دیروزدر شهر نایروبی پایتخت کنیا در بیمارستان مابقتی (مرکز درمانی بیماران مبتلا به سل و ایدز) در حالیکه مشغول درمان بیماران در بخش مردان بودم پیامی را از یکی از دوستان انقلاب اسلامی ایران که ساکن شهر مسلمان نشین لامو در جنوب شرقی کنیا در ساحل اقیانوس هند بود دریافت نمودم.
ایشان که از شیعیان این شهر و معلم دوره ابتدایی میباشد در تماس تلفنی اظهار نمود: خداوند متعال فرزند سوم پسر را به من عطا نمود و من نیز به عهد خود وفا نمودم و نام " شهید مطهری" را برای او برگزیدم و از من خواست تا این پیام را به خانواده آن شهید بزرگوار ابلاغ نمایم. که مادر این طفل در تمام طول بارداری نام شهید مطهری را بر زبان داشت تا او به دنیا آمد.
شهر لامو با جمعیتی بالغ بر سی هزار نفر از تاریخی ترین جزیره های دنیا در کشور کنیا میباشد که در جنوب شرقی این کشور در دل اقیانوس هند قرار گرفته و بیش از 95درصد جمعیت این شهر مسلمان (شیعه و سنی) میباشند که جمع کثیری از آنان دلبسته و عاشق واقعی انقلاب اسلامی ایران میباشند که مستند آن تصاویر امام راحل و رهبر معظم انقلاب در مغازه ها و خانه های آنان میباشد.
اين شهر كه از سنگهاي مرجاني ساخته شده است و داراي معماري ساده اي است كه با درب هاي چوبي خاتم كاري شده زيبا مزين گرديده است. از قرن نوزدهم تا كنون ميزبان عمده جشنواره هاي اسلامي بوده است و بعنوان مركز برجسته اي براي مطالعات اسلامي، دروس حوزوي و ادبيات سواحيلي در آمده است.
چشم انداز معماري لامو حكايت از ميران كهن فرهنگي آن دارد كه از امتزاج تمدن هاي مختلف در طول قرنها پديد آمده، در طول صدها سال حضور تمدن فارسي، عربي و اروپايي بر غناي تمدن سواحيلي افزوده و اختلاط آن با اداب و رسوم بنتو فرهنگ بي نظيري را بوجود آورده است.
اهميت تجاري و مذهبي لامو در قديم موجب شد اين جزيره بعنوان مركز مذهبي سهمي در آيد، بگونه اي حتي امروز مهمانان در اين شهر به هنگام سحر مدينه و مكه را بخاطر مي آورند و شيندن صداي اذان در نوبت هاي مختلف قبل از فجر و هنگام طلوع فجر از مناره هاي مختلف فضاي روحاني شهرهاي مقدس اسلامي تداعي مي نمايد.
جزيره لامو متفاوت از هر جاي ديگر است هنوز در اين جزيره خودرو وجود ندارد و حمل و نقل با چهار پایان اهلی صورت مي گيرد، جزاير آرام و زيبا با سواحيلي بي پايان، پوشيده از درخت هاي انبه و نارگيل و طبيعت بكر و روستاهاي كوچك ويژگي خاص به منطقه داده است. اما جاذبه واقعي اين مجموع جزاير به شهر قديمي لامو است.
حتي قبل از قرن چهاردهم اقوام سواحيلي در اين جزاير ساكن شدند در عين حال اين شهر حاكميت امپراتوري هاي مختلف را تجربه كرده است؛ ايرانيها، پرتغاليها و عربهاي عماني هر يك آثار خود را در اين شهر باي گذارده اند با اين مانده از نياكان خود هستند كه موضوع باعث شده هر ساله مراسمهاي مختلف ديدني و جالبي در اين جزيره بر پا شود. و در یک کلام زیبایی و تمدن با اصالت این شهر بدان گونه جذاب وتماشایی است که هر روز شاهد دهها توریست در این شهر از تمام کشورهای دنیا میباشید.
اما اینکه چگونه به این جزیره رسیدم. از سال 1386 به عنوان متخصص پوست و مسئول مراکز درمانی جمعیت هلال احمر ایران در کشور کنیا که در شهر نایروبی مستقر بود عازم این کشور شدم . از آنجائیکه اعتقاد داشتم خدمات پزشکی ما نمی تواند محدود به درمانگاه های ثابت ایرانیان در پایتخت این کشور باشد لذا به منظور حضور فعال و موثرتر در یک اقدام جدید و با موافقت جمعیت هلال احمر در تهران هرماهه تیم پزشکی متشکل از چند پزشک، داروخانه، آزمایشگاه و بخش پرستاری را مهیا به برگزاری کمپ های پزشکی سیار ایرانیان در نقاط مختلف این کشور جهت افراد بسیار نیازمند در شهرها ، روستاها، زندانها، یتیم خانه ها، و مدارس نمودیم. که با استقبال چشمگیری از ملت و دولت کنیا مواجه شد. که در یکی از کمپ های پزشکی به پیشنهاد سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در کنیا ( برادر بزرگوار آقای رئیسی) عازم این جزیره (لامو) شدم.
و اما دوستی ما با این جوان 26 ساله آقا عبدالله به فروردین سال 1387 بر میگردد که در آن زمان ( حدود 2 سال قبل) برای برگزاری کمپ پزشکی رایگان و مداوای بیماران در مراسم میلاد النبی عازم این جزیره شدیم در مدت اقامت یک هفته ای در حالیکه 2 فرزند پسر ش( یکی2 ساله و دیگری 8 ماهه) را برای مداوای بیماری پوستی آورده بود با ایشان آشنا شدم. پس از مداوا و تجویز دارو متوجه شدم ارادت ویژه ای به انقلاب اسلامی و ملت مسلمان ایران دارد. به اندازه ای که نام فرزند پسر 2 ساله را" خمینی " و نام فرزند پسر هشت ماهه اش را " خامنه ای " برگزید. این موضوع گذشت تا آنکه در فروردین 1388 ( بعد یکسال) برای برگزاری کمپ پزشکی دیگر مجددا از نایروبی عازم این جزیره( در فاصله یکهزار کیلومتری از پایتخت) شدم و همانگونه که انتظار داشتم هر دو بدنبال هم بودیم و یکدیگر را در نماز جمعه این شهر در مسجد شیعیان یافتیم. اما این بار متفاوت از قبل بود. با ارادتی که به یکدیگر پیدا نمودیم بسیاری از ابعاد زندگی اش را از سن 10 سالگی برایم بازگو نمود که چگونه و چرا بعنوان یک شیعه مسلمان عاشق انقلاب اسلامی و کشور ایران است. وقتی به عظمت معنوی این انسان پی بردم( نه فقط بخاطر علاقه ایشان به انقلاب اسلامی ایران ) از ایشان خواستم تا ضمن مصاحبت بیشتر اجازه دهند ضمن مصاحبه فیلمی کوتاه از زندگی ایشان تهیه نمایم که موافقت نمود. و پس از یک هفته حضور در این شهر به نایروبی برگشتیم.
تا اینکه روز گذشته 30 بهمن 1388 در حالیکه مشغول دیدن بیماران در بیمارستان مابقتی در شهر نایروبی بودم پیامی از ایشان بعد حدود 10 ماه به تلفن همراه ام آمد که پروردگار متعال سومین فرزند پسر " شهید مطهری " را به ما عطا نمود. لحظه عجیب و پر افتخاری برای من و هر ایرانی بود که چگونه یک آفریقایی لحظه ای از نام و خاطره شهدای انقلاب اسلامی غافل نمی ماند و با افتخار نام شهید ایرانی را( بعد نام بزرگان نهضت انقلاب اسلامی ایران خمینی و خامنه ای) برای فرزند سوم خود بر می گزیند.
این برایم کافی نبود چون میدانستم او انسان احساساتی نیست و با تعقل ، اندیشه و دلیل و برهان این نام را برای فرزند سومش برگزیده لذا شب با هم تماس تلفنی داشتیم و علت این موضوع را از ایشان جویا شدم که اظهار نمود. 1- شهید مطهری فرزند معنوی افکار و اندیشه امام خمینی بود ( این شاید اثبات بر همان فرمایش امام راحل باشد که فرمود مطهری حاصل عمر من بود) 2- آثار و کتب شهید مطهری آنچنان اسلام را تبیین و تعریف می نماید که گویا در همین لحظه مطابق با نیازهای انسانی به ابعاد معنوی به قلم آمده و اتصال دنیا و آخرت را آنقدر واضح و آشکار بیان می نماید که گویا در آستانه ورود به دنیای ابدی هستیم 3- مشاهده دیگر دوستان که با تلاش در کسب کتب آن شهید برای ترسیم و تدوین راه و روش زندگی خود میباشند دلیل و حجتی دیگر بر حقانیت او میباشد. 4- مادرش (همسر ایشان) همصدا با من در تمام مدت بارداری به این آرزو به درگاه حق تعالی بود که اگر فرزند پسری بر او آمد نام شهید معلم و شجاع (مطهری) را برای او انتخاب نماید.
اکنون درس و عبرتی بر ما است که چگونه آنانکه محروم از دریافت مستقیم و کامل رهنمود های و هدایت های امام راحل، رهبری معظم و مطهری ها میباشند اینگونه در اقیانوس بیکران معرفت الهی آنان غرق شده اند تا آنجائیکه نام فرزندان خود را بنام آنان بر می گزینند در حالیکه هیچ منفعت دنیوی بر آنان ندارد. و به راستی این سوال مطرح است چگونه پدر و مادری آفریقایی نام اولین فرزند خود را در دل آفریقا در جزیره ای دور افتاده از ایران" خمینی " می نامند در حالیکه تا آنزمان هرگزهیچ ایرانی را ندیده اند و تصور دیدن هر ایرانی هم در آینده دور از ذهنشان بود. قطعا این عمل فراتر از تعصب به نام و مقام این بزرگان میباشد و بر ما است تا بیشتر از اندیشه و مرام آنان بدانیم و بیاوزیم.
دکتر سید ناصر عمادی – متخصص پوست - بهمن 1388
شرق آفریقا – کنیا – نایروبی