دکتر محمد عبداللاوی، پژوهشگر الجزایری گفت: دولت زمنیه ساز دولتی است که در حالت انتظار قرار گرفته باشد. این دولت در حال حاضر در نظام جمهوری اسلامی ایران نمود پیدا کرده است.
به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ دکتر «محمد عبداللاوی»، که افکار، شخصیت و منش امام خمینی(ره) او را بسیار تحت تاثیر قرار داده است دکترای خود را از دانشگاه سوربون فرانسه در رشتۀ فلسفه گرفته است، می گوید: «زرق و برق سوربون من را گمراه نکرده است.» مقالۀ دکتر عبداللاوی از کشور الجزایر با عنوان «ولایت فقیه از منظر تاریخ و دولت زمینه ساز» امسال در ششمین همایش بین المللی دکترین مهدویت بعنوان یکی از دو مقالۀ برتر خارجی شناخته شد.
* به نظر شما وظایف دولت زمینه ساز چه چیزهایی هستند؟
دولت زمینه ساز خصوصیات خاص خود را دارد که این خصوصیات از مبانی ایدیولوژیک و تاریخی خود سرچشمه می گیرند. این امر باید مورد توجه قرار گیرد که مبانی ایدیولوژیک و تاریخی هر دو در یک راستا قرار می گیرند. دولت زمنیه ساز دولتی است که در حالت انتظار قرار گرفته باشد. این دولت در حال حاضر در نظام جمهوری اسلامی ایران نمود پیدا کرده است. این دولت امت اسلامی را از حالت انتظار صرف بیرون آورده و آن را به سوی حالت زمنیه سازی سوق داده است. این نشان می دهد که این دولت، دولتی جهانی است و تنها در حیطۀ قومیت و یا اقلیم خاص خود قرار نمی گیرد. امت اسلامی در عصر انسداد افق های روشن، به علت وجود دولت زمینه ساز که یک سیاست جهانی را پیش گرفته در یک رویداد تاریخی تاثیرگذار و سرنوشت سازی قرار گرفته است.
* چه ارتباطی بین نظریۀ ولایت فقیه و دولت زمینه ساز وجود دارد؟
دولتی به این بزرگی را تنها رهبری بزرگ می تواند اداره کند که همان ولی فقیه است. ولایت فقیه مشروعیتی ایدیولوژیک و مردمی دارد و مشروعیت های تاریخی، نظریۀ ولایت فقیه، تاریخ ملت و تاریخ جهانی را دوباره زنده و چهارچوبی تئوریک برای ساختن دورنمایی در زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در عصر درهم شکستگی فلسفه های تاریخ غربی و زوال نگاه به آینده و پیدایش ترس از آینده را به وجود آورد. زوال آینده نگری در غرب همزمان با یک سیاست مبتذل همراه شد. این سیاست مبتذل بر روی یک معنای واحد تاریخی مستقر نمی شود و مرزبندی ها را رعایت نمی کند و می خواهد سلطه گروه جاه طلب باشد و ملت ها را قتل عام کند و از منابع کشورهای دیگر سوءاستفاده کند. این سیاستی که برخی دولت ها آن را پیشه کرده اند با سیاستی که دولت زمینه ساز به رهبری ولی فقیه آن را اداره می کند، کاملا فرق دارد؛ زیرا از دید ولی فقیه سیاست، عبادت است. پس در اینجا نتیجه می گیریم ولایت فقیه افق های روشنی را باز کرده است.
* تاریخ چه نقشی در مورد حضرت مهدی(عج) ایفا کرده است؟
فرهنگ مهدویت را نمی توان بدون ربط دادن آن با تاریخ شناخت. ضرورت مطالعۀ مهدویت اسلامی در چهارچوب تاریخ مهم به نظر می رسد. فلسفۀ واقعی تاریخ که از طریق آن به مهدویت اسلامی می نگریم، فلسفه ای است که خصوصیات منحصر به فردی دارد و تمام فلسفه های تاریخ غربی و بخصوص فلسفۀ تاریخی هگل و فوکویاما را زیر سیطرۀ خود قرار داده است. برخلاف نظر فوکویاما و هگل که تاریخ را پایان شده می دانند، فلسفۀ واقعی تاریخ با فرهنگ مهدوی همخوان است و این فرهنگ مرجعی دارد که تاریخ را پشت سر خود قرار می دهد. بدون شک تاریخ نقشی مهمی در فهم و مطالعۀ مهدویت دارد ولی کافی نیست. مهدویت، تاریخ سلطه گر امروز که تاریخ زور یا همان تاریخ غرب است را به چالش کشانده و این فرصت را به تاریخ می دهد که ملت ها را به سوی ظهور از طریق دولتی زمینه ساز رهنمون می کند.
* همایش دکترین مهدویت چه نقشی در بیداری ملت ها ایفا کرده است؟
تاثیر دکترین مهدویت در چهارچوبی وسیع که همان چهارچوب ارتباط عقل با واقعیت و ارتباط نخبه ها با ملت هاست، می گنجد. دکترین مهدویت قضایای مهم مهدویت را از خلال موضوع های خاص مهدوی بخصوص در برنامۀ امسال همایش که موضوع های آن با محوریت زمینه سازی همراه بود را مورد بررسی قرار داد. زمینه سازی امری است که جامعۀ اسلامی به آن نگاه ویژه ای دارد. زمینه سازی ارتباط تنگاتنگی با مسایل مهمی همچون پروندۀ هسته ای ایران، مقاومت فلسطین، لبنان و سعی ملت ها برای بهبود وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دارد.
* مهم ترین پیام دکترین مهدویت به نظر شما چیست؟
مهم ترین پیام دکترین مهدویت این است که این دکترین مهدوی است. معنای این سخن این است که این دکترین افق های روشنی را باز کرد و در مقابل سیاست ها و ایدیولوژی های غلط، نابودی آینده و ایجاد ترس از آینده راه را برای سیاستی واقعی باز کرد. دکترین مهدویت راه را برای پروراندن امید در دل ملت ها با دیدی جدید نسبت به جهانی نو بعد از اینکه ملت های به ستوه در آمده از ظلم های غرب و جهانی شدن که همزمان با انقلاب فرانسه و انقلاب مارکسیستی به وجود آمده بود، باز کرد. در اینجا ارزش و حقیقت انقلاب اسلامی ایران که فلسفۀ هگل و فوکویاما را در هم شکست و راه را برای تاریخی جدید از طریق تاسیس یک جمهوری با شعار نه شرقی نه غربی که امام راحل(ره) آن را فریاد می زد، نمایان می شود.