دبیر کلی اتحادیه عرب از زمان تاسیس آن در سال 1945 در انحصار مصر بوده است و تنها در سال 1979 پس از انتقال مقر اتحادیه عرب به تونس بود که مدتی کوتاه دبیر کلی این اتحادیه به تونس واگذار شد.
مجموعه عواملی از قبیل : ناتوانی اتحادیه عرب در اجرای مسئولیت های تعریف شده خود ، تضعیف جایگاه منطقه ای مصر و چشم انداز مبهم تحولات سیاسی این کشور ، ظهور قدرت های جدید در چارچوب اتحادیه عرب و طرح و پیگیری لزوم تغییر ساختار اتحادیه عرب موجب شده است که مصر صلاحیت نشستن بر كرسی دبیر کلی اتحادیه عرب را از دست بدهد.
با وجود اینکه دبیر کلی عمرو موسی ( وزیر امور خارجه سابق مصر ) بر اتحادیه عرب سال آینده به پایان خواهد رسید اما از هم اکنون بحث ها در خصوص لزوم دوره ای شدن دبیرکلی این اتحادیه در میان اعضای آن همانند آنچه در سایر سازمان و اتحادیه های مشابه رایج است در جریان است .
هر چند ابوالغیط ، وزیر امور خارجه مصر در پاسخ به سوالی در خصوص دبیر کل آتی اتحادیه عرب با این استدلال که چون مقر این اتحادیه در مصر است و مصری بودن دبیر كل موجب تسهیل اجرای وظایف او می شود بر نقش انحصاری مصر در این زمینه تاکید کرد
و در عین حال از وجود اجماع و توافق نظر در میان کشور های عربی خبر داد اما به اعتقاد کارشناسان اساساطرح پرسش هایی در خصوص دبیر کل آینده اتحادیه عرب خود گویای این موضوع است که منحصر شدن دبیر کلی اتحادیه عرب به مصر اکنون برای دیگر اعضا قابل پذیرش نیست که این خود شاخصی است که اظهارات ابو الغیط را در خصوص وجود اجماع در میان اعضای اتحادیه درباره مصری بودن دبیرکل آینده اتحادیه عرب انتقاد پذیر و موضع او را تضعیف می كند.
از طرف دیگر دلایل و استدلال هایی که در خصوص لزوم دوره ای شدن دبیر کلی اتحادیه عرب وجود دارد به مراتب بیشتر و قوی تر از دلایلی است که ابو الغیط در رد آن مطرح کرده است . زیرا در حالی که عرف رایج در سازمان های بین المللی و منطقه ای بر دوره ای بودن دبیر کلی و ریاست این سازمانها و اتحادیه هاست و همین عامل هم به پویایی این سازمان ها و اتحادیه کمک می کند.
اما دبیر کلی اتحادیه عرب از زمان تاسیس آن در سال 1945 در انحصار مصر بوده است و تنها در سال 1979 پس از انتقال مقر اتحادیه عرب به تونس بود که برای مدتی کوتاه دبیر کلی این اتحادیه به تونس واگذار شد .
از این دید یکی از عوامل عقب ماندن اتحادیه عرب در مقایسه با اتحادیه های مشابه ، دست نخوردن ساختار ان برغم گذشت نزدیک به 70 سال از زمان تاسیس ان می باشد . از اینرو با وجود اینکه قدمت اتحادیه عرب در مقایسه با خیلی از اتحادیه ها و سازمان های بین المللی و منطقه ای از جمله ا. سه ان ،سازمان شانگهای ،آلبا و دهها سازمان و اتحادیه مشابه دیگر بیشتر است اما جایگاه منطقه ای و بین المللی ان از همه این سازمان ها و اتحادیه ها ضعیف تر است ، به گونه ای که امروزه در عمل چیزی جز نام از اتحادیه عرب باقی نمانده است و مبارزه با اسرائیل که فلسفه وجودی این اتحادیه را تشکیل می دهد ،در حاشیه فعالیت های این اتحادیه قرار گرفته است .
بنا بر این اگر در سالهای اولیه تشکیل اتحادیه عرب بخصوص در دوره ریاست جمهوری جمال عبد الناصر که مصر در جهت وظایف و مسئولیت های اتحادیه عرب در قبال مسئله فلسطین گام بر می داشت می شد نقش انحصاری مصر را بر اتحادیه عرب تا حدودی توجیه کرد اما اکنون فاصله عظیمی می توان بین انتظارات موجود و عملکرد مصر در قبال موضوع فلسطین مشاهده کرد که نمونه بارز آن بحران انسانی در غزه است و مصر نه تنها هیچ اقدامی برای کاهش بحران انجام نداد که بر عکس با احداث دیوار فولادی در خاک خود در تشدید محاصره پیشگام نیز شده است و این در حالی است که در گزارش گولدستون بر لغو محاصره اقتصادی یک و نیم سکنه باریکه غزه تاکید و تصریح شده است .
نقش انحصاری مصر بر اتحادیه عرب موجب شد رویکرد این کشور در قبال بحران انسانی غزه بر عملکرد اتحادیه عرب نیز سایه افکند واین در حالی است که در داخل این اتحادیه خیلی از کشورهای عضو نیز با اعمال و ادامه محاصره اقتصادی بر غزه و یا ادامه اقدامات اشغال خزنده و شهرک سازی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری و شرق بیت المقدس مخالف اند و اگر امکان ریاست این کشورها بر اتحادیه عرب وجود داشت قطعا می توانستند رویکرد و فعالیت این اتحادیه را متناسب با مواضع خود شکل دهند .
از اینرو به نظر می رسد خارج کردن اتحادیه از انفعال و رکود و هدایت ان در مسیر اهداف و وظایف تعریف شده این اتحادیه نیازمند ایجاد اصلاحات ساختاری است که در این چارچوب دوره ای شدن دبیر کلی اتحادیه عرب می تواند گامی به جلو باشد .