خبرگزاري فارس: در سفر به اوگاندا مجبوريم در فرودگاه خارطوم براي سوختگيري توقف كنيم، اينجا مانند تيرماه تهران گرم است اما چيزهاي ديگري جز گرماي هوا در اين فرودگاه پيدا ميشود كه ارزش فكر كردن دار
هواپيما كه ارتفاع كم ميكند، معلوم ميشود كه قرار است يك ايستگاه ميان راهي داشته باشيم،چند دقيقه بعد كاپيتان خسته نباشيدي گفته و يادآوري ميكند كه هواپيما نياز دارد تا دقايقي بعد ديگر روي باند فرودگاه جاخوش كرده و به قول رانندههاي بياباني؛ آب و روغني عوض كند. از دريچههاي كنار كابين كه اسمش را پنجره گذاشتهاند؛ وقتي نگاه ميكنيم تا چشم كار ميكند نقطههاي نوراني است كه ديده ميشوند همه آنها شايد نشانه بزرگي شهري باشد كه زير پايمان قرار دارد؛ نقشه جيپياس را كه نگاه ميكنيم علامت هواپيما درست بالاي سر خارطوم پايتخت سوادن قرار گرفته، همه چيز را مشخص ميكند ما در حال نشستن در فرودگاه خارطوم هستيم.
از ميان شهر خارطوم خط تاريكي بخشهاي نوراني را از هم جدا ميكند. دقيق كه ميشوي از شكل و شمايل اين خط تاريك ميشود شمايل يك رود بزرگ را تشخيص داد. اطلاعات جغرافيايي به كمك ميآيد و رود نيل درست از وسط خارطوم ميگذرد.
از وقتي كه چرخهاي هواپيما زمين را لمس ميكند تا زماني كه كنجكاو تا روي باند هواپيما ميرويم؛ دهدقيقهاي طول ميكشد. قبل از فرود كاپيتان دماي هوا در خارطوم را 38 درجه سانتيگراد يعني دماي هوا در روزهاي گرم تيرماه تهران اعلام كرده است. از در هواپيماي 321 كه بيرون ميروي بوي خاصي زير مشامت ميزند. انگار كه همه اطرافت را برگ و كاغذ خشك آتش زده باشند. بو زماني شدت بيشتري پيدا ميكند كه به رطوبت هواي شرجي خارطوم آغشته ميشود.
محمد واقعي از همكاران وزارتخارجه كه قرار است در ادامه سفر وقايع را براي وزارتخانه متبوعش ثبت و ضبط كند؛ كنارمان ايستاده است و گروهي از ماموران سوداني را نشان ميدهد كه در ميان آنها يك جوان لاغراندام توجهام را جلب ميكند، ميگويم او ايراني است،با كنجكاوي جلو ميرويم، حدسام درست از آب در ميآيد. واقعي ميگويد همولايتيها همديگر را زود پيدا ميكنند. جوان ميخندد، محمدآقا ادامه ميدهد: ماشاءالله شما اينجا همولايتيهاي زيادي ميبينيد؛ جوان باز لبخند ميزند اما حرف واقعي را هم تاييد نميكند، مزه حرفهايش و خندههايش ميگويد كه دلش براي شنيدن صداي فارسي زبان تنگ شده، ميپرسم اين بوي چيست؟ لبخندش هنوز از لبها محو نشده كه جواب ميدهد، اين بو را فقط تازه واردها احساس ميكنند.حرفاش را كامل ميكند: "اين بوي خاك سودان است " و من هنوز منتظرم كه اطلاعات بيشتري بگيرم، او هم ادامه ميدهد، كه شهر خارطوم اكثر كوچه پس كوچهها و خيابانهايش خاكياند و به همين خاطر اين بو منشاء خاك معابر شهر است و البته به اضافه رطوبت نيل.
اطراف هواپيماي دولت جمهوري اسلامي پر است از هواپيما، فرودگاه است و توقع ديگري نميشود از آن داشت.اما نكته جالب ماجرا اينجاست كه بيش از هر هواپيمايي ميشود هواپيماهاي "UN " را روي باند ديد. رفت و آمد "UN " به سودان اتفاق جديدي نيست. بهانه اصلي آن هم جنگ در منطقه دارفور است. دولت بشير سالها است كه درگير جنگ داخلي در اين منطقه است و تنها چند ماهي است كه دو طرف حاضر شدهاند تا كوتاه بيايند و قرار بر اين شده است تا به نوعي تقسيم قدرت رضا بدهند.
از دعواها و مصالحههاي سياسي كه بگذريم؛ جنگ دارفور از مردم ستمديده اين منطقه تابلويي از استضعاف، فقر، محروميت و نهايت فلاكت ساخته است؛ كمكهاي "UN " هم در اين چند سال تنها توانسته است تا سرعت مرگ را در اين منطقه اندكي كندتر كند و ... والسلام.
وضعيت قربانيان دارفور هر از چند گاهي سوژه مستندسازان غربي ميشود. دولتهاي اروپايي و آمريكا نيز بدشان نميآيد تا گاه و بيگاه با ساخت اثري تلنگري به حكومت بشير زده و ژستي حقوق بشري مردمپسند را چاشني فشارهاي سياسي بر دولت نافرمان ژنرال عمر البشير كنند. اما حقيقت با اين همه هر روز در دارفور نحيفتر ميشود و كودكان دارفور در آينه اين حقايق رنگپريده استخوانهاي به پوست آويزانشان را طعمه لاشخورهاي صحراي آفريقا ميبينند.
در اين سوي ماجرا نيز ما ايستادهايم. دستگاه ديپلماسي رسمي ما اگر چه به بيراهه نرفنه و اتحاد با بشير، دشمن آفريقايي غرب را درست انتخاب كرده، اما از كنار قربانيان دارفور نبايد به راحتي گذر كند؛ اگر چه در اين زمينه هم مسووليت اصلي با رسانههاي ايراني است.
آرشيو حافظه را كه بررسي ميكني تقريبا هيچ نشاني از اثري كه به دارفور نيمنگاهي داشته باشد نميبيني.
اگر زماني قرار باشد شعار دهيم اينجا جاي بدي نيست؛ "رسانههاي ما اگر نگوييم مظلومان عالم را فراموش كردهاند، اقلاش اين است كه مدتهاست كه با آنها و زندگي و تاريخ تلخشان قهر هستند ".
****
همه چيز آماده شده تا هواپيما دوباره زمين سخت را ترك كند. فرودگاه خارطوم را با بوي خاك كوچههايش و نم رود نيل و تلخي كارهاي نكرده و خاطره كودكان شكم بر پشت چسبيده دارفور ترك ميكنيم. هنوز هواپيماهاي "UN " روي زمين در آرامش هستند كه ما ارتفاع ميگيريم.