پایگاه اینترنتی الاهرام ابدو در تحلیلی درباره آینده سیاسی سودان نوشت: همه پرسی که قرار است در جنوب سودان برگزار شود آینده این منطقه و کل سودان را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
در شرایط کنونی معلوم نیست که اگر نتایج همه پرسی سودان مثبت باشد، چه سرنوشتی در انتظار شمال این کشور خواهد بود اما پر واضح است که بازیگران مهم سیاسی باید بهای آن را بپردازند چرا که یکی از مهمترین اصول برای هر قدرت سیاسی این است که وحدت سیاسی و اقتصادی کشور را حفظ کند و در واقع اصل و اساس امنیت هر کشور نیز همین است اما تجزیه سیاسی و اقتصادی سودان نتیجه احتمالی همه پرسی آینده درباره سرنوشت جنوب این کشور خواهد بود. همه شواهد و قراین حاکی از آن است که مردم جنوب سودان در همه پرسی آینده به جدایی این منطقه از سودان رای خواهند داد و اعلام خواهند کرد که شمالیهای سودان به مناطق جنوبی اهمیتی نداده و برای ارتقای وحدت سودان کار چندانی انجام نداده اند با این همه، هنوز مشخص نیست که در صورت جدایی جنوب، امور میان دو کشور چگونه پیش خواهد رفت به ویژه اینکه هنوز بسیاری از مسائل حساس و مهم میان شمال و جنوب سودان حل نشده است.
مسئله ای که در آن نمی توان تردید کرد این است که شمال سودان پس از این همه پرسی که در واقع به یک عمل جراحی شباهت دارد باید دردهای زیادی را چه در زمینه سیاسی و چه اقتصادی متحمل شود و در برخی مسائل از جمله مناقشه منطقه ابیه با فشارهای زیادی روبرو خواهد شد. برگزاری همه پرسی جنوب سودان از عناصر مهم توافق نامه جامع صلح سودان است که در سال دو هزار و پنج میان جنوب و شمال منعقد شد و به جنگ داخلی میان دو منطقه سودان پایان داد.
در حالی که پنج سال از پایان جنگ داخلی سودان گذشته است هنوز هم اعتماد میان جنوب و شمال این کشور برقرار نشده است.
اکثریت ساکنان شمال سودان مسلمان و اکثریت ساکنان جنوب مسیحی هستند. مقامات شمال سودان به روابط و ائتلافهایی که مقامات جنوب با برخی از قدرتهای خارجی ایجاد کرده اند بسیار بدبین هستند چرا که معتقدند جنوبیها با این کار به چیزهایی دست یافتهاند که نمی بایست به آنها دسترسی داشته باشند.
در عین حال مردم و مسئولان جنوب سودان نیز درباره هر شرایطی که برای آنها ایجاد شود نخواهند توانست شمالیها را ملامت کنند.
جنوب سودان که مهاجران و پناهندگانی را از مناطق مختلف در خود جای داده است، در صورت تبدیل شدن به یک کشور مستقل، به علت نداشتن زیرساختهای مناسب و قوی با چالشهای زیادی رو به رو خواهد شد.
سوالی که اکنون برای مهاجران جنوب سودان مطرح می باشد این است که آیا صرفا اعلام استقلال جنوب سودان آنها را از اردوگاههای آوارگان و شرایط زندگی بدی که اکنون گرفتار آن هستند، رهایی خواهد بخشید یا اینکه باید منتظر مشکلات جدیدی باشند. بسیاری معتقدند جنوب سودان در آستانه یک مسیر دشوار قرار دارد که ممکن است به تنشها و طوفانهای سیاسی جدید و تشدید مناقشات داخلی سودان از جمله مناقشه کهنه دارفور در غرب این کشور منتهی شود و همه پیشرفتهای صورت گرفته در این زمینه را دگرگون کند.
اظهار نظرهای تند و حتی جنگ طلبانه، تشدید اختلافات و تنشها بر سر منطقه نفت خیز مورد مناقشه ابیه در حد فاصل جنوب و شمال سودان، تردیدهای مربوط به برگزاری به موقع همه پرسی درباره جنوب، همه و همه نشانه های هشدار دهندهای هستند که نگرانیهای جامعه بین المللی را درباره بازگشت دوران جنگ داخلی در این کشور افریقایی تشدید میکند. اما آنچه بیش از هر چیز شرایط سودان را دشوار می کند این است که این کشور یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و در فهرست توسعه انسانی سازمان ملل متحد که امسال منتشر شد در جمع یکصد و شصت و نه کشور، جایگاه یکصد و پنجاهم را اشغال کرده است. مشکل اساسی این است که مسئله تقسیم منابع طبیعی و تشکیل یک کشور جدید در اوضاع و شرایطی مطرح شده است که سودان با فقر شدید، خشونتهای قبیلهای و زخمهای به جا مانده از جنگهای داخلی در جنوب، شرق و غرب دست و پنجه نرم می کند.
به همه این مشکلات باید، اختلافات عمیق میان سودان و چاد را اضافه کرد و از تشدید این اختلافات در صورت وقوع زلزله سیاسی در سودان که همان جدایی جنوب است، بیم داشت. ممکن است شمال و جنوب سودان پس از تبدیل شدن به دو کشور مستقل بتوانند در آرامش کامل انتقال قدرت را انجام دهند و برای تأمین منابع مشترک خود با یکدیگر همکاری کنند و در این مسیر از تجارب کشورهایی که پس از سالها وحدت،تجزیه شده اند، بهره بگیرند اما با توجه به شرایط حاکم بر سودان، فقر شدید این کشور، فشارهای داخلی و خارجی و تسویه حسابهای سیاسی، تحقق چنین سناریویی در سودان دور از ذهن به نظر میرسد.
سناریوی دیگری که درباره سودان مطرح میشود مداخله جامعه بین المللی است.
به عبارت دیگر برخی معتقدند منطقه جنوب سودان در صورت جدایی از این کشور باید تحت قیمومیت بین المللی در اید تا شرایط زندگی در این کشور نوپا به یک سطح قابل قبول ارتقا یابد. اما سوال اساسی این است که در شرایطی که اقتصاد جهان در رکود فرو رفته است، اولین اقتصاد جهان یعنی امریکا تحت فشارهای بحران بین المللی قرار دارد، و دیگر قدرتها از جمله چین، روسیه و ژاپن بر ضرورت نقش آفرینی جامعه بین المللی در سودان تاکید میکنند بدون اینکه حاضر باشند در این راه حتی یک دلار خرج کنند یا یک نیروی نظامی خود را قربانی کنند، پس چه کسی در جهان بهای اوضاع جدید سودان را خواهد پرداخت؟ درباره کشورهای اروپایی نیز باید گفت که همانند امریکاییها، پس از تجربه های تلخی که در عراق و افغانستان داشته اند،دیگر حاضر نخواهند شد در مهلکه های سیاسی جدید وارد شوند. آیا با این وصف، همه بار و فشار ناشی از تحولات سیاسی سودان را اتحادیه عرب و رئیس ان عمرو موسی که منابع و امکاناتش بسیار محدود است، باید به دوش بکشد؟ اتحادیه عرب از همان بدو تاسیس، بخش اعظم توجه و تلاش خود را به حل و فصل مناقشه فلسطین با اسرائیل، آشتی داخلی فلسطینیان، پیشبرد روند صلح لبنان یا به نتیجه رساندن روند صلح در برخی از کشورهای منطقه مغرب عربی متمرکز کرد و در این راه هزینه های زیادی را متحمل شد.