تهران امروز - كاهش محدوديتهاي سياسي در اوايل دهه 1990 و سپس سقوط رژيم آپارتايد و برقراري دموكراسي به رهبري نلسون ماندلا رهبر كنگره ملي آفريقاي جنوبي روندي بود كه بسياري از آن به معجزه ياد كردند.
روندي كه انقلابي تاريخي نه تنها براي جامعه آفريقاي جنوبي بلكه براي تمام قاره سياه به شمار ميرفت. در اين راستا برقراري دموكراسي نوپا در جنوبيترين كشور قاره سياه اندك اندك تغييرات خود را در رسانهها مشهود و مشهودتر كرد و در جهشي 180 درجهاي اين كشور از يكي از بدترين شرايط سانسور سياسي رسانهاي به يكي از آزادترين كشورها دست يافت بهطوري كه در سال 2005 اين كشور رتبه 26 آزادي رسانهها را در ارزيابي گزارشگران بدون مرز به دست آورده است اين يعني رتبهاي بهتر از بسياري از كشورهاي اروپايي از جمله انگلستان، ايتاليا و اسپانيا. در واقع با نگاهي به وضعيت رسانهها در آفريقاي پساآپارتايدي شاهد تحولات عمده كمّي و كيفي در رسانههاي اين كشور هستيم. رسانههايي كه ديگر با تدوين قانون اساسي جديد آزادتر از هر زماني در تاريخ اين كشور داراي جايگاه بالايي در جامعه و ايفاي نقش مهم خود شدهاند. اين نقش رسانهها در بسياري اوقات از سوي دولت مورد حمايت قرار گرفته است. دولتي كه بسياري از مقامات آن محدوديتهاي سانسور شديد آپارتايد را بهخوبي حس كردهاند اينك با باور به پلوراليسم رسانهاي درصدد دموكراتيكتر سازي فضاي سياسي توسط رسانهها هستند هر چند در اين راستا دغدغهها و نگرانيهايي نيز از آزادي بيحد و حصر رسانهها ابراز كردهاند. رسانههاي كنوني آفريقاي جنوبي در واقع رشد كمّي و كيفي در يك دهه اخير داشتهاند رشدي كه از يك سو طيف زيادي از روزنامهها را افزايش داده و از سوي ديگر شبكههاي تلويزيوني و ماهوارهاي خبري، تجاري و اجتماعي در كنار نقش مهم رسانهها و سايتهاي اينترنتي تحول زيادي در اين كشور رخ داده است. بهويژه اينكه با ميزباني رقابتهاي جامجهاني فوتبال 2010 در اين كشور ما شاهد گسترش كمّي و كيفي رسانهها ديداري، شنيداري، چاپي و اينترنتي در اين كشور هستيم. در اين روند برخلاف دوران آپارتايد دولت كوشيده است تا نقش كمي در مالكيت رسانهها داشته باشد و هم اينك حجم زيادي از رسانهها خصوصي شده است. اين خصوصي شدن و گسترش كيفي و محتوايي رسانه در اين كشور در كنار سياست مستقل رسانهاي دولت و پرهيز از دخالت گسترده باعث شده است تا رسانهها در راستاي پلوراليسم رسانهاي نقش زيادي در انتقاد از سياستهاي دولت داشته باشند بهطوري كه در دو نمونه مهم آن يعني مشكلات ايدز و سياست دولت در قبال دولت زيمبابوه رسانهها همواره انتقادات گستردهاي از سياستهاي دولت بهعمل آوردند. انتقادهايي كه حتي باعث واكنش مقامات دولتي نيز شد اما اصحاب رسانه همچنان با تاكيد بر استقلال خود از نگاههاي انتقادي دريغ نميورزند. آنچه مشخص است رسانههاي آفريقاي جنوبي اكنون با گذر از دوران آپارتايد دوراني ويژه را ميگذرانند دوراني كه به كلام بسياري تمرين پلوراليسم رسانهاي و آزادي در جامعه متكثر و چند قومي اين كشور است. جامعهاي كه بيشك با توجه به وجود خطوط قرمز بسيار مذهبي، نژادي و قومي امكان بروز چالشها را بهوجود ميآورد. در اين راستا هنوز لايههايي از نژادگراهاي رسانهاي و سفيدپوستان در برابر تغييرات مقاومت ميكنند بهعلاوه هنوز رسانههاي هويتي خاص همانند مجله زنان سفيدپوست وجود دارد. در اين حال در عين اينكه زبان رسمي آفريقاي جنوبي 11 زبان را دربر ميگيرد اما روز به روز شاهد استفاده بيشتر رسانهها از زبان انگليسي هستيم اين روند يعني كاهش تدريجي رسانههاي زبانهاي آفريقايي. هر چند اين روند سياستي اجباري از سوي دولت نبوده است در هر حال با توجه به شرايط اقتصادي اين كشور رسانهها هر چند در مدار تحول و افزايش كيفيت قرار دارند اما با مشكلات عديدهاي روبهرو هستند كه شماري از آنها فقر رسانهها، كمبود مهارتهاي رسانهاي در مقايسه با كشورهاي اروپايي، ضعف دانش رسانهاي، مشكلات زباني و دهها چالش ديگر هستند اما آنچه قابل اهميت بسيار است آينده درخشان رسانهها با توجه به شرايط سياسي، اجتماعي و اقتصادي اين كشور است چه اينكه آفريقاي جنوبي در كنار پلوراليسم قومي و نژادي تا حد زيادي موفق به اجراي پلوراليسم رسانهاي و دستيابي به فضاي سياسي دموكراتيك شده است.
تاريخ رسانه در سرزمين سياه و سفيد
تاريخ روزنامه در كشور آفريقاي جنوبي به دو قرن قبل يعني قرن نوزدهم برميگردد زماني كه تلاشها براي انتشار روزنامه در اين مستعمره افزايش يافت و «كيپتاون گازت» توسط فرمانرواي كلني انتشار يافت. بعدها به تدريج روزنامههاي خصوصي و زبانهاي ديگر شروع به انتشار يافت و «زويد آفريكن» اولين روزنامه آلماني زبان در 1830 و «اومشومايلي و ندابا» نخستين روزنامه آفريكان در 1837 چاپ شد.
در واقع تاريخ جنوبيترين كشور قاره آفريقا يكي از مهمترين و قدرتمندترين كشورهاي اين قاره نشان ميدهد كه اين كشور يعني آفريقاي جنوبي در سراسر تاريخ دو قرن اخير خود با فرازونشيبهاي بسياري همراه بوده است، اين فرازونشيبها بر رسانهها و مطبوعات نيز تاثير مستقيمي داشته است. در واقع از آنجا كه آفريقاي جنوبي ساكناني چندگانه و به قول بسياري رنگينكماني دارد بنابراين تصور وجود زبانها و در كنار آن مطبوعات گوناگون امري چندان عجيب نيست. در اين راستا مطبوعات در تاريخ اين كشور را ميتوان به سه دسته تقسيم كرد، مهمترين جريان شامل زبانهاي انگليسي دوران استعمار و زبان آفريكان (اقليت سفيدپوست) است. دسته دوم شامل زبانهاي متعدد اكثريت سياهپوست اين كشور است كه هرچند در آغاز فاقد استحكام و توانايي بود اما بهتدريج در چند دهه گذشته توان بالايي يافته است. دسته سوم را ميتوان به زبانهاي مهاجران آسيايي نظير هنديها و مالاياييها نسبت داد. مطبوعات اكثريت سياهپوست اين كشور در طول قرن بيستم توانست كمك زيادي به آگاهيبخشي به اكثريت محروم سياه در اين كشور كند. در اين حال نبايد از تلاش اقليت سفيدپوست براي انتشار روزنامه و جهت دادن افكار اكثريت سياه اين كشور به آساني گذشت. به هر حال با افزايش توجه به مطبوعات سياه در اين كشور و جلب خوانندگان سياهپوست شركتهايي نظير شركت آرگوس با دارا بودن بولن 10 هفتهنامه در 11 زبان مختلف امتيازهايي را به دست آوردند اما موج جديد مطبوعات سياه از دهه 1950 به بعد شروع شد كه در دوران برقراري قوانين سختگيرانه آپارتايد توانست تا حد زيادي به رشد آگاهي و شكلگيري جنبش ضد آپارتايد كمك كند. در اين دوران مطبوعات معترض به نظام آپارتايدي حزب ملي هر چند با خطر توقيف روبهرو بودند اما باوجود اينكه نشريات و روزنامههاي ضدآپارتايدي همچون Back sash و گروس روت توانستند در فعاليت خود ضربههاي بزرگي به نظام جدايي نژادي اين كشور در دهه 1950 تا 1990 بزنند. در اين حال بايد توجه داشت كه هر چند رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي محدوديتهاي بيشماري را برضد شهروندان درجه دو و سياهپوست اعمال ميكرد اما بهطور كلي يكي از توسعهيافتنترين كشورهاي قاره آفريقا بود، همين امر باعث ميشد تا آمار رسانههاي مختلف در اين كشور بسيار بالا باشد. در عين حال بايد اشاره كرد كه ترس مقامات دولتي و حزب حاكم در اين دوره باعث شد تا سال 1976 پخش تلويزيون در اين كشور وجود نداشته باشد چه اينكه مطبوعات و راديو تا حدودي پايههاي حكومت آپارتايد را لرزان كرده بودند. همين امر باعث شده بود تا اين كشور در رده كشورهاي آخر رو آوردن به پخش تلويزيون باشد. وقوع تحولات بنيادين در آفريقاي جنوبي در دهه 1990 ميلادي، لغو نظام آپارتايد و برگزاري انتخابات چندحزبي باعث شد تا رسانههاي اين كشور اعم از مطبوعات، تلويزيون و راديو دوران جديدي را تجربه كنند، دوراني كه اين كشور آفريقايي را يكي از پيشرفتهترين كشورها در قاره آفريقا قرار داده است و امروزه حجم زيادي از رسانهها ديداري، شنيداري، چاپي و اينترنتي در اين كشور محوري جنوب آفريقا وجود دارد. طيف وسيعي كه شامل 11 زبان رسمي اين كشور ميشود و بنا به برخي از آمارها روزانه 1.5 ميليون نسخه روزنامه در اين كشور فروخته ميشود كه چهار گروه رسانهاي آووسا، ناسپرس، اينديپندنت نيوز و CTP هستند. علاوه بر اين مجلات بسياري نيز در اين كشور به چاپ ميرسند كه در كنار ايستگاههاي راديو و تلويزيون اين كشور بر جايگاه رسانهها در اين كشور تاكيد دارد.