تعدادي از شهروندان خشمگين موزامبيكي روز پنجشنبه به گروهي از اتباع چيني شاغل در يك كارخانه حمله كرده و از شدت نفرت و خشم از چشم بادامي هاي زردپوست، به قدري به آنها صدمه وارد آوردند كه مصدومان به ناچار روانه بيمارستان ماپوتو در پايتخت شدند.
روز نامه دولتي پرتغالي زبان 'نوتيسياس' ماپوتو اين دسته از چيني ها را مهندسين فني معرفي كرده بود كه براي راه اندازي يك كارخانه شالي كوبي در استان مركزي 'زامبزيا' به استخدام دولت در آمده بودند.
قاره سياه آفريقا طي چند سال اخير و به ويژه يك سال گذشته بارها شاهد اين دست حوادث بوده كه منجر به لطمه وارد آمدن به منافع چيني ها شده است و اين موضوع اختصاص به موزامبك ندارد.
چون حضور چين در كشورهاي آفريقايي در سال هاي اخير به دليل افزايش سرمايه گذاري هاي آن كشور در سطح آفريقا به ويژه در كشورهاي ساحلي اقيانوس هند همچون موزامبيك به قدري برجسته شده است كه امروزه مردم آفريقا تحت تاثير رسانه هاي تحت نفوذ فرهنگ غرب نام مناطق چيني نشين در سراسر اين قاره را در ادبيات روز مره شان 'چين آفريقايي' و يا 'چين غربي' مي نامند.
زماني بود كه فقط پرتغالي ها به عنوان استعمارگران موزامبيك در اين كشور حضور داشتند و بعدها هندي ها و حتي پاكستاني هاي مهاجر نيز براي كار كردن به اين كشور آمدند، ولي از يك دهه گذشته به اين طرف فقط سرمايه گذران آفريقاي جنوبي در آن كشور فعاليت مي كردند كه امروزه آنها نيز جاي خود را به كارشناسان و متخصصان و حتي كارگران چيني داده اند.
چون از سال 2008 (1387) به بعد چين با سرازير كردن ميلياردها دلار براي سرمايه گذاري در موزامبيك پس از آفريقاي جنوبي به دومين سرمايه گذار بزرگ در اين كشور تبديل شده است.
سرمايه گذاران چيني علاوه بر سرمايه، دانش فني و مهارت، حتي نيروي هاي كار ماهر خود را نيز براي كار در پروژه هاي چيني به اين كشور و در واقع به اغلب كشورهاي آفريقايي آورده بودند و همين امر موجب شد شهروندان آفريقايي اعم از متخصص و غير متخصص گمان كنند كه چيني ها با حضورشان در كشورهاي آفريقايي عرصه را براي فعاليت اجتماعي و اقتصادي آنها تنگ كرده اند.
زيرا بطور مثال در موزامبيك با 22 ميليون نفر جمعيت، نرخ بيكاري تا 25 درصد نيز مي رسد و با بالا بودن نرخ تورم در اين كشور، بيش از 70 درصد از مردم اين كشور زير خط فقر زندگي ميكنند، اين درحالي است كه اين كشور في نفسه يك كشور با منابع زير زميني و روزميني غني به حساب مي آيد و حتي آمريكايي ها در سال جاري منابع عظيمي از نفت و گاز را نيز در اين كشور كشف كرده اند.
اما چين با اقتصادي برتر خود امروزه مي كوشد بيش از پيش جاي پاي خود را در موزامبيك همچون ديگر كشورهاي آفريقايي مستحكم تر و حضورش را پررنگ تر كند به گونه اي كه اين حضور نگراني هاي شديد غربي ها را به دنبال آورده است.
از طرفي پرتغالي ها و اروپايي ها به ويژه آلماني ها و فرانسوي هاي سفيدپوست به دليل سابقه تاريخ استعماري شان در آفريقاي سياه همچنان در موزامبيك حضور دارند، ولي با آمدن چيني ها به اين كشور از حضور آنها به تدريج كاسته مي شود و آنها جاي خود را به زردپوست هاي چشم بادامي مي دهند كه با دستي برتر همچنان در سطح اين قاره و اين كشور مي تازند.
غربي ها كه به تدريج حضورشان در اين قاره كمرنگ مي شود، با تبليغات گسترده در رسانه هاي خود، تلاش مي كنند احساسات چيني ستيزي را در موزامبيك و در اغلب كشورهاي مستعمره سابق خود در قاره آفريقا رواج دهند.
به اعتقاد تحليل گران آفريقايي آنچه كه امروز به عنوان دغدغه جديد يك شهروند بي طرف و مصرف كننده آفريقايي براي حضور چيني ها در آفريقا بوجود آمده است، برآمده از احساس ناب و پاك آفريقايي نيست، بلكه اثر ذهنيت هاي منفي است كه طي چند سال اخير بر اثر تبليغاتي منفي غربي ها براي خارج ساختن رقيب جديد خود در اين قاره عليه چين و منافع آنها بوجود آمده است.
از همين رو، چيني ستيزي جديد آفريقايي نتيجه جنگ تبليغاني غربي ها عليه چين براي جلوگيري از نفوذش در آفريقاي سياه است، وگرنه احساس پاك يك آفريقايي امروز نسبت به چيني ها با آنچه كه آفريقايي ها از دوران سياه استعمار غربي تجربه كرده بودند، بسيار متفاوت است.
زيرا آفريقايي ها بخوبي مي دانند چيني ها بدون سرنيزه و تنها در يك معامله و معادله اقتصادي در يك بده و بستان پاياپاي با آفريقايي ها وارد ميدان شده اند در حالي كه غربي ها در دوران استعمار نه تنها جان و ناموس آنها را به برده داري برده بودند بلكه در جنگي هاي نابرابر نظامي به روي آنها سرنيزه كشيده و يا در يك جنگ نابرابر فرهنگي با كمك ميسيونرهاي مذهبي خود دين، سياست، اقتصاد، منابع زير زميني و روز زميني و بالاخره اينكه همه چيز آنها را به تاراج برده بودند.
كوتاه سخن اينكه چيني ستيزي جديد در آفريقا و مشخصا در موزامبيك يك حس دروني و بومي ناب آفريقايي نيست، چرا كه آفريقايي ها ميهمان نوازي خود را هرگز فراموش نكرده و نمي كنند، لذا اگر اين حسن ناخواسته در گروهي از مردم اين قاره بوجود آمده است ، بصورت يك حس منفي از طريق رسانه هاي غربي به آفريقايي ها القاء شده است.