اوگاندا

نيمه‌هاي شب به كامپالا مي‌رسيم، شهري در كرانه درياچه بزرگ ويكتوريا و پايتخت اوگاندا؛ كشوري كه گفته مي‌شود سريعترين سرعت را در رشد اقتصادي و توسعه در آفريقا دارا است. اما اينجا شهري است كه بيش از هر جاي ديگري مي‌تواني بيلبورد ببيني، درست مثل صفحه آگهي‌هاي روزنامه!

نيمه‌هاي شب جمعه سوم ارديبهشت 89 است. نقشه مكان ياب نشان مي‌دهد كه بالاخره به آخرين مقصد آفريقايي‌مان رسيده‌ايم و قرار است تا چند دقيقه ديگر بر روي باند فرودگاه "كامپالا " پايتخت اوگاندا پاي بر زمين بگذاريم.به فرودگاه كه نزديك مي‌شويم باران شديدي مي‌گيرد؛ از لبه‌هاي بال هواپيما مي‌شود فهميد كه چه رعد و برقي را كاپيتان و همكارانش از كابين خلبان تماشا مي‌كنند، اما بالاخره باران هم فروكش كرده و اگر چه با تكان‌هاي شديد ولي بدون مشكل هواپيما به زمين مي‌نشيند. هوا تاريك است و نمي‌توان به دقت اطراف فرودگاه را ديد زد. اما همين كه از هواپيما بيرون مي‌زني مي‌تواني نسيم خنك و رطوبت زيادي را روي پوست صورتت حس كني!
كم و بيش مي‌دانيم كه در كنار درياچه معروف و بزرگ ويكتوريا هستيم. درياچه بزرگ ويكتوريا كه يكي از مخازن آبي نيل نيز محسوب مي‌شود، با سه كشور ساحل دارد. كه يكي از آنها همين اوگانداست كه ما الان در آن قرار داريم؛ ديگري تانزانيا و كشور سوم كنيا است. اما جز رطوبت و خنكي نسيم آن چيز ديگري را نمي‌شود از وجود آن، آن‌هم در اين ظلمات شب تشخيص داد.
تشريفات گذرنامه كه تمام مي‌شود، هيات 14 نفره وزارت خارجه كه ما هم يكي از همراهان آن هستيم را تقسيم مي‌كنند. خودروي "ون " سفارتخانه براي 14 نفر جا ندارد به ناچار قرار مي‌شود به همراه آقاي واقعي - كاتب وزارت خارجه - و خانم صفامنش خبرنگار سياست‌خارجي ايسنا با يك تاكسي محلي به سمت هتل حركت مي‌كنيم. همان ابتداي راه راننده با انگليسي دست و پا شكسته‌اي عذر‌خواهي مي‌كند كه كارت نزده و اجازه مي‌گيرد كه باز گردد. صفامنش را براي راحتي خودش فرستاده‌ايم صندلي كنار راننده، كه البته زياد هم راحت نيست، واقعي كه سن‌و سالي از او گذشته دلداري‌اش مي‌دهد كه از راننده نترسد. سر به سرش مي‌گذارد كه من [دختري] مانند تو را در خانه دارم، و به او مي‌گويد نترس! و ما مي‌خنديم. راننده رو به ما مي‌كند و قبل از اينكه پياده شود و به سمت دستگاه كارت‌خوان برود دوباره عذر‌خواهي مي‌كند كه به اتفاق جواب مي‌دهيم، "no problem " او هم كه انگار از اين تعارف ايراني ما راضي شده است مي‌رود و 10 دقيقه‌اي معطلمان مي‌كند.
وضعيت جاده زياد جالب نيست. رانندگي اوگاندايي‌ها هم اصلا تعريفي ندارد. البته اگر تعريفي براي رانندگي خوب در اين منطقه وجود داشته باشد.
وارد جاده منتهي به شهر كامپالا كه مي‌شويم از همان ابتدا بيشترين چيزي كه به چشم مي‌خورد، پمپ بنزين است. گاهي در برخي جاهاي مسير هر 100 متر مي‌شود يك پمپ بنزين ديد كه البته به نظر نمي‌آيد سرشان چندان هم شلوغ باشد و جالب‌تر اينكه از هر سه، چهار پمپ‌بنزين دو سه‌‌تايشان يك آرم بزرگ شركت "شل‌پتروليوم "را بر پيشاني دارند. يعني با اين وصف هر چند صد متري يك بار به زيارت كمپاني نفتي روچيلد‌ها نايل مي‌شويم.
راننده اوگاندايي ما مقابل يكي از همين پمپ‌بنزين‌ها راهش را كج مي‌كند و اين بار بدون اينكه به فكر عذر‌خواهي باشد، با خيال راحت سوخت‌گيري مي‌كند. اينجا بنزين حدودا يك دلار قيمت دارد. همراهانمان باز مي‌خندند، مي‌گويم هنوز دارد از اعتبار همان "no problem " استفاده مي‌كند، يك بار ديگر مي‌خنديم.
شب از نيمه گذشته اما گذشته از شلوغي جاده هنوز در كناره‌ها راه مي‌شود زناني را ديد كه در نور چراغ‌هاي تاكسي قابل ديدن هستند. هر چند كه تاريكي كامل بر جاده كامپالا حكم‌فرما است اما گهگاه مي‌شود متوجه سرسبزي اطراف جاده شد. يك ساعتي راه به طول مي‌انجامد تا به شهر مي‌رسيم و چند دقيقه بعد به پايان راه، يعني هتل. بعد از هفت، هشت ساعت پرواز و يكي دو ساعتي هم معطلي حالا تنها چيزي كه مي‌فهميم اتاق هتل است و اندكي خواب.
از آنجا كه ما تيم خبري همراه وزير خارجه هستيم، ماموريت خاصي براي گروه ما در سفر آفريقا در نظر نگرفته‌اند. صبح روز بعد، صبحانه را در ايواني كه مشرف به زمين گلف هتل است سرو مي‌كنند. اين هتل در كامپالا به خاطر همين زمين گلف‌اش معروف است؛ اما جالبش اينجاست كه اطراف ايوان مشرف به زمين گلف را حصار كشيده‌اند و از آن خوشمزه‌تر علامتي است كه به اين حصار و سيم‌هاي خاردار الصاق كرده‌اند. "احتياط، برق 7000 ولت " چند بار مي‌خوانم، باز هم به ديده‌ام شك مي‌كنم و از "واقعي " مي‌پرسم، او هم تاييد مي‌كند و مي‌گويد شايد براي اين است كه حيوانات وارد هتل نشوند و من هم فكر مي‌كنم درست وسط شهر حيوانات وحشي كجا هستند كه نيازي به برق 7000 ولت باشد تا جلويشان را گرفت. براي صبحانه به چاي و آب ميوه‌اي قناعت مي‌كنيم و تصميم مي‌گيريم كه اندكي در شهر سرك بكشيم. بچه‌هاي وزارت خارجه هشدار مي‌دهند كه تا ساعت 1 حتما در لابي آماده باشيد كه بايد به سمت فرودگاه برگرديم. اول صبح نگاهي به تلويزيون اتاق مي‌اندازم، كانال‌هاي خبري عبارت‌اند از سي‌ان‌ان، بي‌بي‌سي، يورونيوز، الجزيره،ترجيح مي‌دهيم كه از خيابان‌هاي كامپالا خبر بگيريم. يكي از دوستان مي‌گويد كه اگر راه كنار هتل را بگيريم و برويم به يكي دو تا مركز خريد مي‌رسيم كه مي‌شود به رسم يادگار چيزهايي خريد. از محوطه هتل كه خارج مي‌شويم تازه حسرت همراه نياوردن دوربين عكاسي از بخش بار هواپيما، خودش را نشان مي‌دهد. هر گوشه‌اي از شهر را كه نگاه مي‌كني مي‌تواني يك بيلبورد تبليغاتي را ببيني. شايد با كمي اغراق بشود گفت كه به اندازه بته‌ها يا اقل آن درختان شهر بيلبورد در خيابان‌ها سبز شده است. هر جور كالاي مصرفي را كه فكر كني روي اين بيلبوردها مي‌شود پيدا كرد. درست كنار هتل يك مجتمع بزرگ است، چند لحظه‌اي در مقابل‌اش تامل مي‌كنيم. بر روي ديوار ساختمان جلويي اين مجتمع عبارتي به انگليسي خودنمايي مي‌كند كه از داخل شدن منصرفمان مي‌كند. تابلو مربوط به يك قمارخانه است. از كنار اين مجتمع هم رد مي شويم و وارد خيابان كناري آن مي‌شويم. كم كم معلوم مي‌شود كه چرا "اوگاندا " را جزء كشورهاي آفريقايي با روند سريع توسعه معرفي مي‌كنند. بالاخره مركز خريد معلوم مي شود. با همراهان‌مان كه همان تيم سه چهار نفره شب پيش را تشكيل مي‌دهد وارد مركز خريد مي‌شويم اما دريغ از يك فروشگاه كه بشود از آن جنس آفريقايي خريد. قدم به قدم برند‌هاي آمريكايي و اروپايي بر روي تابلوهاي مغازه‌ها خودنمايي مي‌كند. براي چندمين بار جاي دوربين را خالي مي‌بينم. مركز خريد هم مانند خيابان‌هاي كامپالا ملغمه‌اي است از نشانه‌هاي آمريكايي، اروپايي و چيني و ژاپني.
در كل مركز خريد، تنها يك فروشگاه پيدا كرديم كه مي‌شد از آن صنايع دستي خريد. البته از دور معلوم بود كه اين فروشگاه براي سركيسه كردن توريست‌ها طراحي شده است. سبك و سياق كلي‌ آن شبيه برخي از همين نوع مغازه‌ها در خيابان منوچهري خودمان بود. وارد فروشگاه كه شديم يكي دو نفر از بچه‌هاي تيم خبري كه با رئيس جمهور به كامپالا آمده بودند را ديديم. ويترين‌ها را نگاهي انداختيم، اساسا بسياري از اجناس ربطي به اوگاندا نداشت بعضي‌ها هم كه چيني يا هندي بود. با توجه به زمان كمي كه داشتيم بالاخره صرف‌نظر كرديم و ترجيح داديم كه خيابان را بگرديم تا اينكه مشغول صنايع دستي هندي در اوگاندا شويم. خيابان كنار مركز خريد تا انتها به همان شكل بود. بيلبورد، بيلبورد و باز هم بيلبورد؛ آن‌قدر كه شك مي‌كني كه رانندگان در خيابان‌هاي كامپالا اگر حواسشان به اين بيلبوردها پرت شود چند تصادف در اين خيابان در روز محتمل است.
خياباني كه ما در حال گذر از آن بوديم، خودش نشان دهنده ساختار طبقاتي است كه توسعه اروپايي آمريكايي براي مردم اوگاندا به هديه آورده است. ترافيك در جريان در سواره رو خيابان پر است از توليدات رنگارنگ، آمريكايي، اروپايي و آسيايي(ژاپني و چيني) با يك برآورد سرانگشتي از قيمت سوخت در اوگاندا تقريبا مي‌شود تشخيص داد كه صاحبان اين اتومبيل‌ها از چه طبقه‌اي هستند. روبروي مركز خريد، يك زن موبور در عقب يك اتومبيل شاسي بلند پلاك اوگاندا را باز مي‌كند و خريد روزانه‌اش را كه از فروشگاه تهيه كرده داخل اتومبيل‌اش جا مي‌دهد. شواهد نشان مي‌دهد كه او ساكن اوگاندا است، حالا ديپلمات است، يا آدم عادي يا هر چيز ديگر خدا مي‌داند.
غير از سواره‌رو آدم‌هايي كه در پياده‌روهاي كامپالا راه مي‌روند هم دو دسته هستند. يك دسته جين‌پوش‌ها هستند كه نم‌نمك به سمت آفريقايي-آمريكايي‌هاي آمريكا شمالي نزديك مي‌شوند؛ حداقل از جهت ظاهر. و دسته دوم آنهايي‌ هستند كه از حاشيه خيابان امرار معاش مي‌كنند.
محو ديدن تضاد‌ها هستيم كه ناگهان سر و صدا بلند مي‌شود. در عرض چند دقيقه تقريبا هيچ خبري از اتومبيل‌هاي پيشين در خيابان نيست. خيابان پر مي‌شود از موتورهاي فرمان بلند "هارلي ديويسون " كه "خياباني‌ها " در دهه هفتاد و هشتاد در آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي سوار مي‌شدند. سر و صدا هر لحظه بيشتر مي‌شود. نگران مي‌شويم كه نكند اتفاقي بيفتد، نگاهي به همراه خانممان مي‌اندازم، فقط تعجب كرده و نگاه مي‌كند. از كنارمان رد مي‌شوند و تنها چند تايشان چند باري عربده مي‌كشند و دوباره وضعيت خيابان به حالت عادي بر مي‌گردد.
دسته سوم كه حاشيه خيابان‌ها را براي امرار معاش استفاده مي‌كنند اكثرا با لباس‌هاي محلي رفت‌و آمد مي‌كنند. به خانم صفامنش كه دوربين دارد اشاره مي‌كنم كه از چند دست‌فروش و چند نفري كه در ايستگاه مانندي نشسته و احتمالا در حال كار هستند، عكس بگيرد. كمي تامل مي‌كند، مي‌گويم نترسيد به هر حال شما خبرنگار هستيد و دوباره حسرت جا گذاشتن دوربين به سراغم مي‌آيد. به سراغ‌شان مي‌رود، تا دست به دوربين مي‌شود سر و صداي سوژه‌هايش بلند مي‌شود و اجازه نمي‌دهند تا از آنها عكسي بگيرد. اما به هر حال از طيفي از مردم كه مردم عادي كامپالا محسوب مي‌شوند چند فريمي عكس مي‌گيريم. زمان زيادي تا پرواز نيست، به هتل بر مي‌گرديم تا از گروه جا نمانيم.

ادامه دارد....
منبع خبر :
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8902150287


صفحه مناسب چاپ پیشنهاد این صفحه از این خبر یک pdf بساز

سایر خبرها

  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۱ استقبال امیرعبداللهیان از همتای الجزایری در تهران
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۰ دیدار سفیر ایران با وزیر خارجه سیرالئون
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۹ ملاقات سفیر ایران با زندانیان ایرانی در موزامبیک و کسب اطلاع از سلامت آنها
  • ۱۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۸ رسانه اماراتی: حمیدتی و البرهان دیدار می‌کنند
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۹ گفت‌وگوهای منطقه‌ای بن‌سلمان و السیسی در پاریس
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۸ مغرب نشست «النقب» را به تعویق انداخت
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۷ سودان جنوبی مرزهایش با سودان را بست
  • ۰۴ تیر ۱۴۰۲ - ۰۴:۳۶ دیدار سفیر ایران با رئیس مجلس نمایندگان تونس
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶ تأسف وزیر خارجه مصر از موضع اتحادیه اروپا درباره سوریه
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۵ امیرعبداللهیان: توسعه روابط با کشورهای آفریقایی در دستورکار دولت است
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۴ کنعانی حمله تروریستی در اوگاندا را به شدت محکوم کرد
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۳ تصمیم دولت بورکینافاسو برای راه‌اندازی سفارت در تهران
  • ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲ رئیس حزب‌ الوفد رسما نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری مصر شد
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۸ تمدید سه روزه آتش‌بس در سودان
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۷ کرملین: تحقق طرح صلح آفریقا درباره اوکراین سخت است
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۶ دعوتنامه اردوغان برای السیسی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۶ 17 غیرنظامی سودانی از جمله چند زن و کودک در حمله هوایی کشته شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۵ کشته شدن 38 دانش‌آموز اوگاندایی در یک حمله تروریستی
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۴ یونیسف: بیش از 1 میلیون کودک به علت جنگ در سودان آواره شدند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۳ «نیروهای پشتیبانی سریع» سودان، ارتش را به مثله کردن 2 عضو خود متهم کردند
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۵:۰۲ العربیه از تشکیل کمیته‌ ایرانی-مصری برای احیای روابط خبر داد
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۷ سفر نخست‌وزیر عراق به قاهره با محوریت ایران و تقویت روابط
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶ تشدید جنگ داخلی در سودان پس از پایان آتش‌بس 24ساعته
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۵ رژیم صهیونیستی به دنبال تولید تسلیحات در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۸ وعده ایتالیا برای کمک ۷۰۰ میلیون یورویی به تونس
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۷ نشست شورای همکاری خلیج فارس و مصر درباره مسائل منطقه‌
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۶ مشارکت رژیم صهیونیستی در رزمایش «شیر آفریقا» در مغرب
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵ درگیری‌های خونین بین مردم و نیروهای امنیتی در سنگال
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۴ کشته شدن ده‌ها کودک در شمال نیجریه در پی حمله مردان مسلح
  • ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۵۶ تمایل کومور برای ازسرگیری روابط رسمی با ایران