جهاني و بخصوص در دنياي اسلام ابراز داشته اند. هم تهران و هم قاهره در سالهاي گذشته تلاش هايي را براي نزديکي به هم و زدودن شبهاتي که بر روابط آنها سايه انداخته است ،داشته اند ، ولي به دلايلي چند دو طرف هنوز نتوانسته اند روابط رسمي سياسي خود را به حرکت در جهت رسيدن به سطحي که هر دو در تعارفات آنرا ابراز مي کنند ، وادارند.
از سوي ايران تاکنون مقامات بسياري با رهبران مصر ديدار داشته اند که بالاترين مقام آنها در دوره حاضر علي لاريجاني است و از سوي مصري ها نيز اقداماتي در پاسخ صورت گرفته است که يکي از برجسته ترين آنها سفر اول آذر 1386 "حسين ضرار" يک معاون ارشد وزارت امورخارجه مصر بود که با پيام ويژه اي از مقامات مصري براي دولت مردان ايراني به تهران آمد .
از رفت و آمدها و سطح آن و تعارفات چنين به نظر مي رسد که تهران و قاهره به سطحي از اراده سياسي رسيده اند که روابط خود را هر چه بيشتر در مسير عادي سازي قرار دهند و باور داشته باشند که مساله اي اساسي و مانع غيرقابل رفع اي در ايجاد روابط و تعميق آن وجود ندارد و در عين داشتن روابط، مي توان مواضع انتقادي را حفظ کرد، مهم اين است که روابط و مسير آن مديريت گردد و باور شود که تعويق عادي سازي روابط، هيچ امتيازي براي دو طرف ندارد و کارکردي هم اگر داشت،اين کارکرد امروز ازدست رفته است.
تحولات فراوان در سالهاي رکود روابط ميان تهران و قاهره بويژه در زمينه سياسي و استراتژيک که به تغيير بسياري از معادلات قديمي در منطقه انجاميده است،اينک بيش از هر زماني ايجاب مي کند که دو طرف به هم نزديک شده و همانطور که خبرنگار روزنامه مصري الاهرام در سفر امارات از احمدي نژاد در سال 1386 خواست و مطمئنا درخواست از مبارک نيز هست " براي بيرون بردن جهان اسلام از نگراني ها" گام هاي تازه اما مستحکمي به سوي يکديگر بردارند.دو ملت ايران و مصر رابطه اي تاريخي و اشتراکات بسياري دارند که آنها را به هم نزديک مي کند.برآيند افکار عمومي دو کشور که احمدي نژاد در سفر جنوب خليج فارس در سال 1386 و مقامات مصري در چند نوبت به آن اشاره کرده اند، براين مهم تاکيد دارد که تهران و قاهره بايد به سمت عادي سازي روابط بروند و اين مهم قطعا در باور ديگر مردمان منطقه بخصوص در کشورهايي که بيشتر از اين روابط متاثر مي شوند مانند لبنان و عراق و بخصوص فلسطيني ها نيز وجود دارد.
همان گونه که در ايران مقاومتهايي نسبت به ازسرگيري رابطه با مصر بويژه به جهت رابطه آن با اسراييل صورت مي گرفته، در مصر نيز رابطه با ايران مخالفاني دارد.عمده اختلافات ايران و مصر به سياستهاي دو کشور در قبال لبنان و فلسطينيان و گروههاي فلسطيني و لبناني (و از جانب ايران همچنين رابطه مصر با اسراييل ) باز مي گردد که برخي مورد حمايت ايران و برخي مورد حمايت مصرند و در ميان کشورهاي عربي مصر تنها کشور عرب است که ايران با آن رابطه رسمي سياسي ندارد.
در حال حاضر که به نظر مي رسد دو کشور اهميت ازسرگيري روابط را درک کرده اند، نگراني واقع بينان سياسي در دو کشور تکرار روند يک قدم به جلو و دو قدم به عقب است که در هر دوره اي بعد از شروع فصل آب شدن يخ هاي روابط، دوباره آنرا منجمد کرده است.در شرايط موجود بويژه بر عهده روشنفکران و نخبگان دو کشور است تا همانگونه که براي از بين بردن اختلافات تلاش کنند و سعي و هم خود را متوجه آشتي ميان جريانها، مذاهب و تمدنها...براي رويارويي با کساني که در پي جدا کردن فرزندان امت اسلامي اند، نمايند و در نظر داشته باشند که يکي از چند چالش بزرگ جهان در شرايط کنوني "ترس از اسلام و اتهام نارواي تروريسم است که همه ما ايمان داريم ساخته دست قدرتهاي بزرگ مي باشد.