اخیرا با سایت اینترنتی آفران گفتگوئی را به عنوان سفیر سابق ایران در زامبیا داشتم که چون در آن به مطالب تازه ای از تاثیر گذاری ایران در مبارزه آفریقا بر علیه آپارتاید،اولین انقلاب مخملی در آفریقا و روابط ایران با جنوب آفریقا اشاره شد،ترجیح دادم در وبلاگ بیاید.نکات مهم این گفتگو در سطور آمده است:
به گزارش شبكه رسانه اي امين از خبرگزاري خبرآنلاين؛ نخستين سفير جمهوري اسلامي ايران در زامبيا در گفتگو با خبرگزاري آنلاين مي گويد:
- یکی از سیاست های صدام برای جلب رضایت و همراه نمودن کشور های آفریقایی، این بود که به کشورهای آفریقایی نفت می داد و بعد پول آن را قسطی می گرفت. به همین دلیل آفریقاییان با دریافت نفت از صدام، که ارزش چندانی هم نداشت، خود را مرهون صدام می دانستند. زامبیا هم یک محموله نفتی 100 تنی از صدام گرفته بود، لذا از عراق در برابر جنگ تحمیلی علیه ایران حمایت می کرد. صدام توانسته بود جایگاه خاصی برای خود در زامبیا ایجاد کند، تا جایی که بزرگترین خیابان لوزاکا به نام "صدام" نامگذاری شده بود.
- وقتی برای اولین بار به زامبیا رفتم سفرای دیگر کشورها، موافقت کائوندا با حضور ایران در زامبیا را خیلی غریب می دانستند. البته این نگرش با اطلاع رسانی و کارهای رسانه ای مطلوب کاملا تغییر نمود. این اقدامات تا جایی در افکار عمومی تاثیرگذار بود که شخص رئیس جمهور کائوندا، دو بار و در دو اجلاس نسبت به حمایت از صدام اظهار تاسف نمود. وی که بعدها مکررا اظهار می کرد که ایران را نمی شناخته، نگرش خود را درباره جنگ تحمیلی عراق به ایران تغییر داده بود. تا جایی که که ایشان نخست وزیر خود را به ایران فرستاد و وی به وسیله یک هلی کوپتر، برای بازدید از مواضع جنگی ایران، به اهواز رفت.
- ما در سفارت ایران در لوزاکا هر روز با دفاتر سواپو و کنگره ملی آفریقا ارتباط گرفته و آزادی ماندلا همه روزه پیگیری می شد. به همین دلیل غربی ها از حضور ایران در زامبیا بسیار نگران بودند. یادم می آید که در همان روزهای نخستین ماموریت در لوزاکا، رادیو دویچه ووله آلمان اعلام کرد: "ایران آمده است تا با در اختیار گذاشتن اسلحه و مهمات به سیاه پوستان، آن ها را در برابر سفید پوستان تحریک کند." این قبیل نگرانی های غرب از ایران و جنگ های تبلیغاتی علیه ایران فراوان بود.
"وینی ماندلا" در آن زمان همسر آقای ماندلا بود. همسر بنده با وینی ماندلا ارتباط خوبی داشت و از این طریق، با آقای ماندلا که هنوز در زندان بود، ارتباط برقرار می کردیم.به این ترتیب که پیغام من از طریق همسرم به خانم وینی می رسید و ایشان در ملاقات هایش در زندان مطالب را به آقای ماندلا می رساندند. دعوت از ماندلا برای سفر به ایران در همان زندان و از طریق همسرش به وی رسانده شده بود. سواپو نیز همواره از مشاورت های ایران بهره می برد.
- لغو آپارتاید و آزادی "نلسون ماندلا" از زندان جزیره روبن از رویدادهای شیرین حضور در زامبیا بود. ماندلا پس آزادی از زندان به لوزاکا، به عنوان جبهه اول مبارزه و استقلال طلبی، آمد و با کائوندا که خیلی در این زمینه ها کمک می کرد دیدار نمود. من به همراه دیگر سفرای کشورها برای استقبال از ماندلا به فرودگاه رفتیم و در همانجا از ماندلا دعوت کردم که به ایران بیاید و ایشان این دعوت را پذیرفت و بعدا سفر انجام شد.مهمترین اقدامات تاثیر گذار ایران در ارتباط با جنوب این قاره، قطع صدور نفت به آفریقای جنوبی بود. این اقدام در ارتباط با واکنش ایران به اقدامات نژاد پرستانه دولت سفید پوست آفریقای جنوبی بود. رژیم آپارتاید از طریق عایدات نفتی سلاح تهیه می کرد و آن ها را به سوی سیاه پوستان نشانه روی می کرد. قطع صدور نفت به آفریقای جنوبی در عدم تاخیر استقلال نامیبیا هم موثر واقع گشت. قطع صدور نفت به آفریقای جنوبی بزرگترین حمایت جمهوری اسلامی ایران از سواپو نامیبیا و کنگره ملی آفریقای جنوبی بود.
- آزادی نامیبیا نیز از اتفاق های خوش حضور من در زامبیا بود. من و آقای "شیخ الاسلام" که در آن زمان معاون آفریقایی و عربی وزارت خارجه بودند، در جشن استقلال نامیبیا حاضر شدیم. زمانی که "سام نجوما" در حال خواندن سرود ملی نامیبیا بود و پرچم آفریقای جنوبی پایین کشیده می شد و پرچم نامیبیا به اهتزاز درمیآمد، بنده و آقای شیخ الاسلام در جایگاه ویژه و در کنار مقامات دیگر کشورها ایستاده بودیم. "حسنی مبارک" و "یاسر عرفات" در کنار ما ایستاده بودند. در آن مراسم با شکوه رئیس جمهور وقت آمریکا و چند تن از روسای جمهور کشور های اروپایی و اکثر سران کشور های آفریقایی حضور داشتند. این حوادث زمانی روی داد که جمهوری اسلامی ایران در جناح اصلی مبارزه با آپارتاید، هم در آفریقای جنوبی و هم در زامبیا بود.آقای "نجوما" با هواپیمایی اختصاصی ایران، پس از 30 سال تبعید، به کشورش بازگشت و استقلال نامیبیا را جشن گرفت. این اقدامات از سوی سفارت جمهوری اسلامی ایران در لوزاکا پیگیری می شد.تاثیرات انقلاب اسلامی در موزامبیک، زیمبابوه و آنگولا هم قابل ذکر است و ما ارتباط نزدیکی با "ساموراماشل"، "رابرت موگابه" و "دو سانتوس" داشتیم. به طور کلی حضور ایران در زامبیا خط مقدم جبهه مبارزه با آپارتاید را تقویت کرد.
- آمریکا از سیاست های مستقلانه زامبیا ناراضی بود و موفق شد طرح دموکراسی غربی را در کشورهای جنوب آفریقا پیاده کند. شخص "کارتر" بعد از دوران ریاست جمهوری،یک سازمان غیر دولتی تشکیل داد و نقش مهمی در گروه حقوق بشر آمریکا داشت. وی در جهت نفوذ سیستم چند حزبی در جنوب آفریقا تلاش فراوانی داشت و تقریبا هر ماه به آفریقا سفر می کرد.همین رفت و آمدها یک نوع انقلاب مخملی به همراه آورد. زامبیا اولین قربانی سیستم چند حزبی مورد نظر آمریکا در آفریقا بود. کارتر موفق شد یکی از افراد معمولی زامبیا، که عضو یکی از انجمن های دانشجویی بود را به عنوان گزینه مناسب خود انتخاب کند و وی را به عنوان رقیب انتخاباتی کائوندا مطرح سازد. وی به کمک رسانه ها، آمریکا، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی حمایت و شناخته شد.
- زامبیا به شدت وابسته به وام های خارجی و کمک های بین الملل بود. مردم زامبیا از ترس اینکه مبادا با رای به کائوندا، از کمک های مالی و وام های بین المللی محروم شوند، کائوندا را در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نکردند. به این ترتیب کائوندا سقوط کرد و اولین انقلاب مخملی در آفریقا و در زامبیا در سال 1991 میلادی رخ داد. البته شخص کائوندا نیز اشتباهاتی مرتکب شد. وی به غرب اعتماد کرد و نقشه پشت پرده آمریکا را نفهمید. وی با شعار "من یک دموکرات ناب هستم" رسانه ها را در اختیار مخالفان قرار داد. کائوندا گمان می کرد مردم آنقدر او را دوست دارند که تبلیغات رسانه ها تاثیری در افکار عمومی ندارد و نمی توانند از محبوبیت وی بکاهند. اما رسانه ها با هدایت غرب، آنقدر کائوندا را تخریب کردند که وی نتوانست در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. این رویداد درس عبرتی شد که "آراپ مویی" در کنیا و "مویینی" در تانزانیا هشدار ها را درباره جنگ نرم رسانه ای و تهدید سیستم چند حزبی آمریکایی جدی بگیرند.
- نکته قابل توجه آنکه به محض سقوط کائوندا، روابط زامبیا با اسرائیل و آفریقای جنوبی برقرار شد. همچنین انتشار و پخش کتاب سلمان رشدی در یک اقدام ضد اسلامی در زامبیا آزاد شد. اینگونه اقدامات محدود به کتاب سلمان رشدی نبود و دولت زامبیا پخش برنامه های رادیو اسلامی را نیز متوقف کرد. نهایتا هم در یک اقدام عجیب، به اتهام اقدام علیه دولت و کودتا، سفارتخانه های ایران، عراق، فلسطین و لیبی همزمان تعطیل شدند. این در صورتی بود که در آن زمان ما با عراق در جنگ بودیم و ادعای اتحاد ما با عراق برای کودتا در زامبیا بسیار مضحک بود.
- اینها همه آثار انقلاب مخملی غرب در زامبیا بود. ما بلافاصله تلاش کردیم با اعزام هیات هایی به سایر کشورهای منطقه، روسای آنها را نسبت به آثار منفی سیستم چند حزبی آمریکایی آگاه سازیم. البته ما مخالف تکثر احزاب نبودیم، همچنانکه در ایران هم احزاب فعال هستند، اما سیستم چند حزبی آمریکایی با سردمداری کارتر در آن زمان منافع آمریکا را درپی داشت. کنیا، تانزانیا، زیمبابوه و سایر کشورها اهداف بعدی آمریکا برای برقراری سیستم چند حزبی بودند. ما تلاش کردیم که این کشورها را از احتمال وقوع انقلاب مخملی آگاه سازیم و آنها نیز نسبت به آثار منفی سیستم چند حزبی هوشیار شدند.
پس از آنکه به ایران بازگشتم، گزارشی را حضورا خدمت مقام معظم رهبری ارائه دادم و شرح سقوط کائوندا را عرض کردم. ایشان در همان جلسه فرمودند: "مردم زامبیا از اینکه کائوندا را کنار گذاشتند پشیمان خواهند شد". پس از تقدیم گزارش بنده، ایشان در اولین نماز جمعه بدون ذکر نام زامبیا و کائوندا گفتند: "آمریکا از طریق سیستم چند حزبی، درصدد تلاش برای تغییر رژیم های آفریقا (انقلاب مخملی) می باشد."
10501219
متن کامل این گفتگو را در اینجا ببینید:
http://www.afran.ir/modules/smartsection/item.php?itemid=883