يك انديشمند برجسته مصري، افق آينده اين كشور را نگرانكننده توصيف كرد و گفت كه نظام حاكم مصر قدرت كنترل اوضاع داخلي را از دست داده است.
به گزارش فارس، به نقل از پايگاه خبري الجزيره، "فهمي الهويدي " تحليلگر مشهور عرب در مقالهاي كه بخش اول آن ديروز در خروجي فارس قرار گرفته به بررسي اوضاع مصر و مقايسه آن با دو دوره تغيير در اين كشور پرداخته است.
وي در ادامه اين مقاله مينويسد: شكي نيست كه بيماري "حسني مبارك " رئيس جمهور مصر و شايعاتي كه درباره بيماري وي و احتمالهاي فراروي آن مطرح شد، نشان از شدت و قدرت پرونده آينده مصر و جايگزينهاي آن دارد. با وجودي كه بازگشت رئيس جمهور به كشور رضايت نسبي در مصر ايجاد كرد، اما نتوانست شايعات رايج در كشور را در مورد مداواي مبارك به صورت كامل به پايان برساند.
به نوشته الجزيره، درست است كه برخي اظهارات و صحبتها در هفته گذشته از احتمال بازگشت تدريجي مبارك به ادامه فعاليتهاي خود سخن گفتهاند، اما محافل پزشكي مربوط معتقدند كه اين ظهور بعد از مرحله ديگري از درمان روي خواهد داد كه اميد ميرود رئيس جمهور بعد از اين مرحله بهبودي كامل خود را به دست آورد.
سهم اين شايعات از واقعيت هر قدر كه باشد مهم نيست، بلكه اين شايعات نشان از اين دارد كه افق آينده مصر با نگراني و سردرگميهاي زيادي همراه است، بويژه اينكه مصر در آستانه سه دور انتخابات قرار دارد كه بخشي از نقشه سياسي آينده در سالهاي بعد را خواهند ساخت و در جريان اين انتخابات مجالس ملي و شوراي مصر و همچنين رئيس جمهور اين كشور انتخاب خواهند شد.
اين تحليلگر مشهور عرب در ادامه اين مقاله به بررسي جنگ اعراب و اسرائيل پرداخته و ميافزايد كه در سال 1967 پروژه درگيري نظامي با اسرائيل شكست خورد و الان نيز پروژه روند سازش صلح با اسرائيل به بنبست رسيده است. اما اگر اندكي به قبل نگاه كنيم، ميبينيم كه اوضاع در چهل سال قبل بسيار بهتر از الان بود. در آن زمان "چالشپذيري " عنوان اصلي موضع مصر به شمار ميرفت، اما الان اين موضوع متهم و محكوم است و اعتدال جاي آن را گرفته است تا پوششي بر تسليم شدن و اطاعت به شمار رود. البته هيچ كدام از اين روشها تنها براي اسرائيل به كار گرفته نميشود، بلكه در عملكرد داخلي سران در مصر نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.
علاوه بر اين نبايد اين نكته را فراموش كنيم كه ديدگاه استراتژيك مصر در سال 67 واضحتر از الان بود، دشمن صهيونيستي از سوي آمريكا حمايت ميشد و اين امري قطعي بود، تعامل با دشمن نيز هيچگونه ابهامي نداشت و در اين ضربالمثل خلاصه ميشد كه "چيزي كه با زور گرفته شد، جز با زور و قدرت پس گرفته نميشود ". از سوي ديگر كشورهاي عربي نيز بر همين موضع بودند و همبستگي موجود در ميان اعراب كه در آن زمان وجود داشت، نشان از همين مطلب بود.
به نوشته هويدي، موضوع مهم ديگري كه كم اهميتتر از موارد قبل نيست، اين است كه اعتراف به شكست نظامي در سال 67 تلاش گسترده براي از بين بردن آثار تجاوز و بازسازي نيروهاي نظامي را در بر داشت كه در سال 1973 موفق شدند از كانال سوئز عبور كنند، اما واضح است كه شكست در پروژه سازش سياسي -كه ترديدي در وقوع آن وجود ندارد- هيچ تحركي را در درياچه ساكت و راكد ما ايجاد نخواهد كرد.
علاوه بر اين، اين شكست خواري گسترده و سستي مشهودي را به دنبال داشته است، از سوي ديگر اين شكست تهديدي براي امنيت ملي مصر و همچنين امنيت ملي عربي به شمار ميرود و هيچ تفسيري ندارد جر اينكه آرمان فلسطين به صورت كامل اولويت و هيجان خود را در ديدگاه استراتژيك مصر از دست داده است، چرا كه پرداختن به داخل خانه و مشغول شدن به مشكلات داخلي مانع از توجه به غير آن شده است و اين موضوع ما را در بحران سخت و پيچيدهاي قرار داده است.
قلع و قمع گزينههاي احتمالي براي تغيير حاكميت
بر اساس اين مقاله، نظام حاكم مصر قدرت كنترل اوضاع داخلي را از دست داده است و از سوي ديگر قدرت تحرك مثبت در خارج از كشور را از دست داده، اين در حالي است كه تمام درها را به سوي ظهور جايگزينهاي ديگر بسته است، در اين شرايط تنها گزينه مجاز اين است كه همه به آينده توجه كنند و اين شعار را سر دهند كه راه حل اوضاع در ادامه همين وضعيت است!
بر اساس اين گزارش، اجرايي كردن اين شعار به اين صورت است كه ميبينيم هر نوع جايگزين و طرحي كه براي خروج از قبضه قدرت جريان حاكم مطرح ميشود و سيطره آن را زير سوال ميبرد با حمله وحشتناكي مواجه ميگردد. بازداشتهاي هفتگي عناصر اخوان المسلمين نيز پيام تنبيه و هشداري در همين راستا به تمام مردم مصر است.
از سوي ديگر آنچه كه با محمدالبرادعي مديركل سابق آژانس و نامزد احتمالي رياست جمهوري مصر در حال انجام است، پيام ديگري در همين راستا است، علاوه بر بدنام كردن گسترده البرادعي و ترور شخصيتي وي در رسانههاي دولتي مصر، نيروهاي امنيتي قاهره منتظر هستند تا ابتكار عمل را از هواداران البرادعي گرفته و تعدادي از احزاب مخالف دولت را به كشيده شدن به صفوف ابتدايي اين درگيريها براي ربودن شعار "تغيير " از طرفداران البرادعي تحريك كنند. همين نيروها و دستگاهها هستند كه نمايندگان برخي احزاب ناشناس را تحريك ميكنند كه فهرستي از اتهامات را عليه البرادعي به دادستان مصر ارائه كنند تا بتوانند وجهه وي را تخريب كرده و اين جايگزين احتمالي در آينده را از بين ببرند.
علاوه بر اين تلاشها، كه در راستاي از بين بردن گزينههاي احتمالي انجام ميشود، بوقهاي رسانهاي نظام تلاش زيادي را براي خوب نشان دادن وضعيت كنوني كشور و بازار گرمي براي دستاوردهاي آن از خود نشان ميدهند و اين دستاوردها را پيروزي جديدي در روند اقدام ملي براي انتقال از مرحله حاكميت فراگير به منطقه "ما بعد فرعوني " قلمداد ميكنند، اين پيامها سعي ميكنند مردم را قانع كنند كه اوضاع كنوني بهتر از گذشته است و اين وضعيت در تقدير مردم نوشته شده و مصر با تمام مردم، سرزمين و نيل آن به كشوري موقوفه به نام حزب ملي اين كشور تبديل شده است.
فهمي هويدي در پايان مينويسد: اين موضوع مرا وا ميدارد كه بخشي از نامه رهبران مخالفان به ملك فاروق را بار ديگر تكرار كنم، در اين نامه آمده است: تحمل ملت، هر قدر هم كه طولاني باشد، ناگزير رو به پايان است و ما از اين ميترسيم كه كشور به فتنهاي دچار شود كه تنها دامن ظالمان را نگيرد، بلكه كشور را به بيچارگي مالي، سياسي و اخلاقي مبتلا كند.