يك انديشمند عرب "استقلال طلبي انقلاب اسلامي ايران "، "تلاش براي گسترش توان علمي "، "حمايت از مقاومت " و "تشكيل محور مقاومت جهاني " را مهمترين دلايل دشمني غرب با انقلاب اسلامي دانست.
به گزارش فارس، شيخ "راشد الغنوشي " با درج مقالهاي در پايگاه خبري الجزيره، به تشريح دلايل دشمني غرب با انقلاب اسلامي ايران پرداخت.
در اين مقاله آمده است: اگر بتوانيم از تفاسير مغرضانهاي كه متأسفانه در بخش وسيعي از جامعه اسلامي در رابطه با موضوع ايران مطرح است و به تفسير انحرافي از نصوص دين- يعني روي گرداني از معاني صريح لغات متون و يافتن معاني جايگزين كه در تناقض كامل با اين لغات است- شباهت دارد، خلاص شويم، ناگزيريم اعتراف كنيم نظام جمهوري اسلامي ايران هدف برنامههاي ديگران براي نابودي قرار گرفته است.
اين اقدامات مانند تمامي جنگهاي غرب، از طريق حملات رسانهاي در تخريب چهره نظام آغاز ميگردد، بدين شكل كه نظام را در معرض خطر شديدي كه نابود كننده امنيت و آرامش است، نشان مي دهد، تا جائيكه گويي اين نظام عامل و منبع هر نوع مصيبتي در جهان است تا در مرحله دوم بتواند ابتدا آن را محاصره كرده و سپس بر فشار و تنگي اين محاصره بيفزايد تا آن را وادار به تسليم كرده يا اينكه از طريق تشديد فشار، محاصره، همصدايي با مخالفان و برملا كردن تناقضات داخلي ساختار دروني آن را نابود سازد.
غنوشي نويسنده اين مقاله ميافزايد كه در ادامه اين برنامه غربيها اگر كشور مورد هدف مقاومت كرد و ساختار دورنياش را حفظ نمود و از هم نپاشيد، ناچار به انتظار فرصت مينشينند و آماده ميشوند تا سختترين ضربات را به آن وارد سازند؛ اما اگر تسليم شد، امكاناتش را بدست ميگيرند تا ساختارش را از بين برده و طبق نظر خود از نو آن را بسازند، بگونهاي كه ارزشها، عقايد، فرهنگ و قوانينش را تغيير داده و شوكت و عظمتش را با ايجاد پايگاههاي نظامي لكهدار سازند، درست مانند آنچه كه بدنبال شكست آلمان، ژاپن و عراق در آن انجام دادند.
بنا بر اين گزارش، امروز تمامي شاخصها حكايت از آن دارد كه نيروهاي غربي به سركردگي آمريكا در قبال ايران، در مرحلهاي هستند كه ميكوشند با فشار، محاصره و حملات رسانهاي هدف خود را محقق سازند، تا در نهايت اين هدف به شكاف داخلي يا جنگ ويرانگر برسد.
بسيج رسانهاي، سياسي و فرهنگي غرب در اين زمينه نيز مقدمهاي آشنا از جانب تمامي پيگيريكنندگان سياست غرب در منطقه است تا براي جنگهاي غرب عليه دشمنانشان در منطقه مقدمهسازي كنند. برنامه دشمن در اين زمينه به اين صورت است كه ابتدا سعي دارد تا با جنگ سرد (محاصره، تبليغات سياسي و نفوذ) با اهداف مورد نظر درگير شود، اما چنانچه اين روش در تسليم نمودن دشمن نتيجه نداد، زمان اقدام نظامي فرا ميرسد، درست مانند آنچه كه در عراق صورت گرفت. حال سؤال اينجاست كه چرا ايران از جانب نيروهاي استكبار هدف قرار گرفته است؟
نظام جمهوري اسلامي همواره از سوي نيروهاي استكباري و در صدر آنان آمريكا و سگ نگهبانش رژيم صهيونيستي مورد هدف قرار گرفته است، اين حقيقتي است كه سياستهاي محاصره، تحريم اقتصادي و .. عليه ايران از آغاز برپايي نظام جمهوري اسلامي بر آن شهادت ميدهد. همچنين بسيج نظامي همه جانبهاي كه در خلال سالهاي اول انقلاب منجر به اقدام واشنگتن در حمله هوايي به صحراي طبس شد اما با عنايت الهي شكست خورد، خود شاهدي بر اين مدعاست. بعد از آن هم حوادث و وقايع نظامي فراوان با بهرهگيري از امكانات بسيار عليه ايران صورت گرفت.
به نوشته الجزيره، فتنهانگيزي رسانهاي غرب نيز در انجام مسئوليت خود كوتاهي نكرد، از جمله اين اقدامات تلاش جهت تخريب چهره جمهوري اسلامي، مرتبط ساختن آن با تروريسم، فراخواندن جهان عليه آن، تلاش مستمر در متزلزل كردن بنيان و ساختار اجتماعي آن است.
آنها ملت ايران را عليه هم شوراندند و با كمكهاي تسليحاتي به مخالفان و پوشش رسانهاي اقدامات آنها، كار را به مخالفت مسلحانه رساندند، مسئلهاي كه تمام گروههاي مخالف نظام از آن بهره بردند، حتي گروههاي ملي مستقل نيز از حمايت رسانهاي غرب، جهت متزلزل ساختن ثبات كشور و ايجاد شكاف در ساختار آن دريغ نكردند.
تمامي اينها براي عقلا جاي شكي باقي نميگذارد كه نظام جمهوري اسلامي از طرف نيروهاي استكبار هدف نابودي قرار گرفته است.
حال بايد ديد كه علت و انگيزه هدف قرار دادن هميشگي نظام جمهوري اسلامي ايران كه با تغيير احزاب حاكم در غرب از چپ به راست و با تبادل قدرت در ايران بين اصلاحطلب و محافظهكار نيز تغيير نكرد، چيست؟
الف: استقلالخواهي انقلاب اسلامي ايران:
اين مقاله ميافزايد: خواست جمهوري اسلامي كه امام خميني (ره) آن را بر پايه استقلال از نيروهاي استكبار بينالمللي پايهريزي كرد، عينيت بخشيدن به شعار(نه شرقي نه غربي) بود. اين تصميمي بود كه ابتدا در نظامي با نام جمهوري اسلامي تجسم يافت و از همان روزهاي نخست انقلاب در يك همهپرسي همگاني، نظامي متمايز از همه نظامهاي موجود در جهان را به وجود آورد و ميان ارزشهاي اسلامي كه به طور خاص آنرا "فقه اهل بيت(ع) " مينامند و سياست معاصر جمع نمود، سياستي مبتني بر اصل (اقتباس و دريافت) از حكمتهاي ساير ملتها - تا آنجا كه- كه با تعاليم و مقاصد اسلام همخواني دارد و مفيد است. اين اصلي است كه رهبران اصلاحي اسلامي با وجود اختلاف مكاتب خود آنرا پذيرفتند.
بر اساس اين گزارش، اساس تصميمگيري مستقل مردمي نظام جمهوري در زمينه سياستهاي آموزشي، فرهنگي، قانونگذاري و نيز موضعگيري بينالمللي جمهوري اسلامي- صرف نظر از ميزان درست يا غلط بودن آن – در آن زمان شكل گرفت. اين اقدام نمود اراده مستقل ملي بود كه در انتخاباتهاي دورهاي و منظم با چرخشهاي موجود در حاكميت و قدرت تجلي يافت. هر چند در دورهاي از طرف بازندگان مورد ترديد قرار داده شد، اما اين ترديد و تمامي تلاشها براي بي ثباتي نظام از جانب نيروهاي بينالمللي و منطقهاي، با شكست مواجه شده است.
اين تصميم گيري مستقل ملي، اقدام نادري در ميان دولتهاي منطقه است، تا حدي كه مسئول سياسي بلندپايه يكي از كشورها تصريح كرد كه رئيس جمهور آينده كشورش بايستي از رضايت آمريكائيها و عدم اعتراض رژيم صهيونيستي، بهرهمند باشد.
ب: تلاش ايران براي رشد و گسترش تكنولوژي:
خواست نظام جمهوري اسلامي در عينيت بخشيدن به تصميم مستقل خود در زمينه رشد تكنولوژي، آنهم از طريق تلاش مستمر در زمينه علوم و فنآوريهاي گوناگون و فراهم نمودن تمامي نيازهاي يك دولت بزرگ جديد در زمينههاي اقتصادي، فرهنگي و نظامي است. ايران همچنين در راستاي مقابله با طرحهاي آمريكا و همپيمانش رژيم صهيونيستي مبني بر محاصره و هدف قرار گرفتن ايران گام بر ميدارد كه از آغاز پيروزي انقلاب، ادامه داشته و از محاصره شديد تبديل به تهديد مستمر نظامي شده است.
ايران دائما به دنبال پيشرفت توان دفاعي خود است و به طور متقابل، محكم و قاطع به تهديد دشمنانش پاسخ ميدهد، تهران همواره بدنبال جايي براي صلح ميگردد، صلحي مبتني بر احترام متقابل و به رسميت شناختن نقش ايران در منطقه و جهان از جايگاه برابر، نه اينكه وابسته كشورهاي ديگر شود. ايران همواره بر اين اصل در سياست خود تكيه كرده است كه سياستي كه قدرت، آن را استحكام نبخشد، سياست نيست، لذا جنگ نيز نوعي سياست است كه ابزار خاص خود را دارد.
به نوشته الجزيره، نظام جمهوري اسلامي همچنين تمايل زيادي در پيشرفت و دستيابي به تكنولوژي هستهاي كه در عصر حاضر مهمترين انرژيها در زمينه غيرنظامي است، دارد. ايران بر نياز خود براي دستيابي به اين انرژي تأكيد دارد و قوانين بينالمللي هم اجازه آن را ميدهند، با اين وجود نيروهاي استكباري بر محروميت ايران از اين انرژي اصرار دارند. اين در حالي است كه ايران تأكيد دارد فعاليت هستهاي نظامي جزء اهدافش نيست و تأسيساتش را براي بازرسي بينالمللي به روي كساني گشود كه بطور ظالمانه و جانبدارنه به شبههافكني درباره برنامه هستهاي ايران و اقدامات نظامي آن پرداختهاند.
اين در حالي است كه دشمن ايران و مسلمانان يعني رژيم صهيونيستي درهاي خود را به روي هر نوع بازرسي بينالمللي از تأسيسات هستهاي ويرانگر خود بسته است، بدون آنكه با هيچ گونه سؤالي از جانب آمريكا مواجه شود. در منطق عدالت در جهان، قانوني دانستن حق ايران و تمامي دولتهاي منطقه در دستيابي به انرژي هستهاي با تمامي استفادههايش كافي نيست، بلكه بايستي از امنيت ملي ايران در برابر اين مهاجمِ به كمين نشسته كه تشنه سلطه و توسعه از طريق جنگ و تهديد است، حمايت كرد.
حقيقت آنست كه سياستهاي غرب در قبال تجربيات توسعه امت اسلام، بر اين مسأله تأكيد دارد كه هدف قرار دادن هرگونه طرح توسعه عربي يا اسلامي -صرف نظر از مذهب و ايدئولوژي حاكم بر آن- بخشي از سياست ثابت غرب است، مانند طرح ملي توسعه در مصر از سوي "محمد علي " در قرن 19 يا طرح "جمال عبد الناصر " يا طرح "صدام حسين " يا ايده "محمد مصدق " در ايران يا انقلاب "امام خميني ". البته جزئيات اين حوادث اهميتي براي برنامه غرب ندارد، برنامهاي كه تمام توجه آن معطوف به امت اسلام است و از هرگونه پيشرفت و توسعه به صورت مستقل از غرب در ميان امت اسلام بيم دارد و البته اين مسئله جداي از ايدئولوژي گروهي است كه عهدهدار اين تجربه شده است.
ج- حمايت جمهوري اسلامي از مقاومت فلسطين:
حمايتي كه از روزهاي نخست انقلاب از آرمان فلسطين به وجود آمد و با وجود تمامي تلاشها براي دست كشيدن از آن استمرار يافت؛ در تمامي دوران قبل از انقلاب و بعد از پيروزي آن نمود ميراث امام خميني (ره) در تحريك عليه رژيم صهيونيستي و توصيف آن به غده سرطاني در قلب امت است كه بايستي ريشهكن شود. اين تشويق از مهمترين سلاحهايي بود كه امام خميني(ره) در برابر نظام شاهنشاهي بركشيد و ملت ايران را براي رويارويي با نظام شاهي بسيج كرد تا بدنبال اصلاح امور باشند، چرا كه رژيم سابق در اين خيانت شنيع همپيمان رژيم صهيونيستي و آمريكا بود، از اين رو امام خميني(ره) بعد از پيروزي انقلاب اسلامي لحظهاي در طرد اين رژيم كوتاهي نكرد و دفتر جنبش آزاديبخش فلسطين را در تهران افتتاح كرد.
حتي زمانيكه جنبش آزاديبخش فلسطين ضعيف شد و بر سر مسائل اساسي قضيه فلسطين دست به سازش زد و خود را غرق در مذاكرات بينتيجه كرد، نظام جمهوري اسلامي در حمايت سخاوتمندانه خود از گروههاي مقاومت چه شيعه يا سني، اسلامي يا جهاني، عليه اين رژيم كوتاهي نكرد. اين همان چيزي است كه در نظر ملتها وجهه ديگري به جمهوري اسلامي بخشيد، بگونهاي كه مسأله فلسطين در ميان تمامي مسائل ايران در صدر قرار دارد و با توجه به اهميت و حساسيت مسأله يهود در فرهنگ غربي و بهره لابي صهيونيسم از نفوذ گسترده و عميق در مؤسسات تصميمساز غربي و اهميت نقش استراتژيك اين رژيم در خدمت به منافع غرب ايران همواره مورد حمله غرب قرار گرفته است، اما با اين وجود جمهوري اسلامي توجهي به عواقب ناشي از حمايت از مسئله فلسطين ندارد.
د- تشكيل محور مقاومت:
اين مقاله ميافزايد: نظام جمهوري اسلامي به حمايت از مقاومت لبنان و فلسطين كفايت نكرد، بلكه بدنبال ايجاد و گسترش محور يا پايگاهي است كه پايگاه بازدارندگي و مقاومت نام دارد، اين محور شامل مجموعهاي از دولتها و گروههاي سياسي و نيروهاي مقاومت با گرايشهاي مختلف است كه حول محور حمايت از مقاومت فلسطين و جلوگيري از عادي سازي مناسبات با رژيم صهيونيستي و تسليم شدن در برابر سلطهگران دور هم جمع شدهاند. اين پايگاه همچنان دولتها و گروههايي را با ايدئولوژيهاي مختلف از تمامي قارهها جذب ميكند، از مسلمان و مسيحي گرفته تا گروههاي مخالف جهاني سازي و حتي برخي گروههاي يهودي مخالف صهيونيسم.
گفتمان امام خميني (ره) عامل تأسيس اين پايگاه بينالمللي بود كه در خلال طرح ايشان در رابطه با محور جنگ بين مستضعفان جهان و مستكبران مطرح شد.
بنابراين انقلاب اسلامي ايران يكي از بزرگترين وقايع تاريخ معاصر است و دورهاي جديد را در تاريخ ملتها، منطقه و جهان رقم زد، واقعهاي كه با صبغهاي مذهبي بشارت استقلال و آزادي از نيروهاي استكبار، بازيابي وحدت امت، برانگيختن نيروهاي خفته و حمايت از نيروهاي مقاومت فلسطين را سر ميدهد.
به نوشته اين تحليلگر تونسي، قدر مسلم آنست كه چيزي كه در ايران هدف مخالفت و دشمني غرب قرار گرفته، همان چيزي است كه ما از غرب در قبال تجربههاي رشد فنآوريهاي خود ديدهايم، اين اقدامات با هدف انزواي نظام و جدايي آن از ملت و جامعهاش انجام ميشود، يعني همان چيزي كه ميتواند بستري مناسب براي طرح كودتا باشد، اما ما اجازه چنين كاري را به آنها نميدهيم.