"حمدي عبادالرحمن حسن" استاد علوم سياسي دانشگاه قاهره با انتشار مقاله اي با عنوان "اسراييل وقدرت نرم در آفريقا" به حضور اين رژيم در آفريقا، اهداف سياستمداران صهيونيست در اين قاره و کم رنگ شدن روابط اعراب و کشورهاي آفريقايي پرداخت.
به گزارش ايرنا، در اين مقاله که در پايگاه اينترنتي "اسلام آنلاين" منتشر شد آمده است:
روابط اسراييل با کشورهاي آفريقايي بويژه غير عرب در 50سال گذشته با تحولات وفراز ونشيب زيادي مواجه شده است و چه بسا برخي از اين تحولات به تغيير اولويت هاي سياست خارجي اسراييل برمي گردد.
دوران طلايي نفوذ اسراييل در آفريقا که در دهه شصت درخشان بود در پايان جنگ اکتبر در سال 1973( 1352) و با تصميم کشورهاي آفريقايي به قطع روابط ديپلماتيک خود با اين رژيم به پايان رسيد. اسراييل در دهه هشتاد از هيچ تلاشي براي بازگشت روابط خود با آفريقا دريغ نکرد ولي تنها در سال 1993(1382) و در پي امضاي توافقنامه اسلو به اهداف خود در اين قاره دست يافت.
با وجود اينکه روابط اسراييل و آفريقا بعد از جنگ سرد روند عادي پيدا کرد
ولي اين قاره ديگر جايگاه ويژه اي در راهبردهاي اسراييل نداشت ولي با ظهور برخي تهديدها در صحنه آفريقا بويژه بعد از حوادث 11 سپتامبر و توجه استعمارگران به منابع وثروت هاي طبيعي اين قاره، رهبران رژيم صهيونيستي بار ديگر آفريقا را يکي از محورهاي مهم سياست خارجي خود قرار دادند.
در آغاز دهه نود روابط اسراييل و آفريقا به سه دليل بار ديگر شکل گرفت:
1- امضاي توافقنامه اسلو و پيمان صلح ميان اسراييل و اردن بمثابه برداشتن همه موانع موجود بر سر راه روابط اسراييل و افريقا بود.
2- پايان يافتن دوره حاکميت رژيم تبعيض نژادي در آفريقاي جنوبي و نقش اسراييل در کمک به دولت با حاکميت افراد سياه پوست در اين کشور
3-فروپاشي اتحاديه جماهير شوروي و فعال تر شدن نقش آمريکا به عنوان يک قدرت نيرومند وحاکم بر جهان به گونه اي که آفريقايي ها گمان مي کردند نزديک شدن به آمريکا تنها از راه اسراييل امکان پذير است.
در پايان سال 1993( 1372) هفت کشور آفريقايي روابط ديپلماتيک خود را با اسراييل از سرگرفتند. در سال بعد ده کشور ديگر به اين کشورها اضافه شدند. در پايان دهه نود شمار کشورهاي آفريقايي داراي روابط با اسراييل به 40کشور رسيد.
نکته جالب اين است که درميان اين کشورها، کشورهايي ديده مي شدند که تا آن زمان هيچ روابطي با اسراييل نداشتند که مستعمره هاي پرتغال (آنگولا، موزامبيک، گينه بيسائو، ساوتومي وپرنسيب) علاوه بر زيمبابوه، ناميبيا، اريتره و موريتاني از جمله اين کشورها به حساب مي آيند.
اين مرحله همچنين شاهد برقراري روابط ميان اسراييل با کشورهاي هند، چين در آسيا و تلاش صهيونيست ها براي بهبود روابط ديپلماتيک خود با جهان عرب نيز بود. هرگونه تحرک اسراييل در آفريقا با عوامل واولويت هاي راهبردي و اقتصادي اين رژيم مرتبط مي شد.
در هر حال اسراييل در اين برهه زماني سفارتخانه هاي خود را در 11 کشور آفريقايي از جمله اتيوپي، اريتره، کنيا، آنگولا، کامرون، نيجريه، دماغه سبز، سنگال، مصر، آفريقاي جنوبي و موريتاني افتتاح کرد.
اسراييل در اغلب سال هاي گذشته و با ظهور نسل جديدي از صهيونيست ها که چندان به حال و روز آفريقا توجه نمي کردند، چندان اهميتي به شرايط اين قاره وبحران هاي آن در راهبردهاي خود قابل نبود.
اين بي توجهي اسراييل در ناتواني کابينه اين رژيم در برخورد با برخي مسايل مرتبط با قاره آفريقا نمود داشت که در اين زمينه مي توان به :
* افزايش شمار کارگران آفريقايي در اسراييل
* پيامدهاي مهاجرت يهوديان فالاش بر جامعه اسراييل _ اشاره کرد.
اين بدان معنا نيست که اسراييل در اين دوره از اهداف ثابت خود در آفريقا دست برداشته بود چون ترس هراس هاي امنيتي و راهبردهاي جديد اسراييل در اين قاره بويژه در پي حوادث 11 سپتامبر، خلاف اين مساله را نشان مي دهد.
در هر حال مي توان گفت که اسراييل همواره براي حفظ جايگاه و نفوذ خود در آفريقا بويژه در مناطق ذيل تلاش کرده است:
- منطقه شرق آفريقا و حوزه نيل
اسراييل در اين منطقه که شامل ارتيره، اتيوپي، کنيا مي شود سفير و نمايندگي ديپلماتيک فعال دارد. اما در کشور کنگو سفير آکرديته دارد درحاليکه در ديگر کشورهاي حوزه نيل از جمله اوگاندا، تنزانيا، راواندا وبروندي سفيران غيرمقيم تعيين کرده است.
بنابراين اگر ما ماهيت روابط مصر و اسراييل را که بر اساس توافقنامه صلح سال 1979(1358) شکل گرفت در نظر بگيريم، به اين نتيجه مي رسيم که اين رژيم روابط مستحکمي با همه کشورهاي حوزه نيل به استثناي سودان برقرار کرده است.
- منطقه کمربند اسلامي در غرب آفريقا
اسراييل در اين کشورها که شامل کامرون، دماغه سبز، سنگال و نيجريه مي شود، سفير دارد. اين رژيم در سال 1999( 1378) سطح روابط ديپلماتيک خود را با موريتاني به سفير ارتقا داد تا اينکه دولت ژنرال "محمد ولد عبدالعزيز" در آغاز سال 2009 (1388) روابط خود را با اسراييل قطع و سفير اين رژيم را از نواکشوت اخراج کرد. هرچند که اسراييل در برخي کشورهاي غرب آفريقا سفارتخانه ندارد ولي تلاش کرده است روابط خوبي با اين کشورها برقرار کند و اين مساله از اهميت ژئوسياسي اين منطقه براي سياستمداران صهيونيست، نشان دارد.
- منطقه جنوب آفريقا
روابط اسراييل با کشور آفريقاي جنوبي به دوره حاکميت رژيم تبعيض نژادي برمي گردد. با توجه به حضور قابل توجه يهوديان در اين کشور، روابط اسراييل با آفريقاي جنوبي حتي بعد از سال 1944 که اين کشور شاهد تغييرات دمکراتيک شد، با ثبات همراه بوده است. اسراييل از سال 1992(1371) نيز روابط ديپلماتيک همه جانبه اي با دولت آنگولا برقرار کرد.
- مصر وشمال آفريقا
اسراييل در پي امضاي توافقنامه صلح با مصر و برقراري روابط ديپلماتيک همه جانبه با قاهره در سال 1980( 1359) توانست محاصره عربي عليه خود را در هم بشکند. اين مساله بهمين اندازه محدود نشد بلکه اين رژيم توانست در پي امضاي توافقنامه اسلو در سال 1993(1372) روابط خود را با کشورهاي شمال آفريقا از جمله تونس و مغرب بهبود بخشد.
اهداف و عوامل مساعد:
به طور کل مي توان گفت که سياست اسراييل در برابر آفريقا تابع برخي عوامل و اهداف کلي بوده است.
عوامل سياسي: آفريقا در محافل بين المللي از جمله سازمان ملل از ميزان آراي وسيعي برخوردار است و اين بدان معنا است که آفريقايي ها مي توانند در سياست هايي که باهدف اعمال انزوا عليه اسراييل شکل مي گيرد، نقش مهمي ايفا کنند. اسراييل براي درهم شکستن ديوار محاصره اعراب توانست با برخي کشورهاي عربي غيرهمجوار بويژه در شاخ آفريقا وشرق اين قاره، همپيان شود.
"ديويد بن گوريون" نخست وزير اسبق اسراييل در سال 1960( 1339)خطاب به کنيست گفته بود: کمک هايي که به کشورهاي تازه تاسيس ارايه مي شود به انگيزه انجام کار خير انجام نمي گيرد. ما به دوستي آنها بيش از نياز آنها به کمک ما، نياز داريم.
عوامل اقتصادي: در همين حال عوامل اقتصادي چندان از انديشه سياستمداران اسراييل دور نبوده است. آفريقا با منابع و ثروت هاي طبيعي غني اش از اهميت خاصي براي اين رژيم برخوردار است همچنانکه يک بازار بسيار خوبي براي کالاهاي ساخت رژيم صهيونيستي به شمار مي رود. اسراييل در پايان دوره استعمار در آفريقا براي برقراري روابط خوب با نخبگان سياسي اين قاره تلاش کرده است.غنا بهترين نمونه اين روابط است. اسراييل با رهبران غنا از طريق کنفرانس هاي بين المللي وکنفدراسيون هاي اتحاديه کارگري آزاد، ارتباط برقرار کرد که منتهي به گشايش کنسولگري اسراييل در آکرا در سال 1956(1355) شد. در مارس سال 1957(1336) و با اعلام استقلال غنا، اسراييل کنسولگري خود را به سفارتخانه تبديل کرد و"ايهود آوريل" به عنوان اولين سفير رژيم صهيونيستي در آفريقا تعيين شد.
اسراييل با استقلال پي در پي کشورهاي آفريقايي، اين کشورها را برسميت شناخت و روابط ديپلماتيک با اين کشورها برقرار کرد. اين رژيم در سال 1959 (1338) سفارتخانه خود را در گينه کوناکري افتتاح کرد و در سالهاي 1960 و 1961( 1339و1340) دايره روابط خود را به کنگو، مالي، سيرالئون، مادگاسکار، نيجريه توسعه داد به گونه اي که شمار سفارتخانه هاي اين رژيم در آفريقا در پايان سال 1962 (1341) به 22 سفارت رسيد. در سال 1972( 1351) اسراييل با 32کشور آفريقايي روابط داشت.
نکته قابل توجه اين است که برخي کشورهاي آفريقايي تلاش کردند سفارتخانه هاي خود را در اسراييل افتتاح کنند وحتي از اينکه سفارتخانه هاي آنها در بيت المقدس فعاليت داشته باشد، ابايي نداشتند. تل آويو تصميم کشورهاي آفريقايي را براي برسميت شناختن قدس به عنوان پايتخت رژيم اشغالگر، يک نوع به رسميت شناختن "کشور اسراييل" دانست.
برخي تحولات بين المللي ومنطقه اي دلايل اقبال همه جانبه و ديپلماتيک اسراييل به آفريقا را تبيين مي کند.
- موج استقلال کشورهاي آفريقاي در دهه شصت و اين به معناي افزايش آراي آنها در سازمان ملل بود بويژه اينکه تنش اعراب و اسراييل همواره به عنوان يکي از مهمترين مسايل مطرح براي راگيري به شمار مي رود.
- تاسيس سازمان وحدت آفريقا در سال 1963(1342) که مي توانست يک نوع چالش براي اسراييل باشد چون اين رژيم يکي از اعضاي اين مجمع آفريقايي- عربي به شمار نمي رفت.
- عضويت مصر و ديگر کشورهاي عربي در اتحاديه عرب وسازمان وحدت آفريقا منجر به تشکيل ائتلاف هاي عربي و آفريقايي مي شد.
در پايان جنگ اکتبر 1973(1343) برخي کشورهاي آفريقايي در حمايت از مواضع مصر اقدام به قطع روابط ديپلماتيک خود با اسراييل کردند. برخي از اين کشورها با هدف دريافت کمک هاي عربي بويژه از کشورهاي نفت خيز به چنين اقدامي روي آوردند. هرچند که قطع اين روابط بر ادامه ارتباط ميان اسراييل و آفريقا تاثير نگذاشت ولي تحول بزرگي در تصميمات سياستگذاران صهيونيست و سياست هاي اعمال شده اين رژيم بوجود آورد.
به نظر مي رسد که اسراييل با دو شيوه به اين موضعگيري آفريقا پاسخ داد:
1- حمايت از روابط با رژيم تبعيض نژادي آفريقاي جنوبي در آغاز 1974 (1343).
2- مخالفت با درخواست هاي آفريقا در خصوص دريافت کمک هاي فني. اسراييل تصميم گرفت که اين کمک ها را روانه ديگر نقاط جهان از جمله آسيا کند.
اسراييل به خاطر موضع آفريقا با انزواي بين المللي مواجه شد واين مساله در سال 1975 (1344) آن زمان که مجمع عمومي سازمان ملل صهيونيسم را با نژادپرستي همسان دانست، بيش از هرزمان ديگر آشکار شد.
ولي امضاي توافقنامه صلح اسراييل ومصر در سال 1979(1348) به سالها قطع روابط آفريقا و اسراييل پايان داد.
ولي در هرحال ما مي توانيم به دو عامل اصلي که در بازنگري آفريقا در روابط خود با اسراييل موثر بود، اشاره کنيم:
1- ناکامي کشورهاي آفريقايي از عدم کارآيي جنبش همکاري اعراب وآفريقا در پي نتايج کم رنگ نشست کشورهاي آفريقاي- عربي در سال 1977(1356). سران آفريقا از تنش هاي ما بين اعراب بويژه در پي امضاي پيمان کمپ ديويد وتلاش براي انتقال اين اختلاف به سازمان وحدت آفريقا، ابراز نااميدي کردند. همين اقدامات باعث شد که برخي کشورهاي آفريقايي به تشکيل سازمان آفريقايي غير عرب بيانديشند.
2- وخيم شدن اوضاع اقتصادي و اجتماعي آفريقا در آغاز دهه هفتاد.
روابط اسراييل و آفريقا در آغاز دهه هشتاد شاهد تحول بزرگي بود. آن زمان که "ديويد قمحي" مدير کل وزارت خارجه اسراييل رهبري تلاش همه جانبه را براي بازگشت مجدد به آفريقا را برعهده گرفت. در اين زمان شماري از مقامات بلندپايه اسراييل عازم پايتخت هاي آفريقايي شدند. در جريان اين سفرها توسعه همکاري نظامي با کشورهاي آفريقايي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
با وجود روابط اقتصادي و نظامي اسراييل و کشورهاي آفريقايي، بازگشت روابط ديپلماتيک ميان دو طرف بسيار کند و مرحله اي بود. در ماه مه 1982(1361) "موبوتو سسه سکو" رييس جمهوري زئير (کنگوي فعلي) اولين رييس آفريقايي بود که از بازگشت روابط ديپلماتيک با اسراييل خبر داد.
شايد اين تصميم موبوتو را مي توان به تمايل وي براي دريافت کمک هاي نظامي اسراييل و نزديک شدن به آمريکا براي مقابله با بحران هاي داخلي کشورش، نسبت داد.
در آگوست 1982(1361) نيز "سموئيل دو" رييس جمهوري ليبريا گام مشابهي برداشت و از تصميم خود براي بازگشت روابط با اسراييل براي نزديکتر شدن به آمريکا خبر داد. در نيمه دهه هشتاد شمار ديگري از کشورها از جمله دماغه سبز و کامرون روابط خود را با اسراييل از سرگرفتند. در اواسط دهه نود چهار کشور آفريقايي يعني اتيوپي، کنيا، گينه و جمهوري آفريقاي مرکزي روابط خود را با اسراييل از سرگرفتند.
در اين زمان بود که شماري از سياستمداران اسراييل نحوه تعامل خود را با آفريقا تغيير دادند. گشايش سفارتخانه در پايتخت هاي آفريقا ديگر به نوبه خود هدف نبود. در اين مرحله برخي پايتخت هاي آفريقايي اهميت راهبردي فوق العاده اي براي اسراييل پيدا کردند.
اسراييل توانست يک نوع تعامل غير رسمي براي تامين منافع خود در آفريقا، برقرار کند. شماري از شهروندان صهيونيست در قاره آفريقا حضور پيدا کردند و حتي تعدادي از آنان به عنوان مشاور روساي جمهوري از جمله در نايروبي، اديس آبابا و کينشازا گمارده شدند.
به نظر مي رسد که تصميم اسراييل در سال 1987 (1366) براي پيوستن به تحريم بين المللي عليه رژيم نژاد پرست در آفريقاي جنوبي توانست صفحه جديدي در روابط ميان اسراييل و کشورهاي آفريقايي بگشايد.
در اين زمينه مي توان به برخي عوامل که بار ديگر آفريقا را به عنوان اولويت مهم در سياست خارجي اسراييل از سال 2000(1379)درآورد، اشاره کنيم.
- عوامل امنيتي: ترس وهراس اسراييل از حضور گروههاي اسلامي تندرو در مناطق مختلف آفريقا از جمله سومالي. اسراييل نگراني ناشي از اين حضور را تهديدي مستقيم بر امنيت ملي خود مي داند. حمله هوايي اسراييل به شرق سودان در آغاز سال جاري مي تواند نمونه روشني بر اين موضوع و اهميت اين مساله در سياست هاي آفريقايي اسراييل، باشد.
- روابط خوب ايران با آفريقا : اسراييل روابط خوب تهران با پايتخت هاي افريقايي را تهديدي مستقيم براي منافع راهبردي خود در اين قاره مي داند.
- عوامل اقتصادي و بازرگاني: در چند سال اخير بيشترين فعاليت اسراييل در آفريقا بر دو زمينه تجارت الماس و اسلحه متمرکز بوده است. شماري از تحليلگران سياسي معتقدند که اسراييل بايد به دنبال توسعه فعاليت هاي بازرگاني خود در آفريقا بويژه در کشورهاي نيجريه، غنا و آفريقاي جنوبي باشد.
- تاکيد بر اهميت راهبردي آفريقا براي اسراييل : اسراييل تلاش دارد با ايجاد کانون هاي تنش و درگيري در اطراف جهان عرب و در مناطق مرزي مشترک آن با آفريقا حلقه را بر رژيم هاي عربي تنگ کند. حضور ونقش اسراييل در حمايت از جنبش هاي شورشي در جنوب و غرب سودان نمونه بارز اين مساله است.
- تلاش هاي جديد بين المللي براي تسلط بر منابع طبيعي آفريقا : حضور ديگر کشورها در آفريقا، اسراييل را برآن مي دارد که حضور خود را در قاره سياه بيش از پيش کند و عصر طلايي خود را در اين قاره احيا نمايد.
اسراييل و ديپلماسي قدرت نرم- شيوه ها وراهکارها
اسراييل تلاش دارد از طريق برنامه همکاري بين المللي به اهداف سياست هاي خارجي خود در آفريقا دست يابد. در واقع سياست ارايه کمک هاي توسعه اي اسراييل به کشورهاي آفريقايي گواه بر اجراي عملي مفهوم اعمال قدرت نرم است. اسراييل مي کوشد با اضافه کردن دو بعد فرهنگي و اخلاقي به اين سياست وبا شيوه هاي ذيل، آن را کارآتر نمايد.
- القاي اين مطلب که اسراييل با توجه به منابع محدودش آمادگي دارد تا به جاي ارايه کمک هاي مالي، کارشناسان و تکنسين هاي خود را براي کمک به کشورهاي آفريقايي به اين کشورها روان کند.
- ارايه کمک هاي توسعه اي در قالب "اقدام ارزشي قوم يهود" در سراسر جهان. شايد استفاده از برنامه "تيکون اولام" که همان طرح ادعايي "کمک يهوديان براي اصلاح جهان" يکي از سازوکارهاي همکاري هاي بين المللي اسراييل به شمار مي رود.
اسراييل از تجارب خود در زمينه کشاورزي براي حضور گسترده تر در قاره آفريقا بهره برده است.
بخش کشاورزي آفريقا بيشترين کمک ها را از اسراييل دريافت کرده است. کارشناسان صهيونيست تلاش کرده اند تا در اين زمينه ها در آفريقا حضور فعال داشته باشند:
* اجراي طرحهاي کشاورزي خاص و نيازمند فناوري
* احداث مراکز آموزشي
* تشکيل موسسه هاي روستايي
* برنامه ريزي براي طرحهاي توسعه اي روستايي
علاوه بر اين اسراييل براي پيشبرد اهداف خود در قاره سياه تاکنون ميزبان شماري از دانشجويان آفريقايي در مراکز علمي و آموزشي خود بوده است.
- ارايه کمک هاي نظامي: اين کمک ها تاکنون در چارچوب آموزش مستقيم نظاميان آفريقا وتشکيل يگان هاي نظامي ويژه صورت گرفته است.
بر کسي پوشيده نيست که اسراييل چهره زشتي در زمينه قاچاق اسلحه در آفريقا دارد.
شماري از شخصيت هاي امنيتي و نظامي پيشين اسراييل به نمايندگي از مقامات ارشد اين رژيم در زمينه نقل و انتقال و قاچاق اسلحه به قاره آفريقا فعاليت مي کنند. اغلب اين سلاح ها در جنگ هاي داخلي آفريقا بويژه در منطقه شاخ آفريقا مورد استفاده قرار مي گيرد.
اسراييل بدين بسنده نکرده بلکه با ارايه کمک هاي مالي و نظامي به برخي کشورهاي آفريقايي براي تامين منافع راهبردي خود در اين قاره تلاش کرده است. کمک هاي مالي و نظامي اسراييل به اتيوپي براي مقابله با انقلاب اريتره از بيم هم پيماني اريتره با اعراب و بسته شدن درياي سرخ به روي اين رژيم صورت مي گيرد.
اسراييل در ازاي کمک ها به اتيوپي توانست چند پايگاه نظامي بر خاک اين کشور براي خود احداث کند.
اوگاندا در مرتبه دوم اهميت ارايه کمک هاي نظامي اسراييل به آفريقا قرار دارد. اسراييل با حمايت همه جانبه از اوگاندا واقع در جنوب سودان توانست کمک هاي لازم را براي شورشيان سودان ارايه دهد.
- اجراي طرحهاي صنعتي وتجاري: حضور مستقيم اسراييل در اجراي طرحهاي تخليه وبارگيري، ساخت وساز، توسعه منابع آبي واحداث جاده در آفريقا نمونه بارز اين مطلب است.
- ابزار فرهنگي: حضور انبوه مسيحيان متمايل به ديدار از آثار مقدس فلسطين و وجود شمار قابل توجهي از يهوديان در قاره آفريقا،امروزه به صورت يک ابزار به دست مقامات ارشد رژيم صهيونيستي براي دستيابي بهتر به اهداف خود در قاره سياه، درآمده است.
سفرهاي زيارتي ويژه براي مسيحيان آفريقا به فلسطين اشغالي خارج از چارچوپ روابط رسمي اسراييل و کشورهاي آفريقايي صورت مي گيرد.
در هر حال حضور اسراييل در آفريقا بعد از جنگ سرد همراه با کم رنگ شدن نقش کشورهاي عربي بويژه مصر در اين قاره بوده است وفرصت بيش از هرزمان ديگري براي اين رژيم براي احياي عصر طلايي خود در قاره سياه فراهم شده است. حضور اسراييل در اين قاره تهديدي جدي براي امنيت ملي همه کشورهاي عربي بويژه مصر، سودان و مغرب به شمار مي رود.
اين تهديد را مي توان اينطور خلاصه کرد:
- تهديد شرايط امنيتي و منطقه اي بويژه در شاخ آفريقا
شاخ آفريقا دروازه ورودي کشورهاي عربي به گذرگاههاي آبي اقيانوس هند، درياي سرخ و خليج فارس به شمار مي رود.
- ايجاد اختلاف ميان کشورهاي حوزه رود نيل (منشا و حوزه آبريز)
- برهم زدن اوضاع در مناطق عربي همجوار آفريقا
- تهديد منافع اعراب در آفريقا
چالش هاي موجود در سايه امپرياليسم جديد جهاني بسيار خطرناک است وحمله همه جانبه اسراييل به آفريقا از آن خطرناکتر. اين نوع تهديدها وخطرات همکاري راهبردي و همه جانبه اعراب، آفريقا و مسلمانان را بيش از پيش ضروري مي سازد.