پایگاه اینترنتی آفریکاتایم در تحلیلی درباره آثار اعمال برنامه های تعدیل ساختاری در کشورهای آفریقایی، نتیجه این سیاست را قرار گرفتن اقتصادهای آفریقایی در وضع تنفس مصنوعی ارزیابی کرده است. این پایگاه اینترنتی آفریقایی نوشت: آفریقا قاره ای است که بیشترین نسخه های اقتصادی برای آن پیچیده می شود.
در واقع آفریقایی ها با توجه به سابقه استعماری گذشته دچار این باور غلط هستند که رستگاری آنان به دست غربی ها ممکن است.
بعد از شکست برنامه تعدیل ساختاری پیشنهادی سازمان های پولی و اقتصادی بین المللی، این سازمان ها این بار با برنامه ای با عنوان تحقیر آمیز " کشورهای فقیر خیلی بدهکار" به سراغ کشورهای جهان سومی آمده اند تا به این وسیله همان سیاست های شکست خورده را مجددا به اجرا درآورند.
آفریکاتایم نوشت: متاسفانه این راهبرد جدید نهادهای مالی بین المللی برای به زیر سلطه کشیدن اقتصادهای توسعه نیافته، طرفدارانی نیز در آفریقا دارد و برخی کشورهای آفریقایی با افتخار از دستیابی به شرایط لازم برای پیوستن به این برنامه خبر می دهند.
اگر مقامات کشورهای آفریقایی می دانستند که نقش کمک مالی در تاریخ کمک به توسعه نبوده است، شاید در ذهنیت شان تجدید نظر می کردند.
آفریکاتایم نوشت: شیوه کمک های توسعه ای که امروزه در سطح جهان انجام می شود و عمدتا مقصد آن کشورهای آفریقایی هستند ، در واقع برگرفته از طرح مارشال بعد از جنگ جهانی دوم است که طی آن آمریکا کمک هایی بالغ بر هفده میلیارد دلار را طی چهار سال برای بازسازی در اختیار کشورهای اروپایی قرار داد.
طی دو دهه بعد از جنگ جهانی دوم و با استقلال کشورهای جدید در اقصی نقاط جهان از جمله آفریقا، همین شیوه برای توسعه کشورهای نواستقلال در پیش گرفته شد اما در این دوران آمریکایی ها این کمک ها را با هدفی ویژه در اختیار دیگر کشورهای جهان قرار می دادند که عبارت بود از " مهار کمونیسم" و جلوگیری از نفوذ این مکتب در کشورهای جدید التاسیس.
به دنبال آمریکایی ها، کشورهای فرانسه و انگلیس نیز پرداخت این نوع کمک ها را به مستعمرات سابق خود در دستور کار قرار دادند.
در دهه هشتاد با توجه به اینکه بیش از سی کشور مقروض اعلام کردند نمی توانند قروض دریافتی را در تاریخ سررسید آن بازپرداخت کنند، جهان دچار بحران اقتصادی شد و از برنامه های اقتصادی مختلف برای کاهش بدهی و اصلاح ساختار های اقتصادی از این زمان فرآگیر شد.
آفریکاتایم نوشت: برنامه " کشورهای فقیر خیلی بدهکار" به ابتکار گروه هفت در لیون در سال 1996 مطرح و در اجلاس سال 1999 در کلن تحکیم شد.
بر اساس این طرح اعانه دهندگان و وام دهندگان در سطح جهان اعم از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و کشورهایی مانند فرانسه و آمریکا، در قالب برنامه ای زمانی، بدهی کشورهایی را که سیاست های تعدیل ساختاری بانک جهان و صندوق را اجرا می کنند، می بخشند.
اما این بخشودگی تدریجی تنها به شرط اجرای کامل برنامه تعدیل ساختاری در یک دوره سه ساله متحقق می شود.
در حقیقت با توجه به تجربه تلخ اجرای برنامه های تعدیل ساختاری در کشورهای مختلف که بر اساس آن تعدیل گسترده نیرو و ریاضت مالی در دستور کار قرار می گیرد، کشورهای متقاضی اجرای برنامه کاهش بدهی، به طور پیوسته در شرایط " تنفس مصنوعی" قرار می گیرند و در بهترین حالت درآمدهای اقتصادی شان صرف بازپرداخت بدهی های جدید تحمیلی از سوی سازمان های بین المللی و کشورهای بزرگ می شود.
جوزف استیگلیتز، برنده نوبل اقتصاد و از مقامات سابق بانک جهانی، بعد از خروج از این سازمان، خودش به بزرگترین منتقد برنامه تعدیل ساختاری تبدیل شد.
آفریکاتایم نوشت: واقعیت این است که بدهی امروز کشورهای آفریقایی که برای بازپرداخت آن مجبورند به برنامه های تعدیل ساختارهای سازمان های مالی بین المللی تن در دهند، یک بدهی غیر اخلاقی است.
به عنوان نمونه وقتی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به دیکتاتور موبوتو سه سه سکو در زئیر سابق ( جمهوری دموکراتیک کنگو) وام می دادند، می دانستند مبالغ پرداختی تحت این عنوان برای مردم فقیر زئیر در آن زمان هزینه نمی شود و صرفا هدف از این وامدهی جلب حمایت این کشور بزرگ مرکز آفریقا در برابر نظام کمونیسم بوده است.
واقعیت این است تا زمانی که کشورهای افریقایی با تکیه بر منابع داخلی به رشد اقتصادی درون زا دست پیدا نکنند، وام های خارجی چاره ساز نیست و در نهایت با از بین بردن حق حاکمیت اقتصادی کشورهای مقروض، آنها را به شکل مرضی به منافع کشورهای غربی که بیشترین سهم و نفوذ را در نهادهای مالی بین المللی دارند، وابسته می سازد.