داماد امام موسي صدر اعلام کرد: چند تن از مقامات ليبيايي، مراجع کارشناسي اطلاعات، برخي شخصيت هاي سياسي منطقه و زندانيان آزادشده از زندان هاي ليبي اعلام کرده اند که امام موسي صدر زنده و در بند حکومت ليبي است.
به گزارش مشرق، خواهرزاده و داماد امام موسي صدر همچون ديگر اعضاي خانواده، به حيات ايشان اميدوار است و دلايل اين اميدواري را بر پايه شرع و عقل و مباني اطلاعاتي توضيح ميدهد.
مهدي فيروزان از موضع خانواده امام موسي صدر به 32 سال تلاش براي آزادي رهبر شيعيان لبنان مينگرد و در گفت و گو با "ديپلماسي ايراني" براي هميشه به يک سؤال پاسخ مي دهد و آن اينکه خانواده صدر در مقامي نيست که طرحي براي پايان اسارت 11680 روزه او بدهد و آن را وظيفه دولت مي داند. فيروزان همچنين عضو هيات مديره مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر است که مديريتش را حوراء صدر، همسرش و دختر امام صدر بر عهده دارد.
32 ساله شدن پرونده ربايش امام موسي صدر نشانه چيست؟ ربايندگان و انگيزه هايشان، ربوده شدگان و اهداف و آمالشان همچون 32 سال قبل باقي و ثابت اند؟چيزي تغيير نکرده که گشايشي در کار فرو بسته پرونده ايجاد کند؟
عواملي که به ربوده شدن امام موسي صدر انجاميد، هنوز پابرجاست و مادامي که اين عوامل به قوت خود باقي است، ايشان در زندان هاي ليبي مي مانند. اين عوامل عبارت است از مساله توطين(اسکان دادن) فلسطينيها در يک سرزمين؛در حال حاضر مهمترين مساله مذاکرات اسرائيل و فلسطينيان توطين 2 ميليون آواره فلسطيني است که در دهه 1950 بيرون رانده شدند و امروز به جمعيتي بالغ بر 5/6 ميليون نفر رسيده اند. در مذاکرات به اين جمعبندي رسيدند که اگر اين تعداد آواره فلسطيني بخواهند به فلسطين اشغالي برگردند ترکيب جمعيتي فلسطين بهم مي ريزد و اين مساله دقيقا مساوي است با آسيب پذيري کيان صهيونيسم. بنابراين همواره از گذشته سعي بر اين بوده که فلسطيني ها را در جايي ديگر اسکان بدهند. در شکل طبيعي لبنان بيشترين آواره فلسطيني را از جمله در کمپ هاي مختلفي مثل صبرا،شتيلا و نهرالبارد.پذيرا شده است.يکي از اهداف جنگ هاي داخلي لبنان و حمله اسرائيل به اين کشور تجزيه لبنان بود به اينگونه که به پيروان هر دين منطقه اي اختصاص يابد و فلسطيني ها در لابلاي اين بخش ها اسکان يابند؛طرح اين بود که شمال به مسيحيان داده شود،ارتفاعات به دروزي ها، بيروت به همه لبناني ها،از بيروت تا مناطق مناطق جوبي صيدا به اهل تسنن،از پس از صيدا تا نزديک صور به فلسطيني ها داده شود و از صور و نبطيه در اختيار شيعيان قرار گيرد.امام موسي صدر مخالف تقسيم لبنان بود؛يکي از کليدي ترين دلايل ربوده شدن امام موسي صدر،مساله توطين فلسطيني ها در لبنان است چون او با اين طرح مخالف و معتقد است بايد آنها به سرزمين هايشان برگردند و معتقد است که تقسيم لبنان به ضرر کيان عربي-اسلامي است. دومين عامل پيروزي انقلاب اسلامي ايران و نقشي است که امام موسي صدر در هويت و شاکله آن مي تواند بازي کند. هنوز انقلاب اسلامي در معرض تهديد و تعرض است و شخصيت هايي که مي توانند از بار اين تهديد و تعرض بکاهند،همواره مي توانند براي گروهي خاص از کشورهاي معارض آسيب رسان باشند.عامل سوم اتحاد منطقه اي اسلام و نيروهاي پيشرو و تفکر نوين اسلامي است که همواره جز معضلات اين منطقه است.رشد تفکر ديني کنوني در مصر،اردن،لبنان،شمال آفريقا و جنوب خليج فارس،آن روزها تازه شکل گرفته بود و امتحان خود را در شکل گيري هويت شيعه پس داد. همه عواملي که دست به دست هم داد و به ربوده شدن امام موسي صدر در لبنان،خاورميانه و دارالاسلام انجاميد هنوز به قوت خود باقي است و آزادي امام موسي صدر در گرو همه اين عوامل است،اما اين کوتاهي دولت ها را توجيه نمي کند.من معتقدم اقدامي متناسب با شان امام موسي صدر براي آزادي ايشان صورت نگرفته وگرنه او آزاد مي شد.امام موسي صدر به عنوان يک جريان فکري مي توانست منطقه را به توسعه،صلح و آرامش برساند،در حاليکه تمام مباني خود را حفظ کند و از آنها عدول نکند،شيعه لبنان چنين ويژگي هايي دارد و جرياني است که در تمام معادلات منطقه حضور دارد.اين مساله امام موسي صدر را از قالب يک شخص، فقيه و رهبر خارج مي کند و بايد اقداماتي متناسب با چنين شخصيت و عملکردي در کشورهاي اسلامي،ايران و لبنان انجام شود که نشده است،با اين وجود لبناني ها در پيگيري پرونده امام موسي صدر غيورانه تر عمل کردند.دادگاه عالي لبنان احکام قاطع و کم نظيري همچون حکم دستگيري قذافي و 16 تن از مقامات ليبيايي را صادر کرده است. دادگاه در ابتدا مقامات ليبيايي را به دادگاه هاي لبناني احضار کرد که پس از غيبت آنها،اين مقامات را مجرم شناخت و حکم اعدام آنها را صادر کرد؛ لبنان در واقع ربودن امام موسي صدر را مساله اي عليه امنيت ملي خود تعريف کرد، نه يک مساله خانوادگي و طايفه اي.
خانواده امام موسي صدر طبق چه شواهدي هنوز به حيات ايشان اميدوارند؟
هر چه پيشتر مي رويم خانواده به حيات امام موسي صدر مطمئن تر مي شود،چون دستگاه هاي امنيتي دنيا مدت زمان معيني براي حفظ اسناد و اسرارشان تلاش مي کنند و بعد به تدريج اطلاعات به بيرون سرايت پيدا ميکند. ما شرعا، عقلا و از ديدگاه امنيتي و اطلاعاتي معيارهايي داريم که بايد آنها را کنار هم بگذاريم و بررسي کنيم. چند واقعيت ترديد ناپذير وجود دارد؛ اول اينکه امام موسي صدر طي دعوتي رسمي به ليبي رفت، دوم اينکه در ليبي توسط حکومت قذافي ربوده شد، سوم اينکه حکومت قذافي ادعا کرده که ايشان از ليبي خارج شده و به ايتاليا رفته اما دستگاه قضايي ايتاليا در رم اين ادعا را بررسي کرده و حکمي صادر کرد که امام موسي صدر هرگز وارد ايتاليا نشده است. ليبي پس از 8 ماه به اين حکم اعتراض و شاهدين مجعولي را هم ارائه کرد، دستگاه تحقيق قضايي ايتاليا در دادستاني رم دوباره مدارک را بررسي کرد و راي داد که امام موسي صدر با هيچ وسيله اي از ليبي خارج نشده است. پس امام زنده به ليبي رفت،مهمان رسمي ليبي بود و در ليبي ربوده شد. هر خبري که متناقض اين اخبار باشد بايد از نظر استناد به قوت اين سه واقعيت باشد. تا امروز هيچ حکومت و مقام مسؤولي خبري ارائه نکرده که به قوت و اعتبار اين سه واقعيت باشد. بنابراين شرعاً نمي توان اين پرونده را مختومه اعلام کرد.
از نظر مباني عقلي، مادامي که شما خبري را پذيرفتيد و به آن اعتماد کرديد، زماني اين خبر نقض مي شود که خبر بعدي اعلا و قوي تر از اين خبر باشد. تا امروز هيچ کس خبري قوي تر از اخبار قبلي و مبني بر اينکه امام موسي صدر از ليبي خارج شده، ارائه نکرده است. آنچه گفته مي شود تحليل است، جزء اخبار نيست. اگر از منظر مباني امنيتي هم نگاه کنيم، تمام دستگاه هاي امنيتي که در طول اين سالها به ما مشاوره دادند يا ما با آنها کار کرديم به ما گفتند حکومتها اگر کسي را به قصد قتل وي بربايند، در همان هفته هاي اول ربايش مي کشند. به استناد اظهارات کيخيا، رئيس سازمان اطلاعات و امنيت ليبي، امام موسي صدر حداقل تا سال 1986 زنده بود. کيخيا که با قذافي دچار مشکل شده بود، پس از خروج از ليبي به انگليس رفت و در مصاحبه با روزنامه الشرق الاوسط نام زنداني که امام موسي صدر در آن محبوس است را بيان کرد و گفت علت ربوده شدن او دشمني قذافي است. پس امام تا 9 سال پس از ربوده شدن در قيد حيات بود. اخباري که دستگاههاي اطلاعاتي فلسطيني به ما دادند هم اين را تأييد مي کند. ياسر عرفات پس از اينکه با قذافي دچار مشکل سياسي شد و شروع به افشاگري عليه او کرد، به ربوده شدن امام موسي صدر هم اشاره کرد. قذافي به عرفات گفته بود تو به خاطر اشغال لبنان توسط اسرائيل خودکشي سياسي کن، عرفات هم با عصبانيت به قذافي پاسخ داد که تو بيرون نشستي و دستور ميدهي، تو کسي هستي که در لبنان اين خيانتها را کردي، امام را ربودي و آزادي نمي کني. مجراي اطلاعاتي ديگر زندانياني است که ليبي آزاد کرد. در سال 2002 حدود 300 زنداني از ليبي آزاد شدند که کمترين آنها 18 سال و بيشترين آنها 30 سال در زندان بودند، ليبيايي و غير ليبيايي. وقتي هم درباره سرنوشت اين زندانيان پيگيري ميشد، ليبي همين گونه برخورد ميکرد که ما اطلاعي نداريم، ما نمي دانيم کجا هستند و... آنهايي که آزاد شدند گفتند در ماه رمضان سال پيش از آن (2001) امام موسي صدر را در زندان ابوسليم ديده و با او گفت و گو کردهاند. اطلاعاتي که آنها ارائه دادند، اطلاعات درستي است. شواهد و اطلاعات بيانگر اين است که امام موسي صدر تا اين سال ها در قيد حيات بود. اين اعتقاد دستگاههاي اطلاعاتي که رژيم هايي همچون قذافي اگر همان ابتدا فرد ربوده شدن را به قتل نرسانند، ديگر نميکشند پيش روي ماست. حتي وزارت اطلاعات ايران هم چنين اعتقادي داشت و در زمان آقاي يونسي که ما پيگري کرديم، کارشناسان وزارت اطلاعات گفتند اگر ما نسبت به اين اخبار اطمينان کسب کنيم، قطعا امروز امام در قيد حيات است چون اگر ايشان را در همان روزهاي اول به شهادت نرسانده باشند، ايشان امروز هم زنده اند. طبق مبناهاي مطالعاتي، بايد کل اخبار مثبت و منفي را ارائه و ارزيابي کرد و به آن نمره قوت يا ضعف داد و نتيجه گرفت. دوست ما آقاي کماليان با کل اخبار منتشر شده و منتشر نشده درباره امام موسي صدر جدولي را طراحي کرد که تحليل آماري اين جدول با فاصله بسيار زيادي نشان ميداد اخبار زنده بودن امام قوي تر، بيشتر و متواتر بودن از اخبار مرگ ايشان است.
با اين حال برخي مقامات ايران و لبنان درباره حيات امام صدر ترديد دارند؛ ترديدي که پايه اش نه بر خبر که بر نظر استوار است.
ببينيد اشکال ما به متفکرين و رجال و دولتمردان ايراني و لبناني اين است که بخاطر اينکه پيگيري نکنند و پرونده را سياسي ببندند، احتمالات منفي مي دهند. کسي خبر ندارد، همه تحليل مي کنند، تحليلهايي که بر اخبار ليبي استوار است. شما وقتي در يک درگيري هستيد، اخبار طرف مقابل براي شما حجيت ندارد. من بارها به کساني که مذاکره ميکردند، در ايران، لبنان و کشورهاي ديگر اين تئوري ها را پيگري ميکردند گفتم اين سناريوي ليبي است، نه سناريوي خانواده امام موسي صدر. پذيرفتن اخبار غير مستند و منفي درباره حيات امام موسي صدر سناريوي ليبي است. اگر پيگير آزادي امام موسي صدر هستيم بايد مباني ما، غير از مباني ديکته شده ليبي باشد. هيچ عقل سليم و اطلاعاتي، هيچ کارشناس امنيتي و هيچ فقيهي نميتواند حکمي غير از حيات امام موسي صدر بدهد. هر خبري مبني بر عدم حيات امام موسي صدر يک سناريوي ليبيايي است که به شخص قذافي براي تبرئه خود از ربودن امام موسي صدر و دوستانش کمک مي کند.
چگونه گفتههاي زندانيان آزاد شده از بندهاي ليبي را با واقعيت مطابقت داديد؟ از کجا مشخص شد کسي که آنها ديده اند امام موسي صدر بود، خصوصا اينکه ميگويند امام در زندان انفرادي محبوس است؟
در اين 32 سال از اينگونه اطلاعات زياد شنيديم، از برقکار و آشپز و پزشکي که به زندان ميرفتند تا افراد ديگر هم شنيديم اما به هيچ کدام اعتنا نکرديم. به اخباري اتکا کرديم که مراجع کارشناسي اطلاعاتي صحت آن را تأييد کرده اند. اين گروهي که از زندان آزاد شدند امام را رودررو در زندان ابوسليم ديدند. وکلاي ما پيگيري کردند و صحت اطلاعات آنها را تأييد کردند.
در حال حاضر گروه هاي پيگير آزادي امام موسي صدر چه ارتباطي با يکديگر دارند؟خانواده در اين پروسه چه نقشي ايفا مي کند؟
قضيه ربودن امام موسي صدر، شکايت خانواده را به دادگاه لبنان در پي داشت؛حکومت لبنان اين شکايت را از حد خانواده فراتر برد و اعلام کرد اين شکايت دولت لبنان عليه ربايندگان است و آن را مساله امنيت ملي لبنان بيان کرد. ما وکلايي داريم که در حال انجام فعاليت هستند و به اين احکام در دادگاه هاي لبنان رسيده اند. موسسه تحقيقاتي امام موسي صدر بازوي اطلاع رساني فعاليت اين وکلا است.طبيعتا خانواده مجموعه اي است که با وکلا در تصميم گيري ها در ارتباط است و نظر مي دهد. بنابراين گروه هاي مختلف همه در زير چتر خانواده با وجوه و مجاري مختلف فعاليت مي کنند.
در دنيايي که مساله زنداني و ربوده شدن تبعه کشوري در کشوري ديگر روابط آن دو را تا مرز قطع روابط و بحران و تهديد متقابل تيره مي کند،چرا ربوده شدن امام موسي صدر چنين سايه کمرنگي بر روابط تهران- طرابلس دارد؟
در دنياي امروز اعتبار و احترام دولتها به ميزان اعتبار و احترامي که آنها براي شهروندان خود قائل هستند، بستگي دارد. درباره قضيه امام موسي صدر معتقديم که دولت ايران از ابتداي انقلاب تا امروز بايد از حقوق شهروندي ايشان دفاع ميکرد. تلاش هاي ما در مجلس هفتم به نتيجه رسيد، در آن دوره شکايت ما در کميسيون اصل 90 مطرح شد،اين کميسيون تحقيق کرد و مرحوم فاکر رئيس کميسيون کتابي را منتشر کرد که طي آن با بررسي اسناد، کميسيون درباره ربودن امام موسي صدر راي خود را داد و 9 راهکار ارائه کرد که يکي از اين راهکارها قطع روابط با ليبي بود، يکي ديگر از راهکارها کاهش همه گونه روابط تا تعيين تکليف پرونده امام موسي صدر بود، يکي ديگر از راهکارها پيگيري قضايي پرونده در سطح بين المللي است.
در دولت خاتمي، سيدمحمد علي ابطحي مسؤول مذاکره با ليبيايي ها درباره سرنوشت امام موسي صدر بود؛ آيا اين مذاکرات حاصلي داشت؟ خبري آوردند؟
آقاي ابطحي حامل خبر و اطلاعي نبود، بلکه پيشنهادهاي ليبي را آورد.در دولت احمدينژاد هم آقاي موسوي سفير ايران در سوريه اين پيشنهاد را داد. آنچه که از دولت ها به ما گفته شد، پشنهادهاي ليبيايي ها براي پايان دادن به دردسر قذافي بود. ما در هيچ کدام راهکار ملي نديديم.همه به عنوان يک راوي پيشنهادهاي ليبي را براي ما آورند و اين براي خانواده امام موسي صدر دردناک است. قرار بود پيشنهادهاي ما را ببرند،ما امام را مي خواهيم و جز امام چيزي نمي خواهيم؛ اين چيزي است که سيد حسن نصرالله روز آزادي اسرا گفت که ما امام مؤسس مقاومت را مي خواهيم. راهکارهاي سياسي و امنيتي و حقوقي تجربه شد و راهکار حقوقي که دست خانواده بود به نتيجه رسيد. راهکارهاي ديگر در اختيار ما نبوده و به نتيجه هم نرسيد اما راهکار حقوقي به عنوان تنها راهکار در اختيار خانواده بوده که به نتيجه هم رسيد. دولت ها ابزارهاي سياسي، امنيتي، اطلاعاتي و مبادلاتي را در اختيار دارند که تاکنون از اين طرق نتيجهاي حاصل نشده و موفق نشدهاند. اما از مجموعه اقدامات دولتها دستاوردي نصيب ما شد و آن اينکه مطمئن شديم امام زنده است. مذاکرات با سوري ها، فلسطيني ها، مقامات ايراني، رفت و آمد و پيغام ها همه و همه نشان داد ليبي امام را ربوده و ايشان زنده است. ليبياييها در مذاکرات مي گفتند اين موضوع به ما ربطي ندارد، اما از جوهر پيشنهاداتشان در مذاکرات برمي آيد که امام زنده است.
خانواده امام موسي صدر به رفت و آمد مقامات دولت هاي نهم و دهم به ليبي انتقاد دارند؛ در اين مدت هم داوودي معاون اول سابق احمدي نژاد راهي ليبي شده، هم متکي و هم قرار بود احمدي نژاد براي شرکت در اجلاس اتحاديه آفريقا راهي ليبي شود که گفته شد بخاطر مشغله هاي کاري نرفته است؛ آيا اين دولت حساسيت هاي کمتري به پرونده امام صدر دارد يا در بعد کلان تغييري در روابط ايران و ليبي رخ داده است؟
ما گله داريم، البته سياست خارجي دولت آقاي احمدينژاد به گونه ديگري تعريف شده است و آن ارتقاي روابط با ليبي به موازات پيگيري مساله امام موسي صدر است. طي اين پنج سال ارتقاي روابط اتفاق افتاده اما درباره امام موسي صدر هيچ اتفاقي نيفتاده است؛ بنابراين معتقديم اين سياست بايد مجدداً ارزيابي شود که ببينيم با ارتقاي روابط، پيگيري قضيه امام موسي صدر تحقق يافت يا نه؟ اگر تحقق نيافت اين سياست بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد.
شايد استدلال آنها اين است که با قطع روابط ديگر نمي توان مذاکرات سياسي را پيگيري کرد؟
ما مي گوييم وقتي لابي سياسي به نتيجه نرسيد و ليبي با شما همکاري نکرد پس چرا ديگر روابط را ادامه مي دهيد؟ با قطع شدن روابط رسما اتفاقي نمي افتد و حتي با قطع روابط مذاکره و ملاقات انجام مي شود، کمااينکه درباره آمريکا هم چنين بود؛ مي شد با قطع روابط مذاکرات را ادامه داد و لااقل احترام ايراني حفظ مي شد.
از دولت چه انتظاري داريد؟
من همواره از کارگزاران و مسؤولان دولت خواهش کرده ام و مي کنم در نگرش خود نسبت به ليبي تجديد نظر کنند. ليبي هم پيمان خائني است، ما در طول تاريخ روابط مان با ليبي ضربه خورديم. حتي سر پرونده هسته اي که ديديم قول قذافي براي راي منفي به قطعنامه تحريم ها در شوراي امنيت چه شد؟ من با يکي از مديران کل وزارت خارجه مباحثه داشتم و مي گفتم ليبي به تحريم ها رأي مثبت مي دهد و او معتقد بود ليبي رأي منفي مي دهد و مي گفت شما ساکت باشيد تا جلسه شوراي امنيت برگزار شود. مديرکل وزارت خارجه گفت قذافي به ما قول داده که رأي منفي مي دهد، من شرط بستم که قذافي خلف وعده مي کند. پس از جلسه شوراي امنيت و رأي مثبت ليبي با آن مديرکل تماس گرفتم و به او گفتم کاملاً مشخص بود که ليبي در نهايت به ما خيانت مي کند. آيا با اين همه تجربه منفي باز هم بايد به ليبي و تعهداتش اعتماد کرد؟
چه کار نکرده و راه نرفته اي براي آزادي امام موسي صدر پيشنهاد مي کنيد؟ خانواده چه طرحي دارد؟
بايد امام آزاد شود. اين سؤال را بسياري از ما مي پرسند و من مي خواهم يک بار پاسخ آن را بدهم. خانواده، خانواده است، چند نفرند؛ با وجود دولت با اين همه وزارتخانه، مجلس با اين همه نماينده چطور توقع دارند که خانواده طرح بدهد؟ ما در مقامي نيستيم که طرح بدهيم. دولت بايد از شهروندان خود دفاع کند. اگر طي اين سال ها به خانواده امام موسي صدر گله و انتقاد و پيشنهادي دارند، اين مسؤوليت متوجه دولت هاست. مسأله شخصي و خانوادگي نيست، مسأله اي است که قم و نجف، ارکان حاکميت ايران و لبنان و متفکرين و حزب الله و جنبش امل بايد مطالبه کنند، اين بايد مسأله همه باشد.