زمانی کشور ساحل عاج به سوییس آفریقا معروف بوده و در دوران حکومت فیلیکس هوفییه بوانییه (1993-1960) نقش موثری در تولید ادبیات و فرهنگ فرانکفونی داشته است.
ثبات و امنیت در این کشور (تا 1999) جذابیت فوقالعادهای جهت پذیرش نیروی کار ارزان از کشورهای همسایه خود داشته ولی اینک پس از یک دهه تنش و جنگ داخلی این کشور به عنوان تهدیدی برای امنیت غرب آفریقا و منطقه خلیج گینه تبدیل شده است. انحلال دولت و کمیته برگزاری انتخابات ریاستجمهوری از سوی لوران گیباگو، رئیسجمهوری این کشور، آینده ساحل عاج را بار دیگر به سمت بحران، تنش و جنگ داخلی سوق داده است. گرچه گیباگو، روبرت مامبی، رئیس کمیته انتخابات ریاستجمهوری را متهم به بیدقتی و تقلب در نامنویسی 429 هزار رایدهنده کرده ولی به گیوم سورو، نخستوزیر بار دیگر ماموریت تشکیل کابینه جدید داده تا کشور را وارد بنبست سیاسی جدید نکند. براساس توافقات صلح واگادوگو (پایتخت بورکینافاسو، همسایه ساحل عاج) میان دولت مرکزی و مخالفان که در 4 مارس 2007 امضا شد، قرار شد قدرت میان دولت و مخالفان تقسیم شود و گیباگو به عنوان رئیسجمهوری تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بر سر قدرت باشد و در همین راستا گیوم سورو از رهبران مخالفان به عنوان نخستوزیر برگزیده شد. کشور ساحل عاج که موقعیت حساسی در خلیج گینه و دره مانو (شامل کشورهای سیرالئون، لیبریا، گینه- کوناکری و ساحل عاج) داشته، اولین تولیدکننده کاکائو در جهان بوده و از لحاظ معادن گرانبها بسیار غنی است. این کشور یکی از صادرکنندگان الماس است. بیثباتی و ناامنی در این کشور زمانی شروع شد که اپیدمی جنگ داخلی و تنشهای قومی در منطقه دره رود مانو از لیبریا (جنگ داخلی 2004-1990) و سیرالئون (1998-1997) به داخل ساحل عاج سرایت کرد.گستره بیثبات و بحران منطقهای در غرب آفریقا در پی پایان جنگ سرد و شروع رقابت میان فرانسه و آمریکا بر سر مناطق حساس آفریقا، تشدید و باعث افزایش قدرت نظامیان و بالا رفتن هزینههای نظامی و امنیتی این کشورها از جمله گینه– کوناکری و ساحل عاج شد.
اختلاف سیاستهای گینه- کوناکری و ساحل عاج در قبال بحرانهای منطقه سبب رشد جایگاه نظامیان شد و ساحل عاج در 25/12/1999 نخستين کودتای نظامی در تاریخ معاصر خود به فرماندهی ژنرال گی را تجربه کرد. این کودتا طلیعه بحران و بیثباتی برای این کشور بود. عوامل قبیلهای و قومی (در این کشور 60 مجموعه قومی و نژادی وجود دارد) بستر مناسبی برای جنگ داخلی میان شمال و جنوب این کشور بوده است. افزایش روند تنشها و بحرانهای سیاسی و امنیتی باعث شروع جنگ داخلی در 19 سپتامبر 2002 شد و تاکنون بهرغم توافقات آشتی ملی و مصالحه میان نیروهای مسلح معارض و دولت مرکزی، هنوز آتش جنگ داخلی زیر خاکستر تبلیغات سیاسی و ترفندهای روانی است. اقتصاد این کشور بهخاطر بحرانهای یک دهه اخیر بسیار آسیب دیده است. جنگ داخلی و ناآرامی در این کشور روی ثبات و امنیت منطقه خلیج گینه بسیار اثر کرده و همسایگان این کشور نیز در این راستا متضرر شدهاند. کشور بورکینافاسو که کشوری در خشکی است، بیش از 80 درصد صادرات و 70درصد وارداتش بر بنادر ساحل عاج تکیه دارد و ناامنی و بیثباتی به اقتصاد بورکینافاسو آسیبهای زیادی رسانده است. علاوه بر آن کشورهای مالی، غنا و بورکینافاسو صادرکننده نیروی کار به ساحل عاج بوده که اینک این نیروها بیکارند و به اقتصاد کشورشان زیان میرسانند. فرانسه، آمریکا و رژیم صهیونیستی در بعد خارجی و بینالمللی روی تحولات این کشور اثر میگذارند. به نظر بسیاری از پژوهشگران آفریقایی، تداوم بحران و تنش در ساحل عاج استمرار جنگ الماس است که از دهه 90 شروع شده و شرکتهای انحصاری استخراج، تولید و صدور الماس اغلب در دست آمریکا و رژیم صهیونیستی (باشگاه تجارت الماس در دستان شرکتهای آمریکا، اسرائیل و بلژیک است) بوده است.
جنگ داخلی در ساحل عاج محصول رقابت پاریس و واشنگتن بوده و بازیگران داخلی صحنه ساحل عاج هر کدام وابسته به این 2 کشور هستند. حزب دموکراتیک به رهبری هنری کونان بیدیه (رئیسجمهوری و جانشین فیلیکس هوفییه بوانییه 1999-1993) اینک رهبری تجمع دموکراسی و صلح (هوادار اندیشههای فرانکفونی هوفییه بوانییه) را به دست گرفته و دامنه مخالفت با دولت مرکزی به ریاست لوران گیباگو را تشدید میکند. رئیسجمهوری فعلی ساحل عاج با تکیه بر حمایتهای واشنگتن تاکنون 2بار (در نوامبر 2008 و 29 نوامبر 2009) انتخابات ریاستجمهوری را به بهانههای سیاسی و امنیتی مختلف به تعویق انداخته است. جنگ داخلی ساحلعاج هزینه امنیتی و سیاسی برای سازمانملل، اتحادیه آفریقا و جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس) و فرانسه داشته است. فرانسه بهخاطر مسائل مالی و سیاسی، نیروی نظامی خود را در این کشور در ژوئن 2009 به 900 نفر نظامی کاهش داده است. کاهش نفوذ و هیبت آفریقا در مستعمرات آفریقایی خود، شاید یکی از نقاط قوت رژیم گیباگو در مقابل جریانات هوادار پاریس باشد. بحرانها و تنشهای امنیتی و سیاسی در این کشور گستره مشکلات اقتصادی را توسعه داده (بحران اقتصادی کشور از زمان کاهش ارزش پول کشور در 1994 شروع شده) و قدرت خرید مردم را بسیار ضعیف کرده است. استمرار درگیریها ممکن است بستری برای تقسیم کشور به 2 بخش شمالی و جنوبی باشد و اختلاف قبیلهای و قومی به اختلاف مذهبی و دینی میان مسلمانان شمال (40 درصد جمعیت کشور مسلمان هستند) و مسیحیان (38 درصد کل جمعیت کشور مسیحی هستند) جنوب تبدیل شود.