تحليلگر و نويسنده مصري با اشاره به اينكه آمريكا از محمد البرادعي مديركل سابق آژانس براي رياست جمهوري مصر حمايت نميكند، گفت: حكومت ديكتاتوري فعلي در مصر وضعيتي ايدهآل براي خدمت به منافع آمريكاست.
به گزارش فارس، "محمد حجازي " تحليلگر " و نويسنده مصري در مصاحبه با خبرگزاري فارس، تحولات اخير مصر و اقدامات جريان حاكم اين كشور را بررسي كرد.
وي در پاسخ به سوالي درباره احتمال نامزدي "محمد البرادعي " مدير كل سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي در انتخابات آتي مصر گفت: مصر از سال 1952 ميلادي تحت ديكتاتوري نظامي اداره ميشده است و فقط يك حزب اصلي مجاز به فعاليت در فضاي سياسي اين كشور بوده است.
حجازي افزود: اين حزب هم اكنون "حزب دمكراتيك ملي " [NDP] نام دارد. حزب حاكم بر مصر با هدف ايجاد مشروعيت براي ماشين ديكتاتوري خود، سيستم دمكراتيك مسخرهاي را ايجاد كرده است. فعاليت برخي از احزاب مخالف كه تحت كنترل دولت هستند و همچنين حمايت مالي دولت از آنها با هدف قانع كردن جهان درباره وجود دمكراسي در مصر است اما واقعيت آن است كه به هيچ حزب مخالف واقعي اجازه فعاليت داده نميشود از زماني كه هر حزبي بخواهد فعاليت خود را آغاز كند، فعاليت آن بايد توسط نهادي به نام "كميته امور احزب " تاييد شود.
اين تحليلگر مصري در ادامه مصاحبه خود با فارس گفت: در قانون اساسي مصر به گونهاي دخالت شده است كه به يك قانون بيهوده تبديل شده است. در تئوري، هر حزبي ميتواند فردي را به عنوان كانديد براي انتخابات رياست جمهوري معرفي كند و حتي افراد مستقل نيز ميتوانند در اين انتخابات نامزد شوند اما كانديداتوري آنها در صورتي تاييد ميشود كه بتوانند موافقت 250 نفر از اعضاي دو شوراي قانونگذاري كه شامل 600 عضو است را كسب كنند. دولت كنوني مصر با تقلب در انتخابات توانسته است كه به طور مطلق كنترل هر دو مجلس را در اختيار بگيرد بنابراين در واقعيت به البرادعي اجازه كانديداتوري در انتخابات داده نميشود.
دلايل عدم توانايي البراعي براي نامزد شدن در انتخابات بسيار خوب است، وي عضو هيچكدام از احزاب ساختگي كنوني كه تحت كنترل دولت هستند، نبوده و نيز نخواهد توانست به عنوان نامزد مستقل در انتخابات شركت كند چون نخواهد توانست موافقت مورد نياز نمايندگان هر دو مجلس را كسب كند. حزب حاكم اجازه حضور البرادعي در انتخابات را نخواهد داد.
تنها راه حضور البرادعي در انتخابات رياست جمهوري مصر، ايجاد تغييرات در قانون اساسي است و تغييرات پيشنهاد شده به طور قاطعانه از سوي "حسني مبارك " رئيس جمهور مصر رد شده است، البته اگر چه قانون اساسي مصر در گذشته تحت خودسريهاي ديكتاتوري نظامي مصر تغييرات گستردهاي داشته است اما اين تغييرات تنها در راستاي حفظ دولت ديكتاتوري در قدرت بوده است.
محمد حجازي در پاسخ به سوال ديگري درباره احتمال جايگزين شدن "جمال مبارك " به جاي پدرش گفت كه جمال مبارك قطعا همان اقدامات پدرش را ادامه خواهد داد.
وي گفت: جمال به استعداد و معيارهايي خاصي براي ادامه مسير اقتصادي و اجتماعي كه به نابودي مصر منجر شده، نياز ندارد. اجابت خواستههاي صهيونيستها و آمريكا سخت نيست و حسني مبارك با عقبنشيني در "شرمالشيخ " براي سه دهه است كه اين سياست را با موفقيت ادامه داده است.
اين تحليلگر و نويسنده مصري در پاسخ به سوال احتمال موفقيت تغييرات در مصر و موانع موجود گفت: به نظر ميرسد شانس تغييرات در مصر بسيار كم باشد. وضعيت اجتماعي و اقتصادي كنوني در مصر بسيار وحشتناك بوده و نميتوان به وضعيت كنوني اميدوار بود.
حدود 42 درصد از مردم مصر زير خط فقر قرار دارند و حدود 30 درصد از مردم بيسواد هستند. هر نشانه درباره خشم و اعتراض مردم سريعا و به شدت سركوب ميشود.
فقط دو راه ممكن وجود دارد. روشنفكران مصري انتظار دارند كه انقلابي با نام "انقلاب گرسنگان " در مصر روي خواهد داد. همانطور كه وخامت اوضاع اقتصادي در مصر ادامه پيدا ميكند مصريهاي بيشتري زير خط فقر ميروند. هيچكس نميداند كه چگونه و چه زماني شرايط به نقطه انفجار خواهد رسيد. حادثه كوچك غير منتظرهاي ميتواند باعث برافروخته شدن شعلههاي طغيان عمومي شده و به خرد شدن كمر اين حكومت ديكتاتوري فاسد منتهي شود.
دومين راه ممكن آن است كه آمريكا احساس كند كه منافعش در منطقه در حال خطر است و عامل سالخورده خود در مصر را با شخص ديگري كه خوشايندتر از فرزند حسني مبارك باشد جايگزين كند.
محمد حجازي در پاسخ به سوالي درباره اقدام جريان حاكم بر مصر در دستگيري فعالان سياسي اين كشور و آنكه سياستهاي سركوبگرايانه مصر تا كجا ادامه خواهد داشت، گفت: خيلي سخت است كه به اين سوال پاسخ دهيم كه اين وضعيت تا كجا ادامه خواهد يافت. پيشبيني من آن است كه رژيم كنوني مصر به نقطه مرگ رسيده است و تقلاي اين رژيم براي ادامه بقاي خود بيفايده است. تاريخ بر اين حقيقت گواهي داده است كه ديكتاتوري ذاتا خويي وحشيگرايانه دارد. اينچنين اقدامات سركوبگرايانه تا زماني كه مردم به طور دستهجمعي قيام كنند ادامه خواهد داشت. من معتقدم كه راهبرد البرادعي آن است كه قبل از اعلام مخالفت كامل خود با حكومت ديكتاتوري كنوني، تا زمان مناسب صبر خواهد كرد.
محمد حجازي در پاسخ به سوال ديگر در اين باره كه آيا آمريكا و كشورهاي غربي در تغييرات در مصر حمايت ميكنند يا همچنان ترجيح ميدهند كه حزب "حسني مبارك " بر سر كار باشد، گفت: به طور تاريخي، آمريكا و كشورهاي غربي دشمني ديرينه خود با كشورهاي مسلمان را ادامه ميدهند. تمامي كشورهاي عربي تحت سيستمهاي حكومتي ديكتاتورانه هستند. اين وضعيت در راستاي برتري و منافع اقتصادي آمريكا ومتحدانش است و حكومت ديكتاتوري كنوني در مصر وضعيتي ايدهآل براي خدمت به اين منافع است. آمريكا فقط در صورتي از البرادعي حمايت خواهد كرد كه در محاسباتش به اين نتيجه برسد كه انقلاب اجتنابناپذيري در مصر در حال جوشيدن است. اگر انقلاب در مصر شبيه انقلاب سال 1976 ايران باشد، ميتواند به اصلاحات و موفقيت در مصر منتهي شود اما آمريكا ترجيح ميهد مصريها از گرسنگي بميرند اما اين كشور به دشمن صهيونيستها تبديل نشود.