نويسنده و روزنامهنگار سرشناس مصري در مقالهاي ساخت ديوار فولادي مصر در مرز با غزه را در راستاي امنيت ملي رژيم صهيونيستي دانست و گفت: احداث اين ديوار هيچ ارتباطي با امنيت مصر ندارد، بلكه تنها پاسخ مثبت به انگيزههاي امنيتي اسرائيل به شمار ميرود.
به گزارش فارس، "فهمي هويدي " انديشمند مشهور عرب در مقالهاي كه در پايگاه خبري الجزيره منتشر شد به بررسي انگيزههاي مصر از ساخت ديوار فولادي در مرز غزه پرداخت.
وي در ابتدا با طرح مقدمهاي به بررسي موضوع ديوار فولادي ميپردازد، در مقدمه اين مقاله آمده است: نگراني من اين است كه مفهوم امنيت ملي مصر نيز بر اثر استفاده زياد كهنه شود، مانند برخي مفاهيم بزرگ ديگري كه به ابتذال و كهنگي كشيده شده است از جمله دموكراسي، قانونمداري و ملي گرايي.
يكي از تبليغات رسانهاي كه اخيرا تلويزيون مصر آن را پخش ميكند، نشان ميدهد كه تعداد زيادي از مردم با صداي بلند فرياد "مصر... مصر... " سر دادهاند، مخاطب در ابتدا تصور ميكند كه يك تصميم سياسي بزرگ گرفته شده است، مانند كاناليزه كردن كانال سوئز يا عبور از صحراي سينا، اما ناگهان درس بعدي كارگردان قوطي يكي از شركتهاي آب معدني را نشان ميدهد.
اين تبليغ از حس مليگرايي مردم مصر استفاده ميكند تا در نهايت فقط از آن براي تبليغات آب معدني خود استفاده كند، اصرار موجود در ايده امنيت ملي مصر در زمينه ساخت ديوار فولادي نيز كه در صحراي سينا و در مرز مصر و غزه مدفون شده است، نيز از همين نوع است.
هويدي مينويسد: روز پنج شنبه گذشته سعي كردم تعداد دفعاتي كه اصطلاح "امنيت ملي " در يكي از روزنامههاي ملي كشور درج شده بود را به دست آورم، به اين نتيجه رسيدم كه اين اصطلاح 46 بار تكرار شده است كه بيش از نيمي از آنها يعني 27 بار آن در مطالب ستوننويسها ديده ميشود، افرادي كه من لااقل يكي از آنها را ميشناسم و ميدانم كه تفاوتي ميان امنيت ملي و امنيت مركزي قائل نيست، وي معتقد است كه امنيت مركزي اصل است و هر امنيت ديگري فرع بر آن قرار دارد.
در روز شنبه نيز يكي از برنامههاي سريالي تلويزيون را كه گفتوگويي عصرگاهي بود، مشاهده كردم، در اين برنامه موضوع ديوار فولادي مطرح شده بود. شركت كنندگان در گفتوگو دو نفر بودند كه يكي از آنها يك نظامي بود كه خود را كارشناس امنيتي ميدانست، نفر دوم نيز يك ديپلمات سابق بود، اين افراد ساخت ديوار فولادي را از ضروريات امنيت ملي مصر دانسته و از آن دفاع كردند. آنها دلايلي نيز براي اين ضرورت بيان كردند كه عبارتند از:
الف: خطر تكرار يورش فلسطيني به مرزهاي مصر كه در ژانويه سال گذشته روي داد.
ب: تونلها راهي براي قاچاق سلاح و مواد مخدر ميان غزه و مصر شده بود.
ج: عمليات قاچاق افراد و مواد منفجره از اين تونلها با هدف گسترش تروريسم و هرج و مرج در مصر انجام ميشود.
هيچ كدام از اين دو نفر در اين برنامه به خطر اسرائيل اشغالگر كه به سلاح هستهاي مسلح است، اشارهاي نكردند، اين در حالي است كه دلايلي كه در اين باره ذكر كردند نيز قانع كننده نبود يا در مورد برخي مسايلي بود كه هنوز نظر قطعي در مورد آنها صادر نشده است.
به اعتقاد هويدي، موضوع يورش فلسطين به سرزمينهاي مصر هيچ ارتباطي با تونلها ندارد، بلكه برعكس در نتيجه حالت انفجاري عليه تشديد محاصره است، از سوي ديگر بايد گفت كساني كه از طريق گذرگاه رفح به مصر يورش بردند، بعد از تهيه لوازم مورد نياز خود به اين منطقه بازگشتند. در مورد عمليات تخريب در داخل مصر نيز بايد گفت كه بويژه در مورد آنچه كه به گروه بازداشتشده از حزبالله لبنان در اين كشور مربوط ميشود، هنوز صرف ادعاهايي امنيتي است كه ثابت نشده است و دستگاه قضايي بايد در مورد آن نظر قطعي خود را اعلام كند.
الجزيره ميافزايد: در مورد قاچاق افراد و مواد مخدر نيز بايد گفت كه اين توجيه نيز براي برپا كردن ديوار فولادي كافي نيست، علاوه بر اينكه موضوع قاچاق از تمام مرزها در همه مناطق انجام ميشود، به عنوان مثال ميزان قاچاق موجود ميان مصر و ليبي در اين زمينه بسيار بيشتر از قاچاق در مرز با غزه است.
جالب اينجاست كه بوقهاي رسانههاي ملي مصر همچنان بر ضرورت احداث ديوار فولادي براي حمايت از امنيت ملي تاكيد ميكنند و از اين نكته چشم پوشي كردهاند كه خبر ساخت اين ديوار از رسانههاي صهيونيستي درز كرد نه از رسانههاي مصري. يعني كشوري كه اعتقاد دارد امنيتش در معرض خطر و تهديد قرار گرفته است، اين موضوع را تا چند ماه مخفي كرده است. اين در حالي است كه اگر دلايل محكمي براي وجود اين خطر داشت، احداث ديوار را با شجاعت اعلام ميكرد.
اين جزئيات تنها در مورد توجيههاي اعلام شده مصر درباره احداث اين ديوار ترديد ايجاد نميكند، بلكه سوالهاي ديگري نيز از اهداف واقعي ساخت اين ديوار و جريانهاي واقعي كه در اين موضوع از نظر ايده و سرمايه دخيل هستند، به ذهن انسان ميآورد.
اين تحليلگر مسايل منطقه تصريح كرد: پيش از پرداخت به اين سوالها بايد دو نمونه ذكر كرد كه ميتواند پيامدها و جزئيات اين موضوع را روشن كند. اولين نمونه از "ايهاب وهبه " سفير سابق است كه در نشريه الشروق الجديده در اوايل سال 2009 ميلادي به چاپ رسيد، در اين اظهارات وي سه ملاحظه در مورد اتفاقات مرزهاي مصر و غزه دارد كه دو مورد آنها براي ما اهميت دارد كه به ذكر آن ميپردازيم.
اول اينكه تجاوزهاي اسرائيل به معاهده صلح ميان اين رژيم و مصر در سال 1979 بويژه در مورد صيانت از مرزها و احترام به تماميت ارضي طرف مقابل به صورت روزمره ادامه دارد، وي در اين ملاحظه به ادامه تجاوز اسرائيل به نقاط مرزي مصر پس از حمله به غزه اشاره ميكند و آن را تهديدي واقعي براي امنيت مصر به شمار ميآورد، اين در حالي است كه اسرائيل به موشكباران اين منطقه با انواع سلاحها و موشكها ادامه ميدهد و زيانهاي بسياري را براي ساختمانهاي اين منطقه در درون خاك مصر ايجاد كرده و علاوه بر اين شهروندان مصري را نيز دچار ترس و وحشت كرده است.
در دومين ملاحظه ارائه شده از سوي اين سفير مصري آمده است كه يك ديپلمات مصري از گزارشي خبر داد كه در سال 2008 از مركز پژوهشهاي مصر منتشر شده است، موضوع اساسي اين گزارش در مورد تونلهاي غزه است، در اين گزارش تمام جزئيات اين موضوع قيد شده است.
بنابراين گزارش، آمريكا تهديد كرده است كه كمكهاي نظامي اين كشور كه بالغ بر صد ميليون دلار است، متوقف خواهد شد و تنها در صورت اطمينان وزارت خارجه آمريكا از توقف قاچاق از اين تونلها و ويران كردن آنها اين كمكها به مصر تعلق خواهد گرفت.
هويدي ميافزايد: دومين نمونهاي كه قرار بود به آن اشاره كنيم از زبان يك اسرائيلي بيان شده است، "عاموس جلبوع " رئيس سابق بخش مطالعات در اداره اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي يك راستگراي افراطي است كه نفرت و كينه شديدي نسبت به اعراب و بويژه فلسطينيها دارد، وي در عين حال از مدافعان سرسخت مناسبات خوب اسرائيل با مصر است و معاهده "كمپ ديويد " در سال 1979 را مهمترين اتفاق بعد از اعلام موجوديت رژيم صهيونيستي ميداند.
وي با شركت در برنامهاي راجع به وضعيت استراتژيك اسرائيل در سال جديد كه به همراهي تعدادي از شرق شناسان در راديو رژيم صهيونيستي سخن ميگفت، تاكيد كرد كه مناسبات با مصر از اهميت زيادي براي اسرائيل برخوردار است. دنبال كنندگان سياست مصر ميدانند كه نظام "حسني مبارك " رئيس جمهور مصر به علت مسابقه فوتبال ميان مصر و الجزاير به اندازهاي از جا در رفت كه به قطع مناسبات با اين كشور تهدد كرد، اما در مقابل اسرائيل سياستي كاملا مخالف با اين روند را اختيار كرده است.
اين صهيونيست ادامه داد: مصر علاوه بر اينكه در مقابل عمليات "سرب گداخته " كه اخيرا در غزه انجام شد، سكوت در پيش گرفت، با وجود كشته شدن صدها فلسطيني فضا را نيز براي ادامه حمله از سوي ما هموار نمود، اين كشور حتي از تحركات عربي به نفع فلسطين در اين زمينه نيز در جريان جنگ ممانعت كرد "منظور به شكست كشاندن اجلاس سران در قطر بود كه دوحه به آن دعوت كرده بود " در برخي زمانها حتي تعدادي از نظاميان مصري به دست نيروهاي اسرائيلي در نزديكي مرزها كشته شدند، اما دولت مصر هيچ اقدامي انجام نداد.
وي ادامه داد: تمام اين شاخصها نشان ميدهد كه بايد اجماعي داخلي در زمينه راهبرد اسرائيل در مناسبات با مصر وجود داشته باشد، در عين حال ما بايد گروههاي فشار يهودي و دوستان خود در كنست را تشويق كنيم كه در تمام مسايل مربوط، به مصر فشار وارد نكنند. بايد همه بدانند كه رژيم مبارك براي ما اهميت دارد و بايد فضاي مناسب براي تضمين و تشويق تمام افرادي كه در اين مسير گام برمي دارند، به وجود بيايد.
فهمي هويدي در ادامه تاكيد ميكند كه تقريبا هيچ سند يا اظهارنظر رسمي در اين مورد كه تونلها امنيت ملي مصر را تهديد ميكنند، وجود ندارد. اين در حالي است كه اين ديدگاه راهبردي به صورت شفاف وجود دارد كه تهديد حقيقي براي مصر در اسرائيل و بلندپروازيهاي اين رژيم در توسعه شهركسازي و توسعهطلبي نهفته است، لااقل قبل از پنج سال اخير اوضاع به اين صورت بوده است، اسرائيل در اين پنج سال موفق شده است ايران را در نظر برخي رهبران عرب به عنوان دشمن معرفي كند و حالتي از كوري سياسي را براي آنان ايجاد كند تا جاييكه حزبالله و در پي آن حماس را در ميان گروه دشمنان آنها قرار دهد، اين تغييرات به حدي است كه گويا كودتايي در ديدگاه استراتژي كه اكنون به مصر رسيده، به وجود آمده است.
الجزيره به نقل از هويدي نوشت: در زماني كه ما در عقبنشينيهاي خود از چاله بيرون آمده و به چاه ميافتيم، اسرائيل پيشرفت خود را در زمينههاي محاصره غزه و قلع و قمع مقاومت و از بين بردن هواداران آن ادامه ميدهد، آنها همچنين شهركسازي صهيونيستي و يهوديسازي قدس را نيز به پيش ميبرند، در اين ميان سهم غزه تنها اين است كه نماد مقاومت و قبول نكردن تسليم باشد و به همين علت نيز در معرض محاصره، قلع و قمع و نابودي قرار گرفته است، به اين ترتيب به زانو درآوردن غزه به يكي از عناصر تحقق امنيت ملي براي رژيم صهيونيستي تبديل شده است.
در سال 1994 اسرائيل غزه را با ديواري از سوي خشكي محاصره كرد، از راه دريا نيز موانعي را در مقابل صيادان فلسطيني قرار داد، در سال 2005 اسرائيل به ساخت مانعي در زير آب همت گذاشت كه از مرزهاي اين رژيم با غزه تا دريا كشيده شده بود، بخشي از اين موانع از ستونهاي بتني تشكيل شده بود كه زير دريا كار گذاشته شده بود. بخش ديگري از اين ديوار شناور بود و تا مسافت 950 متر كشيده شده بود و تا عمق 180 سانتيمتري زير آب نيز فرو رفته بود. در ژوئن سال 2007 و هنگامي كه حماس تسلط غزه را در دست گرفت، رژيم صهيونيستي محاصره كامل خود را بر نوار غزه تحميل كرد و تمام گذرگاههاي اين منطقه را بست، از جمله اين گذرگاهها طبعا گذرگاه رفح بود، بعد از اين جريان بود كه حفر تونلها گسترش پيدا كرد، البته اين تونلها پيش از اين نيز به صورت محدود وجود داشتند و از آنها در قاچاق مواد مخدر استفاده ميشد، اما بعد از اينكه غزه محاصره شد، اين تونلها به شريان اصلي تامين مواد غذايي و نيازهاي انساني ضروري مردم غزه تبديل شد. بعد از مدتي اين تونلها به يكي از اشكال مقاومت در برابر زور و گرسنه نگه داشتن مردم غزه تبديل شد. البته اين موضوع اسرائيل و دوستان اين رژيم در واشنگتن را نگران كرد و آنها از فشارهاي خود بر مصر براي بستن اين روزنهها دست برنداشتند.
در طول اين مدت گاهي اين تونلها به دست نيروهاي مصري كه تسليم خواستههاي اسرائيل شده بودند، تخريب ميشد و بيشتر اوقات از سوي حملات هوايي اسرائيلي آسيب ميديد، با اين حال زندگي در آنها متوقف نميشد و در همين راستا شكايت از اين تونلها نيز ادامه پيدا ميكرد.
بنابراين گزارش، اين اوضاع تا زماني بود كه مشخص شد مصر ديوار فولادي را ميسازد كه در مرزهاي اين كشور با غزه در زير زمين مدفون شده است، اين ديوار آخرين گزينه براي ناكارآمد كردن اين شريان حياتي مردم غزه بود كه در تقويت پايداري مردم اين منطقه و كم كردن بار محاصره از دوش آنان نقش اساسي بر عهده داشت.
هويدي در ادامه مقاله با طرح سوالهايي در مورد صحت ادعاهاي مصر درباره ديوار فولادي ميافزايد: پرده برداشتن از اين طرح سياست مصر را كه هنوز به اين موضوع رسما اعتراف نكرده بود، با مشكل و ترديد مواجه كرد، در همين زمان مصر با بسيج تمام رسانههاي خود سعي كرد تا از اين طرح دفاع كند و آن را در راستاي محافظت از امنيت ملي خود بداند، اين موضع مصر سوالهاي را برانگيخت كه در زير به آنها اشاره ميشود.
اگر اين تصور وجود دارد كه تونلها امنيت ملي مصر را در معرض خطر قرار ميدهد، پس چرا مصر قبل از اقدام به احداث اين ديوار سعي نكرد تا براي حل اين موضوع با حماس كه غزه را در اختيار دارد و اين تونلها را آگاهانه حفر كرده است، به توافق برسد، زماني كه مصر براي توقف موشكهاي مقاومت از غزه به سوي شهركهاي اسرائيلي وارد عمل ميشود، آيا بهتر نيست كه به جاي آن در رابطه با اقدامي كه به اعتقاد اين دولت با امنيت ملي آن در تعارض است وارد گفتوگو شود؟
اگر اين ديوار دفاع از امنيت ملي مصر به شمار ميرود، پس چرا آمريكا و فرانسه و ساير كشورهاي اروپايي اقدام به ساخت آن نمودهاند؟ چرا اسرائيل به اين گرمي از اين ديوار استقبال ميكند؟ اين طرفها از كي به فكر دفاع از امنيت ملي مصر افتادهاند.
از چه زماني و با كدام معيار مشخص ميتوان غزه را تهديدي براي امنيت ملي مصر ناميد؟ آيا عاقلانه است كه در حالي كه بخشهاي مرزي مصر با اسرائيل بدون هيچ اقدامات امنيتي رها شده است و اسرائيليها به هر شكلي كه ميخواهند در آن رفتار ميكند، اقدام به برپايي ديوار فولادي در مرز با غزه شود؟
مگر اينگونه نيست كه محاصره غزه تنها توجيه براي افزايش تعداد اين تونلها است، پس در اين صورت مصر كه به امنيت ملي خود حريص است چرا به جاي جلوگيري از نتايج آن تلاشهاي خود را براي پايان دادن به محاصره غزه به كار نميگيرد؟
ميزان صحت موضع مصر در مقابل دادگاههاي بينالمللي -بدون در نظر گرفتن دادگاه تاريخ- چه مقدار است؟ اين در حالي است كه قوانين بينالمللي و دستورات توافق چهارم ژنو با ساخت اين ديوار نقض شده است و باعث محروم شدن ملت فلسطين از راه ويژه خود در دستيابي به وسايل زندگي شده است، اين اقدام شريك بودن در جنايت ضد انساني محاصره غزه به شمار ميرود.
در مورد استقبال گرم اسرائيل از ساخت اين ديوار آيا ميتوانيم بگوييم كه تطابقي در ديدگاهها در مورد امنيت ملي مصر و اسرائيل به وجود آمده است؟
در مورد حق مصر در حفاظت از سرزمين و امنيت ملي خود هيچ شكي نيست، اما آيا بهتر نيست كه مقابله با تهديد امنيت ملي اين كشور با اجماع ملي صورت گيرد، بگونهاي كه اين موضوع لااقل به مجلس نمايندگان اين كشور اطلاع داده شود و به اين صورت نشود كه ملت مصر موضوع را از يكي از روزنامههاي اسرائيلي بشنوند.
فهمي هويدي در پايان اين مقاله تاكيد ميكند كه هنگامي كه انسان به اين موضوعات فكر ميكند، متوجه ميشود كه احداث اين ديوار هيچ ارتباطي با امنيت مصر ندارد، بلكه تنها پاسخ مثبت به انگيزههاي امنيتي اسرائيل به شمار مي رود. اين سياستي است كه آمريكا آن را به مصر ديكته كرده و در برابر چشمان ما اقدام به ساخت آن نموده است، اين در حالي است كه ما در برابر اين اقدام چشم پوشي كرده و ساكت مانديم تا يك روزنامه اسرائيلي اين موضوع را فاش كند.