كانديداي رياستجمهوري مصر در گفتوگوي تفصيلي با هفتهنامه المشاهد السياسي با بيان اينكه آمريكا در مصر به دنبال دموكراسي نيست، گفت: مبارك، البرادعي، عبد الله اشعل! اين اسامي براي آمريكا اهميتي ندارد، واشنگتن تنها به دنبال كسي است كه منافعش را تامين كند.
به گزارش فارس، دكتر "عبدالله الاشعل "، نامزد انتخابات آينده رياستجمهوري مصر با اشاره به شعارهاي دروغين آمريكا در زمينه برقراري دموكراسي در كشورهاي عربي گفت: آمريكا در مصر تنها به دنبال نظامي است كه بر اوضاع داخلي آن سيطره يابد و ارتش را سامان دهد. آمريكا به دنبال تنها يك درجه از درجات حقوق بشر است.
وي افزود: بر خلاف عقيده برخي كه ميپندارند آمريكا در مصر بدنبال دموكراسي است، اينگونه نيست؛ چرا كه وجود دموكراسي در مصر به آمريكا اجازه سلطه بر اين كشور را نميدهد. آمريكا خواهان اطاعت مصر است نه سقوط آن. مبارك، البرادعي، عبد الله اشعل! براي آمريكا اين اسامي اهميتي ندارد، آمريكا تنها بدنبال كسي است كه منافعش را محقق سازد.
اشعل در بخش ديگري از سخنانش به روابط اين كشور با رژيم صهيونيستي اشاره كرد و گفت كه به محض تصدي پست رياست جمهوري از موضع مصر در به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي عقبنشيني خواهد كرد.
وي كه معاون وزير اسبق امور خارجه مصر و استاد روابط بينالملل در دانشگاه آمريكايي مصر است در گفتگو با هفتهنامه المشاهد السياسي بر ادامه گفتوگو كشورهاي عربي با ايران تاكيد كرد و گفت: بايد گفتوگو ميان اعراب و ايران، از سطوح فرهنگي آغاز و پس از آن به سطوح سياسي برسد.
وي خواستار اصلاحات سياسي در مصر شد و تاكيد كرد كه وخامت اوضاع مصر در تمامي امور از سياسي گرفته تا اقتصادي و فرهنگي به نهايت خود رسيده، لذا زمان تغيير و اصلاحات فرا رسيده است.
متن كامل اين گفتگو را ميخوانيد:
-هدف شما از نامزدي در انتخابات رياست جمهوري چيست و آيا در حال حاضر در وراي اين منصب به دنبال چيز ديگري نيستيد؟
هدف من محقق ساختن اصلاحات و تغييرات اساسي در تمامي سطوح جامعه مصر است، چرا كه وخامت اوضاع مصر در تمامي امور از سياسي گرفته تا اقتصادي و فرهنگي به نهايت خود رسيده، لذا زمان تغيير و اصلاحات فرا رسيده است.
-آيا فضاي سياسي آماده تغيير و اصلاحات ميباشد؟
فضاي موجود براي محقق ساختن اين جو، فضاي كوچكي است و ما بايستي براي گسترش اين فضا تلاش كنيم تا آماده تغيير و اصلاحات شود. البته قطعا حزب حاكم و كميته سياست گذاري اجازه اين تغيير را نخواهند داد، ولي ما بايد آنها را مجبور به اين كار كنيم. ملتهاي جهان با تلاش و مبارزه حق خود را از حكام گرفتهاند و در نهايت حاكم و حزب حاكم نيز تسليم حقوق شهروندان شدهاند؛ هر چند ما از اين حزب حاكم انتظار هر چيزي را داريم، ممكن است اين حزب نظر رأي دهندگان را رد كرده و باطل اعلام كند، ممكن است بر قوانين نامناسب فعلي مثل قوانين مهاجرت باقي بماند، امّا ما اين حزب و اقداماتش را كه باعث شده مردم مصر در سختي به سر ببرند را رسوا خواهيم كرد.
اغلب مردم مصر از بيماريهاي قند، قلبي و فشار خون و انواع ويروسهاي كبد رنج مي برند كه همه و همه ناشي از فشار، خشونت و شرايط غيرانساني است كه حزب ملي بر حيات سياسي مصر وارد و تحميل كرده است. ما از فسادي رنج ميبريم كه در كشورهاي ديگر وجود ندارد، به همين دليل اين اقدامات را رسوا كرده و ميزان آگاهي مردم از حقوقشان را بالا خواهيم برد.
- اگر موفق به دست آوردن كرسي رياست جمهوري شويد، چه خواهيد كرد؟
ظرف كمتر از 2 سال فلسفه نظام حكومتي مصر را تغيير خواهم داد، بگونهاي كه به جاي تمركز بر روي يك فرد، بر روي مؤسسات كشور و تصميمات مردم تمركز پيدا كند.
-نظر شما راجع به البرادعي چيست، بويژه آنكه بسياري معتقدند وي محبوبيت چنداني نداشته و اطرافيان او غالبا از نخبگان جامعه هستند نه عموم مردم؟
در بين اطرافيان او هم افراد خوب وجود دارد هم فاسد، اين امريست بسيار طبيعي! براي من البرادعي به شخصه اهميتي ندارد، ولي نام البرادعي براي كسانيكه به دنبال تغيير در اوضاع مصر هستند، ميتواند سرپوشي بينالمللي به حساب آيد. البرادعي همان چيزي را ميخواهد كه ما بدنبالش هستيم يعني تغيير و اصلاحات قانوني. درست است كه من از خلال احزاب وارد انتخابات شدهام ولي اگر اجازه اصلاح ماده 76 قانون داده شود مستقلا نامزد ميشدم. اين افراد همان كساني هستند كه با مطرح كردن افكار جديد، ملت را قانع نموده و تغييرات را به وجود مي آورند. حزب مليگراي حاكم توانست به حيات احزاب در مصر پايان دهد. اينها سالانه صد هزار جنيه بعنوان رشوه پرداخت ميكنند تا حيات احزاب به حال فعلي خود باقي بماند. ولي ما ميخواهيم روح احزاب به آنان بازگردد و شهروند مصري يقين حاصل كند كه تغيير به دست خود اوست نه كس ديگر، من باور دارم كه حزب ملي مصر را دچار زحمت و سختيهاي فراوان نموده و مصر را به صورت كامل ويران كرده است.
اشكال در مردم و مسئولين نيست، بلكه همه اشكالات ناشي از حزبي است كه حاكميت مصر را در اختيار گرفته است. برخي سؤال ميكنند چرا سياست خارجي مصر ضعيف شده است؟ من تمام جوانب سياست خارجي را مي شناسم و ميدانم كه حتي خود اين سيستم هم خواستار اوضاعي برخلاف اوضاع كنوني است. من براي شهروندان عربي و مصري ضمانت ميكنم كه اگر وزير امور خارجه بودم، ظرف يك ساعت دستگاه سياست خارجي مصر تبديل به يك مؤسسه ملي به تمام معنا ميشد، چرا كه فعالان در زمينه سياست خارجي از اوضاع فعلي راضي نيستند.
-برخي پيشبيني ميكنند كه بعد از 20 يا 30سال شاهد تغييراتي در مصر باشيم و اين تغييرات هم اكنون امكانپذير نيست، چرا كه فشارهاي خارجي بر دولتهاي منطقه در دوره اوباما كاهش يافته و وي مانند دوران بوش در زمينه اصلاحات و تغييرات دخالت نميكند؟
نه مصر و نه هيچ دولت عربي ديگري در زمينه اصلاحات و تغيير و دموكراسي تحت فشار نيست. آمريكا در مصر تنها به دنبال نظامي است كه بر اوضاع داخلي آن سيطره يابد و ارتش را سامان دهد. آمريكا به دنبال تنها يك درجه از درجات حقوق بشر است. بر خلاف عقيده برخي كه ميپندارند آمريكا در مصر بدنبال دموكراسي است، اينگونه نيست؛ چرا كه وجود دموكراسي در مصر به آمريكا اجازه سلطه بر اين كشور را نميدهد. آمريكا خواهان اطاعت مصر است نه سقوط آن. مبارك، البرادعي، عبد الله اشعل! براي آمريكا اين اسامي اهميتي ندارد، آمريكا تنها بدنبال كسي است كه منافعش را محقق سازد.
-نظر شما در رابطه با نامزدي "جمال مبارك " چيست؟
من معتقدم كانديداتوري جمال مبارك بعد از حسني مبارك عادلانه نيست. در حال حاضر ما شاهد اختلاط ميان دولت، حكومت و حزب مليگرا هستيم كه همگي يكي شدهاند، ولي اگر دولت از احزاب جدا شده و از همه به يك فاصله قرار بگيرد، امكان آن هست كه جمال مبارك نامزد شده و برنامه خود را ارئه دهد و در نهايت اين مردماند كه انتخاب ميكنند. اگر جمال مبارك ايده جديدي دارد، ما ميخواهيم موضع او درباره ايده قديم را هم بدانيم. مهم صورت نگرفتن تقلب در انتخابات است و من باور دارم كساني كه از صندوقها مراقبت ميكنند جواناني هستند كه با خون خود آن را حفظ ميكنند. همچنين بايستي نظارت بينالمللي هم بر انتخابات وجود داشته باشد.
-بسياري نسبت به ميزان قدرت گروههاي مخالف، در رويارويي با نامزد حزب ملي گرا ترديد دارند، چرا كه اين احزاب پشتيبان مالي ندارند، بعلاوه اينكه پايگاه مردمي احزاب هم ضعيف است.
بله ما شروعي نابرابر داريم و حزب مليگرا همه چيز دارد. اما جهان بعد از سخنان البرادعي، شروع به صحبت از ضعف حكومت مصر نموده و خود من از حاميان سرسخت اصول البرادعي هستم.
-آيا مردم مصر آمادگي دارند و ميتوانند دست به تغييرات بزنند؟
بله، برخلاف گفته "احمد نظيف " نخست وزير مصر در واشنگتن درباره مردم مصر و اينكه مردم آماده نيستند و بيش از 30سال كار لازم است تا بتوانند با قدرت، در اصلاحات سهيم شوند، من معتقدم مردم مصر كمتر از ملتهاي ديگر كه براي حقوقشان مبارزه كردند، نيستند، ما كمتر از ملتهاي آفريقايي نيستيم.
-نظر شما راجع به اخوان المسلمين چيست؟
اخوانالمسلمين نميتواند نامزدي را براي انتخابات رياست جمهوري معرفي كند، ولي به دليل قدرتي كه در جامعه مصر از آن برخوردار است، حزب مليگرا با آنان مبارزه خواهد كرد؛ ولي اينان در نهايت از نامزدي حمايت ميكنند كه منافع و مصالحشان را محقق سازد، اخوانالمسلمين خواهان نظامي هستند كه آنها را تعقيب نكرده و به آنان اجازه فعاليت در ميان مردم را بدهد. مشكل اين حزب اين است كه در فضايي غيرطبيعي فعاليت ميكنند، ظاهرشان قانوني است ولي در اصل خلاف آنست. به همين دليل، سخت است از آنان بخواهيم مانند ساير احزاب به شكل طبيعي فعاليت كنند؛ كميته احزاب كه حزب ملي گرا آنرا تشكيل ميدهد اين اجازه را به اخوانالمسلمين نخواهد داد.
-آيا اصلاح ماده 76 مي تواند فرصتهاي جديدي را براي نامزدها فراهم كند؟
اصلاح ماده مهم است، ولي مسئله مهمتر براي من تقلب نشدن در انتخابات است، لذا ما ميخواهيم كه يك دولت قانون وجود داشته باشد.
-نتيجه نشست سران عرب در سرت را بويژه در رابطه با مسائل مربوط به فلسطين و مذاكرات با رژيم صهيونيستي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
نتايج نشست سران عرب بار ديگر ثابت كرد رابطه دوستانهاي ميان سازمانهاي عربي، آمريكا و رژيم صهيونيستي برقرار است؛ هر چند در نشست اضطراري وزراي خارجه عرب تصميم بر آن شد فرصت صلح و مذاكرات غيرمستقيم با رژيم صهيونيستي فراهم شود، ولي رژيم صهيونيستي به دنبال اين تصميم مرتكب حماقت بزرگي شد. از جمله اينكه اين رژيم در جريان سفر "جوزف بايدن " معاون اوباما، از ساخت 1600 واحد مسكوني در قدس خبر داد، اما با وجود همه اين مسائل اعراب تصميمي جدي جهت قطع رابطه با اين رژيم اتخاذ نكردند.هر چند اعراب تأكيد داشتند در سايه شهركسازي امكان گفتوگو وجود ندارد، امّا اين پيشنهاد در اصل، يك پيشنهاد آمريكايي است مبني بر توقف 4 ماهه شهركسازي كه تا يك ماه پيش، اين زمان، 9 ماهه بود، اينگونه شاهد عقبنشيني قدم به قدم اعراب هستيم.
من معتقدم رژيمهاي عربي بر سر مسئله فلسطين معامله كردهاند، چرا كه براي اين رژيمها مهم راضي كردن آمريكا و به دنبال آن رژيم صهيونيستي است. وگرنه اعراب اگر ميخواستند، ميتوانستند به آمريكا بگويند تصميم رژيم صهيونيستي، منافع آمريكا در منطقه را تهديد ميكند و اينكه حداقل 3 تريليون دلار از منافع آمريكا در دست دولتهاي عربي است كه در سايه حمايت كوركورانه از رژيم صهيونيستي اين منافع در معرض تهديد قرار ميگيرد. من به حكومت مصر سفارش ميكنم در رابطه با فلسطين صحبتي نكند، چرا كه مصر به رغم موضعگيري ضعيف فعلي خود، به حكم قدرت و وسعتش، مسئول ضعف موضعگيري عربي است و اين مصر است كه به رژيم صهيونيستي در محاصره غزه كمك ميكند.
لازم است فراموش نكنيم يك مسئول عربي خطاب به ساركوزي گفت، اين رژيم بايستي به وجود حماس پايان دهد و اخيرا هم "آويگدور ليبرمن " وزير خارجه رژيم صهيونيستي برملا كرد كه ابو مازن از جمله افرادي است كه خواهان ادامه جنگ تا نابودي كامل حماس بوده است. به نظر من مصر مسئول نابودي قدس است، به همين دليل نبايد دم از حمايت از قدس و مسئله فلسطين بزند؛ چرا كه دوره معامله بر سر مسئله فلسطين به پايان رسيده است.
حقيقت اينست كه اعراب از خود اراده سياسي ندارند، چرا كه اين اراده در گرو موافقت واشنگتن است؛ تا جائيكه يك رهبر عرب بدون مشورت با آمريكا نميتواند به ديگري حتي "صبح بخير " بگويد و به نظر من پيام تبريك اعراب به مناسبت بازگشت "حسني مبارك " به وطن، قبل از آنكه به شرمالشيخ برسد به واشنگتن رسيده بود، لذا ميبينيم كه اراده سياسياي وجود ندارد. ابو مازن [محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين] هماكنون تنها دو گزينه را پيش رو دارد، يا بايستي مانند عرفات موضعگيري روشن و صريحي در مخالفت با سياست شهركسازي صهيونيستي داشته باشد كه به وقتش نيز به سرنوشت عرفات مبتلا خواهد شد يا با اقدامات اين رژيم موافقت كرده و در رامالله و حكومت فلسطين باقي بماند.
-نظر شما در مورد درخواستها مبني بر دورهاي كردن، دبيركلي اتحاديه عرب چيست؟
به نظر من بايد براي منصب دبير كلي اتحاديه عرب همهپرسي شود، هر نامزدي بايد برنامههاي سياسي خود را ارائه دهد و در نهايت اين ملتهاي عربياند كه انتخاب ميكنند و امكان ندارد كه دبيركل محاصره غزه را بپذيرد. از طرفي دبيركل اتحاديه عرب بايد شخصي فرهنگي باشد و نه كارمند. عمرو موسي و ديگران نميتوانند موضعگيري خوبي داشته باشند، چرا كه هر نمايندهاي در اتحاديه عرب ممكن است بگويد اين ما هستيم كه حقوق تو را ميدهيم.
-درخواستهاي مبني بر تغيير اتحاديه عرب به اتحاديه كشورهاي عربي وجود دارد شما اين را تاييد ميكنيد؟
نه من موافق تغيير نام نيستم، اين سياستهاست كه بايد تغيير كند، چرا كه صرف تغيير نام نميتواند ضامن ايجاد سياستها و موضعگيريهاي جديد باشد.
-نظرتان راجع به گفتگوي ايراني- عربي چيست؟
براي گفتگو و مذاكره با ايران ميل و اراده جمعي نياز است، در حاليكه آمريكا نميخواهد گفتگويي ميان اعراب و ايران صورت پذيرد و مي كوشد كه اعراب را استثمار كرده و آنها را از ايران بترساند. ايران به دنبال گفتگو با اعراب است و در حال حاضر هم ايران و هم اعراب به يكديگر نياز دارند، اما مشكل آنجاست كه مصر مانع كمك ايران به مقاومت ميشود، مصر بايد متوجه شود رژيم صهيونيستي كنار اين كشور است و حتي اگر مصر در مجاورت موريتاني هم ميبود اين رژيم به آنجا انتقال داده ميشد.
-گفتگو ميان اعراب و ايران بايد چگونه آغاز شود؟
نخست بايد گفتگوها ميان انديشمندان عربي و ايراني آغاز شود و در ابتدا نيز بايد نقاط اختلاف و توافق طرفين مشخص شود. بعد از اين امكان انتقال به سطوح سياسي البته در سطح پايين وجود دارد، تا در نهايت كم كم به سمت برگزاري نشست سران عربي- ايراني پيش برويم.