خبرگزاري فارس: روزنامه الخليلج در مقالهاي به بررسي موضوع سودان و همهپرسي آن براي وحدت يا جداشدن جنوب آن پرداخت.
به گزارش فارس، روزنامه الخليج امارات در مقالهاي به بررسي موضوع اختلافات در سودان و همهپرسي براي جداكردن جنوب اين كشور از آن پرداخت.
الخليج نوشت: نهم ژانويه روز دشواري براي سودانيان خواهد بود. در اين روز يكي از خطرناكترين بندهاي توافقنامه نيواشا اجرا ميشود. توافقي كه دو حزب شريك در قدرت سودان (كنگره ملي و جنبش مردمي) آن را شش سال پيش براي بدست آوردن حق خود در تعيين سرنوشت خود امضا كردند. در آن زمان جنجالي شكلي گرفت كه به سرعت خاموش شد ولي در آخرين روزهاي عمرش دوباره با موجي از نگراني مردم سودان را درنورديد و آنان را به دو گروه تقسيم كرد. گروهي كه جدايي جنوب سودان از اين كشور را تأييد ميكند و گروهي كه معتقد به وحدت و عدم جدايي جنوب اين كشور است.
الخليج افزود: ملت سودان دچار دودستگي شد و عرصه عمومي محل تاخت و تاز رسانهها و شبكه اينترنتي قرار گرفت شبكهاي كه چه در عرصه داخلي، منطقه و بينالمللي فضايي پر از تناقض خلق و افكار عمومي را دچار گمراهي و ناتواني از رسيدن به فكر درست كرد. در همين حال گروه وحدتخواه كاملا قدرتمند و مسلح و با اعتماد به نفس كامل وارد صحنه درگيري شد و گروه جدايي طلب برخلاف شمار اندك اعضاي خود رشد كرد تا جايي كه مقدار نگرانيهاي اين گروه باعث شد اين گروه به انتظاراتي كه داشت برسد و قوت بگيرد.
الخليج نوشت: گذشته از اينكه ريشه درگيري و كشمكش در خصوص جنوب سودان از سال 1840 تا 1870 آغاز شد و كمي بعد از استقلال سودان در سال 1956 فروكش كرد ولي از سال 1952 كم كم افزايش يافت تا اينكه در سالهاي 1964 تا 1965 در زمان حكومت دولت نظامي به رياست «عبود» و دولت غيرنظامي كه بعد از آن و به دليل درخواست دانشجويان براي حل مشكل جنوب كه به انقلاب اكتبر معروف شد روي كارآمد تشديد شد.
با روي كارآمدن دولت غيرنظامي، دولت نظامي سودان را رها كرد تا اينكه در زمان رياست «جعفر نميري» بار ديگر دولت نظامي روي كارآمد و چرخش قدرت در سودان ادامه يافت تا اينكه انتفاضه مردمي آوريل روي داد و نظاميان از آن حمايت كردند و مدت حكومت دولتهاي نظامي را افزايش دادند بنابراين قدرت در دست سرلشگر عبدالحرمن سوار الذهب قرار گرفت و اين وضعيت تا دو سال ادامه يافت تا اينكه قدرت به صورت صلح آميز تسليم غيرنظاميان شد.
پس از اين، با چرخش دايره بسته سياسي، مشكل روشنتر شد و خارطوم با كودتاي نظامي كه به دوران حكومت غيرنظامي پايان داد با روي كارآمدن عمرالبشير از خواب بيدار شد ولي دولت نظامي اين بار با چهرهاي ديگر آمد و با استفاده از تجارب گذشته بيش از دو دهه روي كار آمده و هنوز نيز هست و اين دولت توانست با توافقنامه نيواشا درگيري نظامي را با درگيري صلح آميز عوض كند.
الخليج پس از ذكر اين تاريخچه افزود: طرفداران وحدت سودان و طرفداران گزينه جدايي جنوب همه در نگراني به سر ميبرند. طرفداران وحدت سودان برخلاف تسليم شدن روانيشان هنوز به امور غافلگيركننده كه ناشي شده از شناخت آنان از ملت سودان است ايمان دارند ملتي كه به طور فطري به وحدت گرايش دارد و گاه از روي انفعال جدايي برميگزيند ولي به محض از ميان رفتن انفعال به فطرت خود بازميگردد و اگرچه ملت سودان بازي را در ابتدا واگذار كند ولي در نهايت و هرچه همزمان گذشته باشد بازي را به سود خود تمام ميكند همانطور كه روزي يمن و آلمان و ديگر كشورها روزگاري دچار دو دستگي بودند و همچنانكه امروز دو كره (جنوبي و شمالي) در شرايطي دشوار به سر ميبرند ولي خواهان زيان و ضرر هنگفت نيستند و هرچند در ابتدا وارد تنش ميشوند ولي در عين حال هر دو كره از دادن تاوان سنگين بيمناكند.
اما طرفداران جدايي چند گروه هستند. گروهي كه به وحدتطلبان نزديكترند و به وحدت اعتقاد بيشتري دارند و معتقدند جدايي سودان هرچند هم طولاني مدت شود انسجام، سرانجام بر قوت خود باقي ميماند ولي بايد دو طرف را مدتي با عقدههاي رواني خود به حال خود گذاشت تا جدا باشند تا هر يك قدر ديگري را بداند. هريك از سودان و جنوب سودان بايد دوري ديگري را تجربه كند زيرا كه هريك در عمق وجود خود به حتمي بودن بازگشت به يكديگر و اتحاد ايمان دارند.
گروه دوم از طرفداران جدايي جنوب سودان و در رأس آن نخبگان سياسي جنوب هستند جدايي را دستاوري تاريخي ميدانند كه ميتوانند با آن دولتي را برآوار سالها جنگ و ويراني بنا كنند و استقلال كشوري را به دست آوردند كه شخصيت آنان را نشان بدهد و آرزوهايشان را برآورد.
هرچند جنوب سودان در صورت جدايي داراي ويژگيهايي باشد در مواردي به كشور سودان شبيه باشد ولي در نهايت كشوري جديد با سياست جديد است كه ديگر كشورها بر اساس منافع سياسي با آن برخورد خواهند كرد.
الخليج در ادامه به حزب كنگره ملي اشاره كرد كه در مقابل طرفداران جدايي سودان يعني «جنبش مردمي» به رهبري معاون رياست جمهوري سودان (سلفاكر) قرار دارد و جدايي جنوب را يك رسوايي تاريخي براي حزب حاكم سودان ميداند كه بيش از دو دهه است قدرت را در دست دارد و مساحت آن از زماني كه قدرت را در اختيار گرفت از نمولي تا حلفا بود و اكنون چگونه اجازه دهد كه پس از اين همه سال اكنون از حلفا تا ابيي باشد حال آنكه ابيي نيز ممكن است از دست برود و دو سوم مساحت كشور را از دست بدهد.
مساحتي كه بخش عمدهاي از ثروت نفتي كشور را درخود دارد؛ ثروتي كه با دشواري آن را توانست استخراج كند و اين كار را يكي از دستاوردهاي خود اعلام كند. دستاوردي كه سبب تثبيت قدرت حزب حاكم و تداوم حكومت آن شد. در صورتي كه اكنون با جدا شدن جنوب در اين موارد مشكلاتي به وجود خواهد آمد و اگر دولت جدا شده مستقر و با ثبات شود در خصوص قبايل جنوب هرچند مشكلاتي به وجود خواهد آورد ولي فشار دولتهاي دشمن مخصوصا كشورهاي غربي را تا اندازهاي مي كاهد ولي در صورتي كه بخش جدا شده با ثبات نشود احتمال فراوان وجود دارد اين ضربالمثل رايج اجرا شود كه «من و برادرم عليه پسرعمويم» و بعد از آنكه «پسرعمو» كنار زده شد نوبت به اين ضربالمثل ميرسد كه اكنون «من و برادرم عليه يكديگر»؛ بدين معنا كه سران قبايل بخش جنوب داراي اختلافات و دشمنيهايي هستند و ممكن است عليه سودان متحد شوند سپس عليه يكديگر به مخاصمه بپردازند و بدين ترتيب قبايل از بخش جنوبي به بخش شمالي سودان پناه بياورند و علاوه بر اين مشكلاتي نيز در خصوص منابع آبي وجود دارد و ميتواند خطوط آبرساني كشاورزي را كه دستاورد ديگري شده بود براي دولت سودان دچار مشكل كند.
الخليج در ادامه جداشدن بخش جنوبي سودان از اين كشور و بالتبع جداشدن بخشي از ثروت نفتي اين كشور را فاجعه ندانست و نوشت: يكي از حقايق مسكوت مانده اين است كه از دست دادن ثروت نفتي ضرر و زيان هنگفت سودان نخواهد بود اگر بخش جنوبي در همه پرسي جدايي را برگزيند.
جنوب سودان خود منبع عظيمي از دام را در اختيار دارد و هرچند كه بسياري از قبايل به دليل آداب سنتي و رسوم خود حاضر نيستند دام خود را در مسير اقتصاد كشور قرار بدهند ولي اين بدين معنا نيست كه دولت جنوب نميتواند از اين ثروت طبيعي استفاده كند يا اينكه اين امر فاجعهاي براي شمال سودان است يا اينكه از دست دادن زمينهاي جنوب كه توانست تحت كشاورزي صنعتي گسترده قرار بگيرد زياني بزرگ براي شمال محسوب شود.