به عقيده "فهمي هويدي " انديشمند مشهور مصري نام "محمد البرادعي " چون سنگي بود كه با افتادن در مرداب سوت و كور سياسي مصر تكانهايي به آن داد و آنچه زمينهساز حضور موفق وي شده جايگاه بينالمللي و نام نيك او در آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين عدم تابعيت از احزاب سياسي داخلي است.
به گزارش فارس، مركز اطلاع رساني فلسطين در مقالهاي به قلم "فهمي هويدي " انديشمند مشهور مصري به بررسي تحركات اخير صورت گرفته در دو كانون مهم جهان اسلام و عرب يعني مصر و فلسطين پرداخته است.
هويدي با اعتقاد به اينكه اين دو كانون بسيار با اهميت هستند، مينويسد: همه از خشمي كه سراسر جهان عرب و جهان اسلام را فراگرفته مطلعند، دلايل اين خشم بسيارند، اما دليل اصلي و مشترك اين حس، بيشك شكست و ناكامي سياسي بوده است، چرا كه تشكيل دولت مستقل فلسطيني به پايتختي قدس شريف به رويايي دست نيافتني براي فلسطينيها تبديل شده و تشكيلات خودگردان عملكردي بهتر از اشغالگران صهيونيست ندارد. تشكيلات خودگردان نه شور و شوق فلسطينيها در آزادي و دموكراسي را پاسخ گفت و نه به روياي فلسطينيها در انتفاضه و تحقق اهداف آن رنگ واقعيت بخشيد.
هويدي در ادامه به ابعاد ديگر اين شكست و ناكامي اشاره كرده و ميافزايد: موضوع به همين ختم نميشود براي فهم بهتر اوضاع كافي است مروري بر سخنان "طارق البشري " انديشمند، مورخ و فيلسوف مصري داشته باشيم كه در گفتوگو با روزنامه مصري "الشوق " اوضاع كشورهاي عرب خاورميانه را با اوضاع اين كشورها در ابتداي قرن بيست كه تحت اشغال انگليس و فرانسه بودند مقايسه كرد، به اعتقاد وي سياست كشورهاي عربي در حال حاضر تبعيت كامل از آمريكا و رژيم صهيونيستي است. اشغالگران انگليسي در ابتداي قرن گذشته چون از موقعيت استراتژيك مصر مطلع بودند تلاش كردند، موجوديت سياسي وابستهاي در اين كشور روي كار آورند كه به منافع اين كشور خدمت كند و اكنون نيز آمريكا تلاش ميكند، دولتي دست نشانده در مصر روي كار آورد تا عرصه را براي استيلاي بيش از پيش رژيم صهيونيستي بر منطقه فراهم سازد.
اين انديشمند معروف مصري سپس اين سوال را مطرح ميسازد كه چرا مصر و فلسطين تا اين اندازه كانون توجههاند؟ و در پاسخ مينويسد: دلايل متعددي در اين زمينه وجود دارد، از جمله اين كه مصر بزرگترين كشور جهان عرب و فلسطين همچنان بزرگترين مسئله جهان اسلام و عرب است، همچنين دو كشور در اين اواخر شاهد تحركات مهم و غير منتظرهاي بودهاند كه از بعد تئوريك تلاش جهت تغيير اوضاع و شرايط حاكم و غلبه بر آن است. غير از آن هر دو دولت در كانون جناحي قرار دارند كه جناح ميانهرو ناميده ميشود و هدايت آن را آمريكا و رژيم صهيونيستي برعهده دارند و اردن و عربستان نيز در اين جناح قرار ميگيرند.
*دولت خودگردان و دولت مبارك شبيه هم هستند
فهمي هويدي با بيان اين جمله كه عليرغم تفاوتهاي قابل ملاحظهاي كه ميان مصر و فلسطين وجود دارد كه نميتوان از آنها به سادگي گذشت، اما وجوه تشابه نيز كم نيستند به تشريح تشبهات ميپردازد: گرفتاري مصر در "كمپ ديويد " تفاوت چنداني با گرفتاري فلسطينيها در "اوسلو " ندارد، چرا كه هر دوي آنها گامي به عقب تلقي ميشوند، همانگونه كه موجب خشم و غضب هر دو ملت و اعتراض به سياستها و اوضاع موجود و حاكم شد، همچنين در هر دو مورد شاهد احتكار قدرت و كسب مشروعيت نه از جانب ملت كه با فريب و تزوير در انتخابات بوديم، اين تشابهات در استيلاي امنيتي بيگانگان بر سياستهاي اين دو كشور و حاكميت فساد در هر دو آنها و عدم پذيرش مقاومت و تكيه به آمريكا قابل ملاحظه است.
هويدي معتقد است تشابه جديد ديگري كه ميان اين دو كشور اكنون بچشم ميخورد، تحركاتي است كه خارج از چارچوبها و ساختارهاي موجود و ساخته و پرداخته دولتهاي آنها شاهد آن هستيم، در فلسطين اين تحركات خارج از گردانها صورت گرفت، همانگونه كه تحركات مصر هم خارج از احزاب فعال در اين كشور حاصل شد و نكته قابل توجه اين است كه هر دو تحرك به اوضاع موجود و حاكم اعتراض دارند و مدعي تغيير مسالمتآميز اوضاع هستند.
هويدي مينويسد: آنچه در مصر اتفاق افتاد را رسانههاي مستقل ضبط و پخش و رسانههاي دولتي تلاش كردند آن را تحريم كنند يا به سرعت آن را مورد انتقاد قرار داده و تحريف كنند.
موضوعي كه به اعتقاد هويدي بيانگر دو واقعيت است، يك نيروي فشاري كه تحرك اخير از آن برخوردار است و دو نگراني و دغدغهاي كه رژيم حاكم درپي اين فشار كه اصلا انتظار آنرا نداشت، احساس كرد. چرا كه برنامهريزان و دستاندركاران انتخابات، اين دوره را نيز بسان دورههاي ديگر تلقي ميكردند كه در آن نماينده حزب حاكم در انتخابات رياست جمهوري و ليستهاي مشخص و از پيش تعيين شده در انتخابات مجلس پيروز ميشدند و هيچگونه نگراني و دغدغهاي از جانب احزاب ديگر بوجود نميآمد، حال چه به دليل ضعف و ناتواني آنها و چه به دليل تفاهمي كه پيش ازانتخابات با آنها حاصل شده بود. از جهت ديگر از اعتراضها هم هراسي نداشتند، چون ميدانستند، اين اعتراضها و تظاهراتها از سوي افرادي خاص و بيبرنامه و نامنظم صورت ميگيرد، افزون بر اين كه فاقد رهبري توانمند نيز است.
فهمي هويدي به نقل از دكتر "عمرو الشوبكي " كارشناس مركز تحقيقات الاهرام " مينويسد: اولين مرحله از تحركات سياسي مصر شكل گيري جريانهايي است كه پس از جنبش "كفايه " در سال 2004 مصر شاهد آن بود.
هويدي در ادامه ميافزايد: پس از آن تاريخ حركت كند خود را آغاز كرد، چون جنبش كفايه موجب شد دو نوع از اعتراضها در مصر شكل گيرد، اولين آن ظهور حركتهاي اعتراضآميز اجتماعي بود كه در اعتصابها و اعتراضات كارمندان ادارات ماليات و مراكز بزرگ تجاري نمود پيدا ميكرد و ديگري اعتراضهاي سياسي بود كه در جبهه تغيير آشكار شد و بواسطه آن دكتر "عزيز صدقي " نخست وزير پيشين مصر، جنبش 6 آوريل عليه احتكار قدرت و جمعيت مصريها همراه با انتخابات آزاد و گروههاي فيس بوك مصر به اوضاع سياسي حاكم بر مصر اعتراض كردند، اين جنبش نيز خطر چنداني براي رژيم حاكم به دليل محدوديت اعضاي آن و ضعف حضور در عرصه ايجاد نكرد و همين امر باعث شد، رژيم مصر از فعاليتهاي آنها چشم پوشي و بدين وسيله خود را حامي آزادي بيان و دموكراسي و كثرت گرايي سياسي معرفي كند.
هويدي با اشاره به اعلام آمادگي "محمد البرادعي " براي نامزدي در انتخابات رياست جمهوري مينويسد: وقتي نام دكتر به عنوان مدعي تغيير و تحول بر زبانها جاري شد و او آمادگي خود را براي نامزدي در انتخابات رياست جمهوري در صورت فراهم بودن شرايط اعلام كرد و گروهها و جمعيتهايي با وجود عدم وضوح موضعگيرياش در سياست خارجي به حمايت از وي برخاستند، اين تصوير به شدت دست خوش تخريب شد، نام البرادعي چون سنگي بود كه با افتادن در مرداب سوت و كور سياسي مصر تكانهايي به آن داد و آنچه زمينهساز حضور موفق وي شده جايگاه بينالمللي و نام نيك او در آژانس بين المللي انرژي هستهاي و همچنين عدم تابعيت از احزاب سياسي داخلي است.
به نظر اين انديشمند مصري، تغيير و تحولاتي كه البرادعي مدعي آن است از جمله تغيير اوضاع و احوال كنوني مصر بيانگر موج دوم تحركات سياسي است كه به بيان دكتر عمرو الشوبكي مصر شاهد آن است و با اقبال عمومي نيز مواجه است.
هويدي در ادامه مينويسد: فرداي اعلام مواضع البرادعي در مصر و ديدار وي با نخبگان مصري در بيروت كنفرانسي مطبوعاتي برگزار شد كه در آن خبري مبني بر تشكيل "هيئت ملي - فلسطيني دفاع از اصول ثابت " منتشر گرديد و "بلال حسن " سخنگوي هيئت و نويسنده و سياستمدار معروف فلسطيني به معرفي هيئت و تشريح عملكرد و اهداف آن پرداخت و توضيح داد كه اين هيئت چهرههاي سرشناسي چون "منير شفيق "، "صلاح دباغ " و "محمد ابوميزر " را در بر ميگيرد، ذيل بيانيه منتشره توسط هيئت را 70 شخصيت فلسطيني از جمله دكتر "عزمي بشارة " و "رزان اكرم زعيتر " و "سليمان السهلي " امضا كرده بودند.
بلال حسن در اين كنفرانس خبري توضيح داد كه ملت فلسطين اكنون در وضعيت دشواري به دليل عدم به نتيجه رسيدن مذاكرات در وضعيت خطرناك سياسي بسر ميبرد، به همين دليل ديگر چارهاي جز تشكيل جرياني مستقل، مردمي و غير مسلح ندارد، جرياني كه با راهكار سازش مخالف و حامي مقاومت در برابر اشغالگران صهيونيست است، اين جريان شكل و ساختاري سازماني ندارد، بلكه يك حركت مردمي است و نميخواهد با هيچ يك از نيروهاي حاضر در عرصه فلسطيني چه در كرانه باختري يا نوار غزه يا حتي اردوگاههاي فلسطيني درگير شود، بلكه هدف آن شكل دادن حالتي از رد و عدم پذيرش اوضاع كنوني و برانگيختن ميل به خيزش و انقلاب جهت تغيير اوضاع در عرصه فلسطيني است، بنابراين جريان مردمي و مستقلي است كه از اصول ثابت قضيه فلسطيني دفاع و راهكار سازش و مذاكره را رد ميكند.
*راهكار اوسلو نكبتي است كه گريبانگير جنبش آزادي بخش فلسطين شد
بلال حسن در ادامه گفت كه در پايان ماه مي سالجاري در كنفرانسي ساختار سازماني و رهبري هيئت و اهداف و عملكردهاي آن را به تفصيل براي فلسطينيها توضيح خواهد داد و افزود: مسئله فلسطين فقط مختص فلسطينيها نيست، چون رژيم صهيونيستي تمام اعراب را نشانه گرفته است و مقاومت در مقابل اشغالگران در هر شكل و هيئتي يك وظيفه است و هر گونه صلحي كه نخواهد حقوق بر حق ملت فلسطين را تامين نمايد، صلحي در خدمت رژيم صهيونيستي و به رسميت شناختن آن است و راهكار اوسلو دومين بدبختي و نكبتي است كه گريبانگير جنبش آزادي بخش فلسطين شد.
هويدي در پايان مقاله خود تاكيد ميكند: اين دو تحرك در واقع حركت بر خلاف جريان آب در دو حالت مصر و فلسطين است، تحركاتي كه چون كورسويي از دور به نظر ميآيد و نيازمند حمايت بسيارند تا به نوري واقعي و راهگشا تبديل شوند، اين در حالي است كه بايد توجه داشت، تحركاتي هم عليه اين دو جريان شكل خواهد گرفت تا آنها را ناكام سازد و تحريف كند، به همين دليل بايد بيدار و هوشيار بود.