اخیرا در رسانه های گروهی کشورهای عربی و غربی شایعاتی درباره سلامت حسنی مبارک رئیس جمهور مصر که از زمان ترور انور سادات در سال 1981 با قانون فوق العاده بر این کشور حکومت می کند ، منتشر شده و فریادهای ترس و نگرانی بلند شده که خطر خلائی را که ممکن است در پی نبود حسنی مبارک به هر دلیلی ، به وجود آید ، احساس می کنند.
عجیب یا بعید نیست که رژیم اسرائیل نخستین طرفی باشد که پشت انتشار این شایعات برای رسیدن به اهداف سیاسی فوری و در آینده است و هر چیزی که باعث افزایش حیرت در مصر و دیگر کشورهای عربی می شود و هر چیزی که اصول ثابت رامتزلزل می کند می تواند این رژیم را به عنوان یک رقم دشوار در معادله خاورمیانه تثبیت کند.
اما پافشاری بر نقش رژیم اسرائیل در افزایش محدوده این شایعات و قراردادن آنها در صدر مطبوعات و بخش های خبری موجب نمی شود که نقش طرفهای دیگری که از دایره حکومت در مصر دور نیستند ، نادیده گرفته شود.
این طرفها با حوادثی که رخ می دهد با منطق سود جویی برخورد می کنند و قصد دارند از این طریق در افکار عمومی مصر و خارج آن این توهم را ایجاد کنند که آوردن شخصی به جای حسنی مبارک کار آسانی نیست و خروج او از عرصه سیاسی تاثیر خطرناکی بر منطقه خاورمیانه به ویژه فلسطین که در معرض انفجار از داخل قرار دارد ، خواهد داشت.
انتقال قدرت و جابجایی صلح آمیز آن در کشورهای عربی و اسلامی همواره روندی پیچیده و سری داشته است و خبرهای مربوط به آن منتشر نمی شود و حتی ورود به آن به یک مسئله مرتبط با امنیت کشور تبدیل شده است.
آنچه در مراسم تشییع جنازه عبدالناصر از گریه و زاری و احساس تنهایی و یتیمی بعد از رفتن رئیس جمهوری رخ داد تصویری از یک ملت عرب را نشان داد که حاکم را ابدی می داند و به آن تا زمانی که زنده است به عنوان ریسمان نجات پایبند است.
بنابراین ابدی دانستن قدرت یک پدیده سیاسی منفی است ؛ اما انصاف اقتضا می کند که تنها حاکم را مسئول آن ندانیم بلکه شاید مسئولیت بزرگ به دوش مردمی است که زمانی که به حاکم وابسته شدند ندانستند که این کسی که حکومت می کند اگر عادل باشد باید قدرت را به دیگری واگذار کند تا کاری را که آغاز کرده است ادامه دهد یا اینکه او را از توهم بهشتی که در آن زندگی می کند ، نجات دهد.
با وجود اینکه طرفداران و نزدیکان به حاکم یقین دارند که جاودانگی او در قدرت مسئله ای است که با طبیعت زندگی بشری سازگاری ندارد اما علاقه آنها به پست ها و منافع شان باعث می شود غیرممکن را ممکن کنند.
این خبرها درباره سلامت حسنی مبارک اوضاع را به سوی آماده باش و انتظار سوق می دهد و این توهم را ایجاد می کند که زمانی که سلامت وی به خطر بیفتد زلزله ای است که می تواند همه خاورمیانه را از بین ببرد اما آیا کشورهای بزرگ به ویژه آمریکا از حوادثی که رخ می دهد غافل هستند و هنوز نقشه ای برای مهار آنچه رخ خواهد داد ، ترسیم نکرده اند؟
آمریکا از مدتها پیش این خطر را احساس کرده و توجه خود را به افرادی معطوف کرده است که برای ادامه اقدامات مبارک روی آنها حساب باز می کند و غالبا مسئله جانشینی را قطعی کرده است که نباید در میان مردمی که در طول چند دهه بیش از توان خود را تحمل کرده اند منفور باشد و همچنین نباید از سیاست رئیس جمهوری قبلی فاصله بگیرد. در نهایت محمد البرادعی فقط آزمایشی بود که خواست از این طریق به میزان پایبندی مصری ها به تغییر پی ببرد./محمّد صالح مجیّد