خبرگزاري فارس: نويسنده و تحليلگر برجسته منطقه با درج مقالهاي با عنوان "لبنان بر فراز آتشفشان " تاكيد كرد كه لبنان با توطئه آشكار غرب و رژيم صهيونيستي در آستانه انفجار و جنگ داخلي قرار دارد.
به گزارش فارس، پايگاه خبري الجزيره در گزارشي به قلم فهمي هويدي، ضمن بررسي شرايط فعلي لبنان و رويكرد گروههاي مختلف، اوضاع داخلي اين كشور را در آستانه انفجار ديده و به اهميت نقش ايران، سوريه و تركيه به ويژه طي سفرهاي اخير ميپردازد و از بيتفاوتي اعراب در اين زمينه اظهار تعجب ميكند.
هويدي در اين مقاله مينويسد: تعجب از بيتفاوتي اعراب نسبت به حوادث لبنان است، لبناني كه آماده مي شود تا از درون منفجر شود؛ و تعجب بيشتر آنكه بارزترين طرفهاي منطقهاي درگير در اين جريانات ايران، تركيه و رژيم صهيونيستي هستند و درباره بازيگران غربي نيز طبيعتا سؤالي نميشود.
فهمي هويدي مقاله خود را اينگونه آغاز ميكند كه سر حزبالله به شدت مورد نياز است؛ نه فقط به خاطر پيوستن لبنان به ليست سازش با رژيم صهيونيستي و غسل تعميد آن در اردوگاه كشورهاي به اصطلاح ميانهرو بلكه براي محكم كردن پشت رژيم صهيونيستي پيش از حمله نظامي به ايران تا بدين ترتيب اين [رژيم صهيونيستي] آسوده خاطر شده و تنها "گردن كلفت " منطقه باشد تا پس از آن بتواند ايران را به طور كامل به زانو درآورد.
اين بحث مختصر، نياز به شرح و توضيح دارد؛ بعد از امضاي موافقت نامه كمپديويد در سال 1979 كه منجر به خروج مصر از عرصه درگيري و به دنبال آن شكست ستون اصلي ساختار عرب گرديد، آرمان اسرائيل بي حد و مرز شد؛ اما شادي آن زمان اين رژيم از "تأسيس دوباره دولت اسرائيل " با پيروزي انقلاب اسلامي در همان سال و حمايت از مقاومت از طريق پيمان با جناحهاي مقاومت فلسطين كه آن زمان در سوريه بودند، ديري نپاييد.
از سوي ديگر تقدير بر آن شد تا بعد از حمله رژيم صهيونيستي به لبنان در سال 1982 اوضاع دگرگون شود و از دل همان ماجرا حزبالله خارج و تبديل به خاري در چشم اسرائيل گرديد.
اهميت نقش حزبالله زماني جلوه يافت كه رژيم صهيونيستي را وادار به عقبنشيني شبانه از جنوب لبنان كرد و طي حمله مجدد اين رژيم به لبنان در سال 2006، توانست اين رژيم را به چالش كشانده و شگفت زده نمايد؛ اين تجربه براي رژيم صيونيستي نه تنها دردناك كه تحقيرآميز بود. نقش حزبالله در اين حد متوقف نشد بلكه قدرت و دستآوردهاي آن سبب شد با مرور زمان تبديل به بازيگر بسياري مهم در حيات سياسي لبنان شده و در جلوگيري از پيوستن لبنان به عاديسازي روابط با رژيم صهيونيستي موفق شود.
به نوشته اين تحليلگر منطقهاي، به دنبال اين قبيل مسائل حزبالله تبديل به مانعي جدي شد كه بايستي حذف ميشد و طبيعتا رژيم صهيونيستي و آمريكا نسبت به سايرين بر اين مسئله اصرار بيشتري داشتند. اين پافشاري زماني بيشتر نمود پيدا كرد كه با ظهور طرح انقلاب اسلامي، رژيم صهيونيستي آن را خطري عليه نفوذ و ماهيت خود ديد و از همان لحظه نخست تصميم به نابودي آن گرفت، درست به مانند آنچه در قبال رآكتور هستهاي عراق انجام داد، البته اين اقدام در گروي امنيت دادن به محيط پيراموني اسرائيلي از جمله حزب الله لبنان است، اين در حالي است كه حزبالله داراي سلاح و موشكهايي است كه قادر است به تلآويو برسد و اين مطلبي است كه سيد "حسن نصرالله " دبيركل حزب با صراحت آن را در يكي از سخنرانيهاي خود اعلام كرد.
نويسنده در ادامه مقاله خود آورده است: 25 نوامبر سايت آمريكايي "كانتر پانچ " بخشهايي از صحبتهاي "جفري فلتمن " معاون وزير امور خارجه و سفير اسبق آمريكا در لبنان، خطاب به "مورا كانيلي " سفير فعلي آمريكا در لبنان را منتشر كرد كه ضمن آن گفته بود: حزبالله محاصره شده و خواهي ديد كه ما با كمك قطعنامه 1757 سازمان ملل، خواهيم توانست ضرباتي بر آن وارد نماييم و اين هديه من به لبنان به مناسبت كريسمس است.
طبيعتا بر خلاف شواهد موجود، اين سخنان رد و تكذيب شد و روزنامه الشرق الاوسط فرداي همان روز به نقل از "بلال فرحات " نماينده حزبالله گفت كه فلتمن در كنگره آمريكا اعلام كرد كه اين دولت 500 ميليون دلار براي ضربه زدن به حزبالله اختصاص داده كه بعدا معلوم شد اين رقم بيش از يك ميليارد دلار بوده است.
الجزيره مي افزايد: ماجراي ترور رفيق حريري نيز دامي بود براي شكار حزبالله و چنگ انداختن به آن از طريق قطعنامههاي شوراي امنيت و دادگاههاي بينالمللي؛ روشي نيز كه در اين راه به كار برده شد، اثبات دست داشتن رهبران حزبالله (مانند عماد مغنيه و 4 تن ديگر) در ترور سال 2005 بود كه به دنبال آن كميته بينالمللي تحقيق براي طرح موضوع در دادگاه بينالمللي به منظور مجازات عاملان تشكيل گرديد؛ اين اقدامات به نوبه خود از جمله تصميماتي بود كه پيش از اين در رابطه با مسموميت و قتل عرفات در سال 2004 اتخاذ نشد، هر چند آن جنايت جديتر و تأثيرش بر نقشههاي منطقهاي به مراتب بيشتر بود.
بر اساس اين گزارش، مسئله قابل توجه در اين رابطه آن است كه دادگاه تشكيل شده از سوي سازمان ملل براي بررسي ترور حريري تحت فصل هفت منشور سازمان ملل انجام پذيرفت كه مفاد آن براي اجراي الزامات، اجازه استفاده از نيروي مسلحانه را نيز ميدهد همانگونه كه اجازه ميدهد دولتي كه از اجراي حكم سرباز زده، تحريم گردد.
طي 5 سال گذشته تحقيقات گمراه كننده متوقف نشد، چه در متوجه ساختن اتهامات به سمت سوريه به عنوان اولين طرفي كه متهم شد چه در اعتماد به اظهارات شاهدان دروغين كه اظهاراتشان سبب بازداشت 4 تن از افسران ارشد لبنان گرديد كه البته در ادامه بي گناهي ايشان اثبات گرديد. اخيرا نيز اين انحرافات با درز اخباري مبني بر رويكرد كميته تحقيق در اتهامزني به رهبران حزبالله در عمليات ترور بيشتر شده؛ با علم به اين نكته كه حزب در تاريخ خود به ياد ندارد كه متوسل به نابودي دشمنان سياسي خود شده باشد، چه رسد به رفيق حريري كه در زمره اين قبيل دشمنان نيز قرار نميگيرد.
رويكرد سني لبنان از نخستين جريانهايي بود كه در كنار دادگاه بين المللي قرار گرفت، در حاليكه شيعيان لبنان در سياسي بودن تحقيقات و دادگاه بينالمللي ترديد داشتند؛ زماني كه شواهد دال بر متهم شدن حزبالله قويتر شد، سيد "حسن نصرالله " دبير كل حزبالله لبنان در سخنراني 28/10/2010 به تحريم محققان بينالمللي فراخواند.
در بخش ديگري از اين مقاله آمده است: با قرار دادن سخنان معاون وزير امور خارجه آمريكا در كنار سخنان نصرالله حقيقت قرار گرفتن لبنان بر روي آتشفشان مشخص ميشود؛ آمريكا، رژيم صهيونيستي و حاميانشان در لبنان، به شدت به دنبال حمايت از حكم اوليه و كشاندن رهبران حزبالله به دام اتهامات هستند تا بتوانند اين حزب را به راحتي از بين ببرند؛ اما دبيركل حزبالله نيز تهديد كرده هر دستي كه بخواهد به رهبران حزبالله و اعضايش نزديك شود، قطع خواهد شد؛ اينگونه رفتارهاي معكوس نشان ميدهد لبنان در آستانه انفجار قرار گرفته و اين بار با توطئه آشكار غرب، شبح جنگ داخلي در افق نمايان شده است.
در قبال تمامي اينها جز اقدام عربستان و سوريه كه عادت به خاموش كردن آتش لبنان پيدا كردهاند و با رمز س.س به آن اشاره ميشود، شاهد هيچ بازتاب و عكسالعملي از سوي اعراب نبودهايم، البته اين مقدار تلاش كافي نيست چرا كه ساير طرفهاي بينالمللي و داخلي با قدرت، فشار و انسجام خود را براي صدور كيفرخواست و سرعت دادن به محاكمه دنبال ميكنند؛ در اين اوضاع و شرايط تهران با قدرت در صحنه حاضر شده و محمود احمدينژاد رئيس جمهور ايران همراه با هيئتي بلندمرتبه از وزرا و تجار با دعوت رسمي وارد بيروت شد و 16 تفاهمنامه و سند همكاري در زمينههاي مختلف به امضا رسيد.
فهمي هويدي نوشت: آمريكا از اين ديدار خشمگين شد تا جائيكه سفير آمريكا در بيروت ضمن بيانيهاي مكتوب خشم واشنگتن در قبال هرگونه اقدامي كه حاكميت و ثبات لبنان را تضعيف كند، اظهار داشت. پيش از اين ديدار كه در نيمه اكتبر گذشته به پايان رسيد، "مناخيم بن " تحليلگر روزنامه معاريو ضمن مقالهاي نوشته بود كه زمان آن فرا رسيده احمدينژاد در جريان بازديد خود از بنت جبيل نزديك مرز اسرائيل ترور شود.
اگر چه حزبالله براي بازديد احمدينژاد تدارك بسياري ديده بود، اما رئيس جمهور ايران بسيار مايل بود كه با همه (به استثناي سمير جعجع) ملاقات كند؛ وي در هر موقعيتي بر ايستادگي ايران در كنار لبنان تأكيد مينمود.
پيام حمايت دوم از جانب تركيه بود؛ "رجب طيب اردوغان " نخستوزير اين كشور هفته گذشته به بيروت رفته و علاوه بر مقامات ارشد نشستهايي را با تمامي گروههاي لبنان برگزار كرد. اردوغان در سخنراني خود در "بعبدا " از رژيم صهيونيستي خواست اقدامات خود را متوقف و بر سر صلح سايه نيفكند؛ وي هشدار داد اگر جنگي سر بگيرد تنها اين مردم منطقه نيستند كه متحمل ضرر و زيان ميشوند، بلكه صهيونيستها نيز از آن رنج خواهند برد.
اردوغان افزود: تا زماني كه افرادي دست به دزدي دريايي ميزنند (با اشاره به اقدام رژيم صهيونيستي در حمله به كشتي مرمره)، تركيه بالا بردن صداي خود عليه استبداد و دفاع از حق را ادامه خواهد داد و از بيگناهان، مظلومين و آنانكه كه حقوقشان غصب شده دفاع خواهد كرد.
گزارش مطبوعات حاكي از آن است كه اردوغان خواستار رساندن پيام همبستگي با لبنان و سهيم بودن در آرام كردن اوضاع رو به انفجار ميان گروههاي مختلف لبنان است؛ روزنامه الحيات چاپ لندن به نقل از وي نوشت با توجه به تأثير گذاري تركيه بر برخي احزاب لبنان در تحكيم آرامش، كشورش در كنار سوريه و ايران به ايفاي نقش خواهد پرداخت.
جالب توجه آن است سعد حريري نخست وزير لبنان يك روز پس از پايان سفر اردوغان به لبنان، به همراه يك هيئت بزرگ وزارتي به تهران سفر كرد، تا بدين ترتيب تلاشها و رايزنيهاي صلح، ميان بيروت با ايران و تركيه ادامه يابد.
هويدي در بخش پاياني اين مقاله ابراز داشته است كه چشمها در اسرائيل متوجه بيروت است و گوشها روزانه اخبار مربوط به دادگاه بينالمللي را دنبال ميكنند. "شلومو بروم "، مدير اسبق يگان برنامهريزي استراتژيك ستاد ارتش رژيم صهيونيستي ميگويد اوضاع فعلي لبنان و حكم اوليه در مورد دست داشتن حزبالله در قتل حريري، اسرائيل را وادار ميسازد براي هر گونه شرايط اضطراري آماده باشد؛ بعيد نيست حزبالله براي بستن راه محاكمه، دنبال تسلط بر دولت باشد. وي اين شرايط را براي اسرائيل بهتر دانست چرا كه در اين حالت فشارها عليه لبنان و حزب الله ادامه خواهد داشت.
روزنامه الحيات در تاريخ 16/11/2010، گزارشي از قدس اشغالي منتشر و اعلام كرد اسرائيل با پيگيري دقيق خود ميخواهد بازيگر اساسي و حاضر در عرصه لبنان باشد.
رهبران امنيتي و نظامي اتفاق نظر دارند كه تحولات و حوادث لبنان، بازتابهاي عديدهاي بر روي رژيم صهيونيستي و برنامههاي استراتژيك اين رژيم خواهد داشت.
نويسنده در پايان مقاله خود آورده است: در ميان انبوه گزارشهايي كه از سناريوهاي آينده لبنان سخن ميگويند و تلاشهايي كه براي انفجار اين كشور از درون صورت ميپذيرد، من همچنان در جستجوي نقش اتحاديه عرب يا مصر هستم و جز صحبت "احمد ابو الغيط " وزير امور خارجه مصر با روزنامه الشرق الاوسط در تاريخ 13/11/2010، چيز ديگري نيافتم.