مصر

يك كارشناس مصري امور اسرائيل با اشاره به اينكه پايبندي به بنيادهاي صهيونيسم و اصلاح اين بنيادها بر اساس اقتضائات دو گرايش موجود در اسرائيل امروز هستند، نوشت: بحران‌هاي بوجود آمده بر سر اين كشمكش ماهيت يهودي اسرائيل را به چالش كشيده است.

به گزارش فارس مجله دفاع ملي كه در لندن چاپ مي‌شود در مقاله‌اي به قلم احسان مرتضي كارشناس امور اسرائيل در مقاله‌اي كه در سه قسمت ارائه شده تلاش كرده خواننده را با مهمترين بحران‌هاي ساختاري رژيم صهيونيستي آشنا كند تا درك و ديد بهتري از اين رژيم و ماهيت آن و سياستگذاري‌هايش داشته باشد.
در زير بخش دوم اين مقاله را از نظر مي‌گذرانيم.

د) ناتواني در برنامه‌ريزي ملي
پرفسور يحزقيل درور استاد علوم سياسي دانشگاه عبري و مدير مركز تحقيقات امنيتي اين دانشگاه معتقد است كه اسرائيل به لطف پيش‌گويي‌هاي منجمان و رمالان پاي گرفت و وي نشاني از عمل به اصول و مبادي صهيونيسم در اين رژيم نمي‌بيند به همين دليل نمي‌توان از چنين نظامي انتظار داشت برنامه‌ريزي مستمر و جامعي داشته باشد، بويژه آنكه امروزه همه مي‌دانند برنامه‌ريزي پايه و اساس برقراري رابطه ميان توانمندي‌هاي بالقوه با توانمندي‌هاي بالفعل در بلند مدت است. درور يادآور مي‌شود كه ارتش اسرائيل شايد از ديد بسياري يكي از مجهزترين و بزرگ‌ترين ارتش‌هاي جهان باشد اما از فقر برنامه‌ريزي رنج مي‌برد و فقط پس از جنگ اكتبر 1973 بود كه بخش برنامه‌ريزي به آن افزوده شد.
درور در مورد نظم حاكم بر اسرائيل مي‌گويد: "ساختار ائتلافي دولت‌ها موجب مي‌شود تلاش‌هاي صورت گرفته براي برنامه‌ريزي‌هاي ملي با ناكامي و عدم موفقيت همراه باشد چون هر يك از وزرا استقلال عمل بسيار وسيع و گسترده‌اي در اداره وزاتخانه خود دارد و اين امر موجب مي‌شود تا هر وزارتخانه دولتي شبه مختار در دولت تشكيل دهد. "
وي مي‌افزايد: "فشارهاي روزانه اقتضا مي‌كند كه بيش از اينها به برنامه‌ريزي ملي توجه داشت اما همين فشارها هم موجب مي‌شود تلاش‌ها براي تاسيس سازمان‌ها و مؤسسات برنامه‌ريزي و دادن اعتبارات بلند مدت به اين امر مهم با ناكامي همراه باشد. "
اسرائيل طي سال‌هاي 1967 و 1973 با دو وضعيت تهديد كننده و متعارض مواجه شد كه رهآورد آن از بين رفتن توازن و تعادل ايدئولوژيك چه در بعد تئوريك و چه در بعد عملي - پراگماتيك بود. حزب عمل رهبر تاريخي رژيم صهيونيستي به دليل از دست دادن مضامين و مفاهيم اساسي و ايدئولوژيك و حاميان و طرفداران خود و همچنين مفهوم ملي-سنتي‌ خويش كه خود آن را بنيان نهاده بود و در پايه‌ريزي سياست‌هاي افراطي-صهيونيستي نمود پيدا مي‌كرد، در خطر فروپاشي و سقوط قرار گرفت، همين خطر حزب را با آنچه كه معقول و منطقي نبود و خواسته‌اي كه عمل به آنها فاجعه بار مي‌نمود، آشنا ساخت.
برداشت حزب از تاسيس اسرائيل از ايدئولوژي صهيونيستي برجاي مانده از طرح تقسيم سال 1947 و كميسيون بيل و جنگ شش روزه نشات مي‌گرفت و طي سه دهه كه اين صهيونيسم (كه به "صهيونيسم واقع‌گرا " شهرت يافته بود) بر اسرائيل حكومت مي‌كرد، با اينكه توانسته بود قدرت مورد نياز براي تاسيس سازمان‌هاي دولتي و تثبيت نظام حكومتي را فراهم سازد و با فقر و بيكاري و ساير فشارهاي داخلي و خارجي مبارزه كند اما نتوانست پيروزي آني و سريع ولي نه چندان قابل توجه 1967 را به تعابير و مفاهيم سياسي - استراتژيك تبديل كند.
حاييم بارليف دلايل سقوط حزب را اينگونه تحليل مي‌كند: "دلايل مهمي در اين امر دخيل بودند كه برخي از آنها رهآورد وضع موجود و برخي ذاتي بودند ".
وي در ادامه مي‌افزايد: "از روز غفران 1973 وضعيت اسرائيل در تمام سطوح سياسي، اجتماعي، امنيتي و اقتصادي بسيار سخت و طاقت‌فرسا گرديد، شهروندان اسرائيلي هر روز با وضعيت نامانوس جديدي مواجه مي‌شدند، اكنون و پس از شش دهه از تشكيل اسرائيل ما انتظار داريم كه دولتي در آرامش داشته باشيم اما واقعيت خلاف اين امر را نشان مي‌دهد، كشورهاي عربي و حتي آمريكا باب ميل و خواست ما عمل نمي‌كنند، اقتصاد ما به تبع وابستگي به اقتصاد جهان بحراني است، مهاجرت‌ها به اسرائيل كاهش و از اسرائيل افزايش يافته، انتقادها از دولت بالا گرفته، حكومت آنگونه كه بايد عمل نمي‌كند و همين موجب ايجاد موجي از بي‌اعتمادي نسبت به دولتمردان گشته و طبيعي است كه مردم دليل اين وضعيت را كوتاهي دولتمردان اسرائيلي بدانند. "
فروپاشي و سقوط ايدئولوژيك در كنار نبود واقع‌گرايي سياسي - كه راز قدرت حزب در گذشته به شمار مي‌آمد ـ موجب تضعيف حزب و سپس فروپاشي آن شد. دوره گولدا ماير بيش از ضربه سال 1973 رژيم صهيونيستي را درگير خيالبافي و فقدان واقع‌گرايي كرد. همين امر بار ديگر با توهمات و خيالات بگين - شارون در سال 1982 تكرار شد كه رهآورد آن جنگ لبنان بود كه بر خلاف ادعاهاي اوليه صهيونيست‌ها كه شعار پيشروي تا بيروت و تصرف اين شهر را سر مي‌‌دادند با عقب‌نشيني خفت‌بار اسرائيل به پايان رسيد و بجاي اينكه لبنان تكه‌تكه شده و سقوط كند اين اسرائيل بود كه تكه‌تكه شد و نزاع‌هاي داخلي در آن بروز نمود كه از آ ن جمله مي‌توان به نزاع‌هاي قومي (اعراب-يهود)، نزاع‌هاي مذهبي (بنيادگرايان-لائيك‌ها)، نزاع‌هاي طبقاتي (ثروتمندان-فقرا) و نزاع‌هاي ايدئولوژيك (راست-چپ) اشاره كرد.
همچنين بايد از سه نزاع ديگر هم نام برد يعني نزاع بر سر مساوات مردان-زنان، مهاجران قديم-مهاجران جديد و نزاع ميان شهروندان و كارگران بومي با كارگران خارجي.

* پارلمان اسرائيل بدست گروه‌هاي سودجو و منفعت‌طلب افتاده است

موشيه آرينز وزير پيشين جنگ ناتواني اداري و ملي اين رژيم را اينگونه توصيف مي‌كند: "پارلمان امروز تابع گروه‌هاي سودجو و منفعت‌طلبي است كه بر پارلمان استيلا يافته‌اند و براي اولين بار در تاريخ اسرائيل دو حزب بزرگ يعني ليكود و عمل در كنار يكديگر نمي‌توانند اكثريت پارلمان را به خود اختصاص دهند. "
آرينز مي‌افزايد: "بحران‌هاي روزانه كه از انتخابات 1996 اسرائيل را درگير خود ساخته موجب آشفتگي بيش از پيش اوضاع شده به نحوي‌كه جداي از ايجاد شكاف و دو دستگي در پارلمان موجب افول حضور نمايندگان احزابي شده كه نه به دنبال منافع شخصي كه براي تحقق اهداف ملي تلاش مي‌كنند. بازتاب اين وضعيت از بين رفتن شكل‌گيري ديدگاهي يكپارچه نسبت به آينده و تضعيف يا لغو سيستم برقراري توازن ميان نيروهاي حزبي و نظارت و كنترل احزاب شده است. "
اما اوري افينري نويسنده يهودي در تحليل نمايندگي شلوموبنزري از حزب شاس در پارلمان مي‌نويسد: "هنگامي كه شلومو گفت مي‌خواهد كنيست يا همان پارلمان را به كنيسه تبديل كند ثابت كرد كه سراسر وجود او را غرور پيروزي انتخابات سال 1996 فرا گرفته است ".
افينري در ادامه مي‌گويد: "بايد باور داشت كه اسرائيل متحد و يكپارچه از مدت‌ها پيش مرده و اكنون آنچه از اسرائيل بر جاي مانده مجموعه فدرال‌هاي كوچك با ماهيت‌ها و سرشت‌ها و حساسيت‌ها و علايق و ديدگاه‌هاي خاص است. "

* آرمان اسرائيل بزرگ گرفتار منافع خاص احزاب كوچك شده است

وقتي باراك به قدرت رسيد باب مقوله‌اي به نام "انقلاب مدني " را گشود و به دنبال آن مباحثي چون تدوين قانون اساسي و تصويب قانون خدمت الزامي سربازي براي همه شهروندان و ازدواج مدني و تدوين سيستم يكپارچه آموزش را مطرح ساخت. بي‌شك همه مي‌دانند هدف باراك نه بهبود اوضاع كه تغيير اصول بازي سياست داخلي و مستحكم‌تر ساختن پايه‌هاي جناح خود و گسترش نفوذ آن بود.
در بعد استراتژيك نيز هدف باراك پاسخ به نياز و خواسته تغيير بود كه هر لحظه در جامعه احساس مي‌شد، بويژه در زمينه تجديدنظر در ساختار نظام سياسي بر پايه توجه به اقليت‌ها و حضور آنها در كنار اكثريت چون هيچ اجماع و توافق‌نظري در جامعه بر سر تغيير و تحولات و متغيرهاي داخلي و خارجي وجود نداشت.
نبود اجماع ملي داخلي چنان مشهود بود كه سياست خارجي اسرائيل را نيز فلج ساخت و بر قدرت و توانايي نظامي اسرائيل تاثير گذاشت و در واقع اسرائيل را به عرصه تاخت و تاز احزاب كوچك با گرايشات و منافع خاص تبديل كرد و سرانجام اينكه بايد گفت پس از شش دهه كه از تاسيس رژيم صهيونيستي مي‌گذرد و در حالي كه بيش از 56 درصد ساكنان يهودي رژيم صهيونيستي اكنون در اين رژيم زاده شده‌اند، اسرائيل به جاي رسيدن به وحدت ملي و ثبات و استقرار و رشد سياسي و اقتصادي و اجتماعي و امنيتي بيش از هر زمان ديگري نياز به تعيين هويت و حوزه انتشار و پراكندگي ژئوسياسي و جمعيتي را احساس مي‌كند و از همه مهم‌تر اسرائيل امروز در وضعيت بسيار دشواري از حيث تعارض ميان الزامات سازش از يك سو و نيازها و خواست‌هاي رژيم (اينكه آيا اين رژيم يهودي است يا اسرائيلي؟ آيا بنيادگراست يا لائيك) از سوي ديگر قرار دارد، بر اين اساس دو جريان در اسرائيل شكل گرفت: 1. جريان اول كه لائيك‌ها و بازرگانان و تحصيل كردگان اسرائيلي را در برمي‌گيرد و زمينه‌ساز بازنگري در اصول صهيونيسم سنتي است و 2. جريان دوم كه احزاب راست ملي‌گرا به رهبري ليكود را شامل مي‌شود و معتقد است بازنگري ولو اندك در اصول صهيونيسم خطري عليه موجوديت اسرائيل خواهد بود و بر اين اساس خواستار احياي صهيونيسم و زنده نگه‌داشتن آن است.
اين جريان در حال حاضر به رهبري نتانياهو تمام تلاش خود را بكار بسته تا با احزاب بنيادگراي افراطي ائتلاف نمايد و بدينوسيله مانعي بر سر راه جريان اصلاح‌طلب ايجاد كند كه همين امر موجب تعميق بيش از پيش شكاف‌هاي سياسي و اجتماعي و نژادي و طايفه‌اي در اسرائيل شده است.
در اين زمينه پاتريك سيل نويسنده معروف انگليسي مي‌نويسد: "اسرائيل آنقدر قدرتمند است كه بتواند برقرار كننده صلح در منطقه باشد و همه از اين امر مطلع و آگاهند، اقتدار به معناي استفاده از قدرت براي هر وضعيت و شرايطي نيست، اگر اسرائيل بخواهد بر همين روال كنوني به استفاده از قدرت ادامه دهد بي‌شك ديگر در جهان كسي باقي نخواهد ماند كه حقانيت اسرائيل را باور داشته باشد. ببينيد چگونه با استفاده از زور و قدرت در كرانه باختري و نوار غزه اعراب متفرق و جدا از هم را يكپارچه و متحد كرديد و خشم مسلمانان را برانگيختيد و مصداقيت آمريكا را زير سوال برديد و موجب بروز امواج خشونت در شهرهاي اسرائيل شديد و فلسطيني‌ها را به خون خود تشنه ساختيد. "
وي مي افزايد: "نبايد از آمريكا و اروپا انتظار چنداني داشت، چون نگرش آنها با شما تفاوت بسيار دارد. "
او نامه خود را اينگونه خطاب به اسرائيلي‌ها به پايان مي‌رساند: "درس‌هاي گرفته شده از لبنان را بر كرانه باختري و نوار غزه به اجرا بگذاريد اما بدانيد توسل به قدرت و زور در كرانه باختري و نوار غزه تاوان جاني و مالي سنگيني براي شما به دنبال دارد و اسرائيل را به لبه پرتگاه سقوط سوق خواهد داد. "
اما با وجود تمام اين نصايح و اندرزها همه از واكنش‌ها و سياست‌هاي اين رژيم آگاهند و اين ثابت مي‌كند اگر ايجاد تغيير در اين رژيم محال نباشد، بسيار سخت است چون مسائل و قضاياي اساسي كه تمام درگيري‌ها بر سر آنها صورت مي‌گيرد همچنان در اين رژيم لاينحل باقي مانده‌اند و اسرائيل با ادامه سياست‌هاي توسعه طلبانه شهرك سازي و به رسميت نشناختن حق ملت فلسطين در تعيين سرنوشت خود و رد عقب‌نشيني از بلندي‌هاي جولان سوريه و مزارع شبعا لبنان همچنان در راه پيچيده‌تر و ناهموارتر ساختن مسير خود گام برمي‌دارد و بر اين اساس مي‌توان با قاطعيت ادعا كرد كه رژيم صهيونيستي بيش از هر سياست ديگري به راهبردهاي نظامي گرايش دارد، با اينكه با توجه به چالش‌هاي داخلي اين سپر بازدارنده ديگر بسان گذشته مطمئن نمي‌نمايد.

* مشكلات داخلي در آينده نزديك بر موضع برتر اسرائيل در مذاكرات سازش غلبه خواهد كرد

با توجه به مباحث مطروحه مي‌توان نتيجه گرفت كه رژيم صهيونيستي بسان گذشته درگير بحران‌هاي ساختاري است كه از ناتواني اين رژيم در حل اين چالش‌ها و ايجاد تغيير و تحول به مقتضاي اوضاع و افراط در گرايش به نظامي‌گري در جامعه نشات مي‌گيرد بويژه مورد اخير كه وضعيت اين رژيم را از وضعيت عادي و طبيعي كه ساير كشورها در آن به سرمي‌برند خارج ساخته و همين امر موجب شده تا نه تنها نتواند در منطقه عرض اندام كند كه حاكميت بر جامعه و شهروندان خود را نيز از دست بدهد.
و اين ساده لوحي احمقانه‌اي است اگر صهيونيست‌ها باور داشته باشند كه مي‌توانند نزاع اعراب - اسرائيل را طبق خواسته‌هاي خود و بدون توجه به حق و حقوق پايمال شده فلسطيني‌ها و بازگرداندن اين حقوق به آنها حل و فصل نمايند، چون به همان ترتيب بسيار احمقانه است كه كسي تصور كند پس از آن همه مصايب و بدبختي‌هايي كه بر سر ملت فلسطين نازل شد آنها از حق و حقوق خود به سود رژيم صهيونيستي بگذرند.
بحران منطقه و بحران برقراري صلح در آن در واقع از بحران رژيم صهيونيستي و بحران صهيونيسم نشات مي‌گيرد كه در هر شرايطي خواهان تحميل خود با استفاده از زور و قدرت است و باور دارد كه بدون زور و قدرت نمي‌تواند به موجوديت خويش ادامه دهد. استفاده از اين عامل ريشه در اعتقادات و باورهاي سران اين رژيم دارد و آنها نمي‌توانند به مسائل و قضايا جز از اين منظر نگاه كنند به عنوان مثال اسحاق شامير نخست وزير پيشين اين رژيم مي‌گويد: "من اعتقادي به راه‌حل‌هاي ميانه در زمينه اراضي ندارم، سرزمين ما بسيار كوچك است و اين زمين‌ها به جان و امنيت و آب و اقتصاد ما بسته است. صلح و امنيت دو مقوله جدايي‌ ناپذيرند بسان امنيت و زمين و ميهن كه يك موجوديت واحد هستند. "
و همين گفته‌ها را بنيامين نتانياهو نخست وزير كنوني هنگام سخن گفتن از مقوله "صلح در برابر صلح و امنيت در برابر امنيت " تكرار و عقب‌نشيني اين رژيم از لبنان و جولان و كرانه باختري و نوار غزه را رد كرد. بر اين اساس استراتژي رژيم صهيونيستي را مي‌توان در موارد زير خلاصه كرد:
1- تلاش براي حفظ مناطق استراتژيك در اراضي اشغالي و تقويت موقعيت ژئواسترتژيك خود در منطقه با توسعه پهنه جغرافيايي اين رژيم.
2- توجه به بهره بردن از نتايج سردادن شعارهاي صلح طلبي از طريق فراهم ساختن زمينه‌هاي عادي سازي روابط با كشورهاي عربي چه به صورت علني و چه به صورت مخفيانه و از اين طريق تقويت جايگاه خود در منطقه.
3- تلاش براي احراز نقش بازيگر اصلي منطقه‌اي و معرفي خود به عنوان قدرت بزرگ خاورميانه با ارائه طرح‌ها و راهبردها و ايده‌هاي خاورميانه‌اي.
4- حفظ تفوق نظامي تا شعاع 1500 كيلومتري خود با مركزيت قدس از طريق تجهيز ارتش اين رژيم و حتي استفاده از سلاح‌هاي نامتعارف.
با توجه به آنچه گذشت بايد گفت نمي‌توان از چنين رژيمي انتظار داشت كه به دنبال برقراري صلح در منطقه باشد و اين صلح جز با اتحاد ملل منطقه در برابر خطر صهيونيسم محقق نخواهد شد.


صفحه مناسب چاپ پیشنهاد این صفحه از این خبر یک pdf بساز

سایر خبرها

  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۱ استقبال امیرعبداللهیان از همتای الجزایری در تهران
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰ دیدار سفیر ایران با وزیر خارجه سیرالئون
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۹ ملاقات سفیر ایران با زندانیان ایرانی در موزامبیک و کسب اطلاع از سلامت آنها
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸ رسانه اماراتی: حمیدتی و البرهان دیدار می‌کنند
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۹ گفت‌وگوهای منطقه‌ای بن‌سلمان و السیسی در پاریس
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۸ مغرب نشست «النقب» را به تعویق انداخت
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۷ سودان جنوبی مرزهایش با سودان را بست
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۵:۳۶ دیدار سفیر ایران با رئیس مجلس نمایندگان تونس
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۶ تأسف وزیر خارجه مصر از موضع اتحادیه اروپا درباره سوریه
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۵ امیرعبداللهیان: توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در دستورکار دولت است
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴ کنعانی حمله تروریستی در اوگاندا را به شدت محکوم کرد
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳ تصمیم دولت بورکینافاسو برای راه‌اندازی سفارت در تهران
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۲ رئیس حزب‌ الوفد رسما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شد
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۸ تمدید سه روزه آتش‌بس در سودان
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۷ کرملین: تحقق طرح صلح آفریقا درباره اوکراین سخت است
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ دعوتنامه اردوغان برای السیسی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۶ 17 غیرنظامی سودانی از جمله چند زن و کودک در حمله هوایی کشته شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۵ کشته شدن 38 دانش‌آموز اوگاندایی در یک حمله تروریستی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۴ یونیسف: بیش از 1 میلیون کودک به علت جنگ در سودان آواره شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۳ «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان، ارتش را به مثله کردن 2 عضو خود متهم کردند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۶:۰۲ العربیه از تشکیل کمیته‌ ایرانی-مصری برای احیای روابط خبر داد
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۷ سفر نخست‌وزیر عراق به قاهره با محوریت ایران و تقویت روابط
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تشدید جنگ داخلی در سودان پس از پایان آتش‌بس 24ساعته
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۵ رژیم صهیونیستی به دنبال تولید تسلیحات در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۸ وعده ایتالیا برای کمک ۷۰۰ میلیون یورویی به تونس
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۷ نشست شورای همکاری خلیج فارس و مصر درباره مسائل منطقه‌
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶ مشارکت رژیم صهیونیستی در رزمایش «شیر آفریقا» در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۵ درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای امنیتی در سنگال
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۴ کشته شدن ده‌ها کودک در شمال نیجریه در پی حمله مردان مسلح
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶ تمایل کومور برای ازسرگیری روابط رسمی با ایران