بین الملل> آفریقا - اعراب به رفراندوم سودان به چشم بیماری مسری نگاه می کنند که می تواند منطقه را آلوده کند
امیل حکیم
رای دهندگان در سودان برای انتخاب میان باقی ماندن به عنوان بخشی از سودان یا جدایی از خارطوم این روزها را پای صندوق رای رفراندوم می گذرانند. شاید نتیجه این رفراندوم به جدایی جنوب از شمال منتهی شود و البته در این مسیر نهادهای بین المللی هم جنوب سودان را به رسمیت خواهند شناخت. اگر این جدایی محقق شود باز هم بی شک تاریخ تکرار نخواهد شد و سودان مانند چکسلواکی سال 1992 به آرامی به دو تکه تقسیم نخواهد شد. البته این جمله بدان معنا نیست که قرار است فردای اعلام نتیجه این رفراندوم، سودان باز همان خاطره جنگ داخلی که بیست سال طول کشید را مزه مزه کند. سودان از لحاظ استراتژیک و جغرافیایی به نوعی بخشی از جهان عرب به حساب می آید و البته که دورنمای ایجاد انشقاق در بخشی از دنیای اعراب ، می تواند کاسه صبر بسیاری از قدرت های منطقه ای را لبریز کند . رهبر لیبی معمر قذافی هنگام سخن گفتن از احتمال جدایی شمال و جنوب سودان، از مصیبتی مسری سخن گفت که می تواند به کشورهای همسایه هم سرایت کند . چند ماه پیش هم شاهزاده خاندان سعود در عربستان در این خصوص گفت: سودان که عضوی از جهان عرب است، در معرض تهدید جدایی و انشقاق قرار گرفته است . هیچ دولتی در جهان عرب نمی تواند در خصوص این مساله بدون موضع گیری بایستند و تماشا کند. ما باید از سودان در مقابل این خطر حمایت و حفاظت کنیم.
دلیل این دغدغه ها و نگرانی را در دو چیز می توان جست: زمان بندی بد برای این انشقاق و بیم از به آشوب کشیده شدن سودان. بسیاری جدایی جنوب از شمال سودان را به ، جدایی طلبی کردهای عراقی در شمال این کشور از دولت مرکزی در بغداد تشبیه می کنند. دورنمای جدایی کردستان عراق از این کشور به اندازه کافی دردناک است با این همه یک هفته پیش بود که رهبر کردهای عراقی مسعود بارزانی برای چندمین بار از خودکفایی و استقلال شمال از بغداد سخن گفت. برخی این سخنان را به مانور سیاسی آقای بارزانی در جریان تشکیل دولت جدید در عراق تشبیه کردند، اما حقیقت این است که شنوندگان کرد سخنان بارزانی به شدت از این موضع وی استقبال کردند. جهان عرب هنوز از بر هم خوردن ثبات سیاسی در عراق به دنبال حمله آمریکا به این کشور در سال 2003 میلادی ، رنج می برد .
اعراب تا کنون بسیار با بحران هایی از این جنس؛ دست و پنجه نرم کرده اند:
• گروهی جدایی طلب که در مراکش قدرت دولت مرکزی را به چالش کشید.
• تلاش صدام حسین برای اشغال کویت در دهه نود
• ناآرامی ها در جنوب یمن برای جدایی از دولت مرکزی در سال 1994
این قبیل مشکلات و معضلات همان اندازه که در بلاتکلیفی مرزی میان مناطق و کشورهای عربی ریشه دارد، وام گرفته از ناکارآمدی دولت های مرکزی هم است . دولت های مرکزی در جهان عرب نتوانسته اند قدرت و تدبیر در حکومت را از خود به تصویر بکشند . حقیقت این است که این دولت ها باید در حکومت داری فدرالی و منطقه ای با توجه به تحولات به روز بین المللی تدبیر بیشتری از خود نشان می دادند .
امارات متحده عربی به عنوان مثال نمونه ای ارزشمند از این تطبیق است . پدران امارات با وجود نگاه های چپ چپ همتاهای عرب از همان ابتدا بذر حکومت را بر مبنای حکومت فدرالی و منطقه ای استوار نمودند . انها در همان زمان هم درک کرده بودند که این ترکیب و چیدمان در حکومت داری در دراز مدت بهتر جواب خواهد داد.
اکنون نوبت به بحث دخالت های خارجی در مسائل داخلی جهان عرب می رسد . بسیاری از تحلیل گران ادعا می کنند که این دخالت های غرب بود که منجر به میل جنوبی های سودان برای جدایی از شمالی ها شد . این طیف ادعا می کنند که غرب با تیزبینی جدایی جنوب از شمال سودان را ابزاری می داند برای ایجاد انشقاق در جهان عرب . با همین تئوری کردهای حاضر در کشورهای عربی هم به برقراری ارتباط با شبکه های سیاسی غربی متهم می شوند.
یکی از ستون نویس های الخلیج در تازه ترین تحلیل خود ادعا می کند که اسرائیل برای جدایی از جنوب سودان بسیار زحمت کشیده است. این جدایی می تواند به نفع تل اویو باشد و دست آن را برای مانور سیاسی از بیت المقدس تا عراق بازبگذارد . هیچ کس نمی تواند انکار کند که امپراطوری عثمانی و قدرت های غربی بود که نقشه جدیدی را برای خاورمیانه ترسیم کردند . بسیاری از اعراب هنوز هم ادعا می کنند که تکه تکه شدن فلسطین در حقیقت نتیجه همان مانوری بوده که در زمان عثمانی به کمک غرب در بازتعریف نقشه خاورمیانه انجام گرفته است . اعراب برای انشقاق بوجود امده در میان خود ، غرب را متهم می کنند و در این جا شاید بد نباشد به یاد اعراب بیاوریم که شما حتی پس از جنگ جهانی نخست و پیش از پیدایش عثمانی هم دچار انشقاق و اختلاف درونی بودید.
اعراب به شدت به پیشنهادهای غرب برای انشقاق و یا برقراری حکومت فدرالی در کشورهای خود حساس هستند. جو بایدن زمانی که هنوز جامه سناتورها را بر تن داشت و معاون نخست رئیس جمهوری ایالات متحده نبود، پیشنهاد تقسیم شدن عراق به سه بخش فدرالی را صادر کرد. این پیشنهاد در داخل خاک ایالات متحده با استقبال چندانی برخوردار نشد و البته بازخورد آنچنانی هم نداشت. دولتمردان عراقی اما بلافاصله به این مساله واکنش نشان دادند .
در خصوص سودان هم به سختی می توان تمام گناه استقلال طلبی جنوبی ها را به دخالت های غرب منصوب کرد. دولت مرکزی در خارطوم مدتهاست که در تامین امنیت و نیاز اولیه شهروندان خود ناکام مانده است . هر بار نام کشورهایی به میان می اید که واپسین نفس های خود را می کشند، سودان در ردیف سوم ایستاده است. اعراب بیم مسری بودن بیماری استقلال طلبی سودانی ها را در دل دارند. در جهان عرب ، هیچ شهروندی آن اندازه که باید و شاید حس شهروندی و وفاداری به حکومت سیاسی مرکزی را ندارد .
نشنال نهم ژانویه / ترجمه : سارا معصومی