تغيير و تحولات صورتگرفته در هفتههاي اخير در اخوانالمسلمين مصر، كه يكي از بزرگترين و قديميترين جنبشهاي اسلامي در جهان تسنن است، اين سازمان اسلامي را بار ديگر در كانون توجهات قرار داده است. روز گذشته اعلام شد اين جنبش، دكتر محمد بديع استاد پاتولوژي را بهعنوان نهمين دبيركل گروه اخوانالمسلمين تعيين كرده است.
گروه اخوانالمسلمين با تعيين محمد بديع بهعنوان دبيركل اين گروه با اكثريت آرا در انتخاباتي كه ابتداي ماه جاري صورت گرفت، موافقت كرده و انتخاب وي رسما روز پنجشنبه (فردا) در كنفرانس خبري توسط مهدي عاكف، دبيركل كنوني گروه اخوانالمسلمين اعلام ميشود.بدون شك جنبش اخوانالمسلمين از مهمترين و تاثيرگذارترين جنبشهاي جهان عرب و كشورهاي اسلامي است. اخوانالمسلمين از ابتداي تاسيس توسط حسن البنا در سال ١٩٢٨ با تحولات گستردهاي مواجه شد. برخي از مورخان و تحليلگران سياسي ظهور جنبش اخوانالمسلمين را ضايعه اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر و آن را نوعي واكنش نسبت به سقوط امپراتوري عثماني به وسيله آتاتورك در سال ١٩٢٤وحضور استعمار انگليس در مصر ميدانند.
چالشهاي اخوانالمسلمين
جنبش اخوانالمسلمين در فعاليتهاي خود با دو چالش اساسي مواجه بود؛ چالش اول وضعيت حكومت مصر بود كه جنبش اخوان در آن ظهور پيدا كرد و چالش دوم اخوان گسترش آن در سطح بينالملل بود.
بررسي چالشهاي اخوان در مصر
١- شكلگيري اخوان: البنا جنبش اخوان را بهعنوان تشكيلات اسلامي براساس قانون اساسي سال ١٩٢٣ مصر تاسيس كرد. براساس اين قانون اخوان اجازه فعاليت در زمينههاي تبليغاتي، تربيتي و اجتماعي را داشت و نبايد در مسائل سياسي كشور دخالتي داشته باشد. اما با گذشت زمان اين جنبش وارد مسائل سياسي مصر شد و در اين دوره حسن البنا دوبار بهعنوان كانديداي انتخابات پارلماني شركت كرد، اما موفق به كسب آراي لازم براي ورود به پارلمان مصر نشد. اوج فعاليت سياسي البنا را ميتوان در اختلافات گستردهاي كه با نظام ناصريسم در سال ١٩٥٤ پيدا كرد مشاهده نمود كه در نهايت اين اختلافات منجر به انحلال جنبش اخوانالمسلمين شد. پس از انحلال و دستگيري برخي از رهبران و اعضاي اخوان تا آزادي آنها در دوره رياستجمهوري سادات در قانون اساسي مصر بازنگرياي صورت گرفت كه با توجه به اين بازنگري جديد، چنانچه جنبش اخوان يا هر گروه ديگري خواستار مشاركت در مسائل سياسي كشور باشد بايد از دو گزينه، تشكيل حزب سياسي يا جمعيت خيريه وابسته به سازمان امور اجتماعي كشورشان يكي را انتخاب كنند. انتخاب اين دو گزينه از سوي دولت سادات نشان از افزايش فشار و محدود كردن فعاليت جنبش اخوانالمسلمين در داخل كشور داشت. اين امر باعث شد رهبران اين جنبش براي ادامه فعاليتهاي خود با چالش جدي مواجه شوند، درواقع ميتوان گفت اعمال فشار بر رهبران اخوان از اواخر دوره رياستجمهوري سادات تا امروز ادامه پيدا كرده است.
٢- بحران مشروعيت تاريخي اخوانالمسلمين: پس از آزاد شدن رهبران و اعضاي اخوان در دوره رياستجمهوري سادات، رهبران اخوان تصميم گرفتند براي ازسرگيري فعاليتهاي خود با اعضاي شوراي رهبري و هيات موسسان كه بالاترين ركن اين جنبش است، جلساتي را تشكيل دهند. تعيين رهبر براي اين جنبش مهمترين محور مذاكرات اعضاي اخوان در اين جلسات بود. اين در حالي است كه بحران تعيين رهبري در اخوان پس از درگذشت حسن الهضيبي دومين رهبر اخوان در سال ١٩٧٣ آغاز شد. پس از درگذشت الهضيبي گروهي از رهبران شاخه نظامي اخوان (اين گروه در سال ١٩٣٩ توسط حسن البنا تاسيس شد) بدون هماهنگي با ديگر رهبران و اعضاي ارشد اخوان در جلسهاي محرمانه رهبر جديد اخوان را انتخاب كردند. اما تعيين رهبر توسط شاخه نظامي اخوان با مخالفت گروه زيادي از پيروان داخلي و خارجي اين جنبش مواجه شد. اوج اين مخالفت را ميتوان در ميان پيروان اخوان در كشورهاي حوزه خليجفارس، به خصوص ميان پيروان اين جنبش در عربستان سعودي مشاهده كرد. پس از اين مخالفت گروهي از رهبران اخوان از «عمرالتلمساني»، كه مسنترين فرد و مورد تاييد اكثريت اعضايي شوراي رهبري بود، خواستند رهبري اخوان را برعهده گيرد. اختلاف در تعيين رهبر اخوان فقط به اين دوره تاريخي اخوان منحصر نخواهد شد و اختلاف ميان اعضاي اخوان براي تعيين رهبري تا به امروز ادامه پيدا كرده است. در اين راستا ميتوان به انتخابات يكشنبه ٢٠ دسامبر ٢٠٠٩ اشاره كرد، برگزاري اين انتخابات باعث گسترش اختلاف ميان دو گروه محافظهكار و اصلاحطلب اخوان شد. در نتيجه اين اختلافات دكتر عبدالمنعم ابوالفتوح عضو دفتر رهبري و دكتر محمد حبيب دومين فرد ارشد گروه كه برجستهترين نامزد مقام رهبري ارشد بود به فعاليتهاي خود در اين جنبش پايان دادند.
از سوي ديگر اخوانالمسلمين از ابتداي دهه ٧٠ در زمينههاي فردي و گروهي دچار تغيير شد.
اصلاحات فردي اخوان
اين اصلاحات در ميان برخي از متفكران و نويسندگان اين جنبش صورت گرفت و با توجه به اين تغييرات برخي از آنها به فعاليت خود در اين جنبش پايان و برخي ديگر به فعاليتهاي خود با اخوانالمسلمين ادامه دادند كه در اين راستا ميتوان به متفكراني مانند شيخ محمد غرالي، دكتر يوسف قرضاوي، استاد صلاح شادي و استاد جابر رزق اشاره كرد و در ميان نويسندگان اخوان افرادي مانند عبدالله النفيسي از كويت، فريد عبدالخالق از مصر، سعيد حوي از سوريه، كمال الهلباوي و شيخ راشد الغنوشي از تونس و عبدالحليم ابو شقه و استاد فتحي يكن و فيصل مولوي از لبنان اشاره كرد. درواقع اين افراد بهعنوان برجستهترين افراد درون اخوانالمسلمين بودند كه با گذشت زمان اصلاحاتي را در تفكرات يا نوشتههاي خود ايجاد كردند.
اصلاحات گروهي اخوانالمسلمين
گروه دكتر حسن الترابي بهعنوان گروه اصلاحطلب اخوان در سودان شناخته ميشوند و اين گروه با تشكيل سازمان بينالمللي اخوانالمسلمين مخالفت كردند و اين موضوع منجر به جدايي بيشتر اين گروه با رهبران اخوان در مصر شد.
روشنفكران تونس بيشترين افرادي هستند كه در گروه النهضه تونس قرار دارند كه در بسياري از موارد با اخوانالمسلمين مصر اختلافنظر و روابط بسيار محدودي با اخوانالمسلمين مصر دارند.
جنبش حماس براساس تفكرات اخوانالمسلمين مصر تاسيس شد، اما برخلاف اخوان در مصر توانست در بسياري از مسائل سياسي داخلي فلسطين تاثيرگذار واقع شود. همچنين در صورتي كه كشورهاي مختلف عربي و غربي به دنبال راهكاري براي حل بحران فلسطين باشند به آرا و نظرات اين جنبش توجه ميكنند كه در اين زمينه ميتوان به طرح توافق آشتي ملي مصر اشاره كرد كه مقامات مصر از دو جنبش فتح و حماس خواست به آن بپيوندند و به اختلافات داخلي خود پايان دهند، اما حماس با امضاي اين طرح مخالفت كرد.
آينده جنبش اخوان در مصر
با توجه به اينكه اكثر كشورهاي خاورميانه و جهان سعي دارند از تشكيل و گسترش هرگونه جنبش اسلامي راديكال جلوگيري كنند، تحليلگران عربي معتقدند ميتوان دو گزينه را براي آينده اين جنبش اخوان تصور كرد.
١- اين جنبش دست به تعديلات گستردهاي در نام و ساختار تشكيلاتي خود زده كه روابط خود را با دولت مركزي مصر گسترش دهد تا بتواند در راستاي حمايت دولت از آن به فعاليتهاي اقتصادي، ديني و اجتماعياش ادامه دهد.
٢- در صورتي كه رهبران اخوان همانطوري كه در گذشته انورالسادات از آنها خواسته بود كه در صورتي كه نام اين جنبش را تغيير دهند مجوز ادامه فعاليت را به آنها خواهد داد، اما آنها مخالفت كردند، اگر امروز هم اقدام به چنين كاري كنند ميتوان انتظار داشت در آينده اختلافات اين جنبش با دولت و سياستمداران مصر گسترش پيدا كند و در صورتي كه اين امر صورت گيرد بايد شاهد افول قدرت اخوان در مصر باشيم.