خبرگزاري فارس: تحليلگر مشهور مصري با بيان اينكه تغيير در مصر، نوعي كودتا عليه اسرائيل است، راه آزادسازي اراده مردم مصر را آغاز جنگ آزاديخواهانه سياسي اعلام كرد و افزود كه رهايي مصر، شرط آزادي جهان عرب است.
به گزارش فارس، فهمي هويدي چندي پيش در مقالهاي انتقادي از وضعيت دموكراسي و عرصه سياسي مصر اعلام كرد كه اين كشور براي آزادي به جنگ آزاديخواهانه نياز دارد.
* مشكل، خود مصر است
هويدي نوشت: مشكل مصر، خود مصر است و حل مشكل مصر براي خارج شدن از ركود سياسي كنوني و بازگشت به نقش منطقهاي آن نيز [اصلاح] اين كشور است.
هويدي نوشت: مصر راهي طولاني مقابل خود دارد كه نقش و پويايي خود در منطقه را بازيابد، حتي گمان ميكنم مصر نياز دارد براي اين امر، جنگ آزاي خواهانه سياسي شديدي را آغاز كند و با قضا و قدري كه ديگران براي آن رقم زدهاند مبارزه كند، زيرا از آنجا كه مصر براي جهان عرب به منزله سر براي بدن است، بدون مصر سري باقي نميماند كه در بالاي بدن جهان عرب بازگردد.
هويدي در اين مقاله كه چندي پيش در پايگاه خبري الجزيره منتشر شد، موقعيت مصر را با موقعيت تركيه مقايسه كرد و نوشت: از زماني كه تركيه توجه همگان را در دوره اخير به مواضع و اقدامات خود معطوف كرد، مقايسه با سياستها و مواضع مصر آغاز شد و هنوز ادامه دارد. گويي كه حضور تركيه، غيبت مصر را بارزتر كرد. حتي روزنامهنگاراني از لبنان از نقش مصر براي تركيه سخن گفتند و در اشاره به آنچه تركيه در دوره اخير (در خصوص غزه) در مسائل خاورميانه انجام داده است بويژه در مقابله با گردنكشي و تكبر اسرائيليها، اعلام كردند آنچه انجامش را از مصر انتظار داشتند از تركيه مشاهد كردند.
* رهايي مصر از نظام كنوني خود، شرط آزادي فلسطين و اعراب است
اين انديشمند مصري با بيان اينكه مصر كليد ورود به جهان عرب است، اعلام كرد كه آزادسازي مصر از نظام كنوني آن، شرط آزادسازي جهان عرب از استعمار و آزادسازي فلسطين از رژيم صهيونيستي است.
فهمي هويدي در پاسخ به اين سؤال كه مصر چگونه ميتواند (مانند تركيه) هويت اسلامي و نقش رهبري خود در جهان عرب را زنده كند، نوشت: زماني كه انسان به تحولات تركيه و روندي كه حزب اسلامگراي عدالت و توسعه (دولت فعلي تركيه) در سي سال گذشته پشت سر گذاشته است و اكنون به قدرت رسيده است مينگرد، اين سؤال به ذهن ميرسد كه: آيا چنين چيزي واقعا امكان دارد در مصر روي بدهد؟
هويدي نوشت: منظور اين است كه اگر جماعت اخوان المسلمون يا هر حزب و گروه ديگري در مصر برنامه كامل و جامعي آماده كند كه دلخواه جامعه بيفتد، آيا راه را براي آن باز ميگذارند تا همان راهي را برود كه روزي حزب «نظام ملي» تركيه پيمود و به حزب «عدالت و وسعه» (حزب حاكم كنوني در تركيه) ختم شد؟
هويدي ابراز ترديد ميكند و مينويسد: در اين خصوص ترديد دارم؛ نه فقط براي اينكه فراهم شدن محيط دموكراتيك در مصر هنوز رؤيايي دستنيافتني است، بلكه به اين دليل كه وضعيت تركيه از لحاظ راهبردهاي جهاني و منطقهاي با وضعيت مصر متفاوت است؛ به اين معنا كه ممكن است آنچه در تركيه پذيرفته يا تحمل شود، در مصر تحمل نشود و اين موضوع كمي توضيح نياز دارد.
* مصر سقوط كند، جهان عرب سقوط ميكند و اگر بالا برود جهان عرب هم بالا ميرود
هويدي افزود: از لحاظ ارزش راهبردي، تركيه يك كشور است و مصر يك امت. درست است كه از لحاظ جغرافيايي و تاريخي گفته ميشود جهان تركيهاي و قائلند كه در گذشته وسعت آن از مرزهاي چين يا كشورهاي آسياي ميانه كه به لهجههاي مختلف تركي سخن ميگفتند، بوده است ولي سرنوشت تركيه امروز هيچ ارتباطي با آن كشورهاي حاضر در جهان ترك قديم و مذكور ندارد درحالي كه مصر امروز كليد ورود به جهان عرب است. اگر مصر سقوط كند جهان عرب سقوط ميكند و اگر بالا برود جهان عرب نيز بالا ميرود؛ به همين دليل استعمار جهاني هميشه ضربه نخست و كاري خود را به مصر وارد كرده است تا كار خود را در جهان عرب آسان كرده باشد.
هويدي به اشغال مصر اشاره كرد و نوشت: مصر در سال 1882 به اشغال انگليس درآمد و اين آغاز پايان استقلال جهان عرب بود. درحالي كه آزادسازي مصر از استعمار در سال 1952 آغازي براي پايان استعمار غربي در منطقه و در جهان سوم بود. اين مطلب آخر را به نقل از دكتر جمال حمدان (كتاب شخصيت مصر - ج 1) نقل كردم.
اين انديشمند مصري ادامه داد: نقش و ايفاي نقش تركيه و مصر نيز با هم متفاوت است. اهميت راهبردي تركيه در طول سالهاي جنگ سرد امري مهم و مشخص بود ولي اين اهميت با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي رو به نزول گذاشت و تركيه اكنون به لطف سياست فعال و قدرت روزافزون اقتصادي خود كه در پي نقش خود [در منطقه و جهان] است، در حال باز كردن جاي پاي خود در منطقه است تا بازيگري مهم در خاورميانه شود. ولي در مقابل مصر امتي است كه نقش و ايفاي نقش، انتظار آن را ميكشد ولي مصر به دنبال نقش خود نميگردد. مصر از سال 1979 كه با اسرائيل پيمان صلح امضا كرد از ايفاي نقش خود كناره گرفت و جاي آن هنوز خالي است و هيچ كشوري نتوانسته است جاي آن را پر كند.
* تغيير در مصر به نوعي، كودتا عليه اسرائيل است
هويدي افزود: البته به ياد داشته باشيد كه خاورميانه در دو امر خلاصه شده است: نفت و اسرائيل. از اين زاويه تغيير در وضعيت تركيه چندان خطري براي منافع غرب ندارد. ولي تغيير در مصر و ايفاي نقش آن ممكن است كودتايي در منطقه ايجاد كند كه توازن قوا و منافع را به كلي دگرگون كند. زيرا آمريكا و اسرائيل كاملا مراقب هم هستند و تحولات احتمالي را در مصر زيرنظر دارند. بويژه اگر اين تغيير در راستاي دموكراسي باشد؛ دموكراسي كه در آن افرادي به قدرت برسند كه مليگرا باشند و در تابعيت آنان از غرب ترديد باشد. شواهد بسياري براي اين نگراني وجود دارد كه براي نمونه ميتوان به سخنان مشهور «آوي ديختر» وزير امنيت داخلي اسرائيل در سال 2008 اشاره كنيم كه به ارزيابي وضعيت جهان عرب پرداخت. پيش از اين، به اين سخنراني اشاره كرده بودم و در جمع پژوهشگران موسسه پژوهشي امنيت اسرائيل به آن پرداخته بودم ولي اكنون نياز است كه به محورهاي آن سخنراني اشاره كنم.
هويدي نوشت: ديختر در آن سخنراني اعلام كرده بود:
- از آنجا كه روابط اسرائيل و مصر فراتر از حالت طبيعي خود است به سود اسرائيل است كه وضعيت كنوني در مصر را حفظ و با هر تحولي در آينده كه اين وضعيت را بر هم بزند مقابله كند. (به ياد بياوريد همچنين سخنان بين اليعارز را كه گفته بود رهبران كنوني مصر، گنجي راهبردي براي اسرائيل هستند).
- خروج مصر از توافقنامه صلح با اسرائيل، خط قرمزي است كه هيچ كابينهاي در اسرائيل نميتواند از آن كوتاه بيايد و اسرائيل مجبور است با هر وسيلهاي با آن مقابله كند.
- آمريكا و اسرائيل از پايههاي اصلي نظام كنوني مصر حمايت ميكنند. از جمله اين پايهها برقراري سيستم سانسور و هشدار است كه ميتواند چگونگي اتفاقات را تحليل و آن را بررسي و ارزيابي كند و آن را در اختيار سران اسرائيل و آمريكا و حتي مصر قرار بدهد.
- پس از مرگ «جمال عبدالناصر» و روي كار آمدن «انورسادات» رؤساي سابق جمهوري مصر آمريكا شبيه آنچه در تركيه پس از جنگ جهاني دوم انجام دادند، پايهها و ستونهاي امنيتي اقتصادي و فرهنگي در مصر به وجود آورد. هدف از اين كار كنترل هرگونه رويداد ناراحتكنندهاي بود كه ممكن بود در مصر روي بدهد. اين پايهها شامل موارد ذيل است:
شراكت با نيروها و احزاب مؤثر و سياستمداران مصر؛ ايجاد رابطهاي قوي با همه دستگاههاي امنيتي در مصر؛ رسيدگي و تجهيز پايگاههاي راهبردي در شهرهاي اصلي مصر كه محل تصميمسازي در مصر بودند مانند قاهره، اسكندريه، اسماعيليه، سويس و پورسعيد؛ نگهداري نيروهاي واكنش سريع و تفنگداران در قاهره كه ميتواند طي چند ساعت بر مكانهاي مهم با هدف سركوب هر تحركي كنترل پيدا كند؛ حفظ تجهيزات دريايي، هواپيماهاي آمريكايي در پايگاههاي مصر و در كنار آن در شهرهاي الغردقه، سويس و رأس بيناس.
هويدي تاكيد كرد: اميدوارم اطلاعاتم دقيق نباشد ولي آن فكر و ايده اصلي كه هنوز باقي است اين است كه قدرتهاي سلطهجوي بينالمللي و منطقهاي هنوز ميخواهند كه مصر در وضعيت كنوني باقي بماند. زيرا گمان ميكنند كه اينطور منافع آنان بهتر حفظ ميشود.
هويدي تصريح كرد: وضعيت موجود، قضا و قدري محتوم و غيرقابل تغيير نيست. همه اين حساب و كتابها با همت غيورمردان مصري براي ورود به جنگي براي آزادسازي اراده ملي از قيد و بندهاي مختلف كه انرژي ملت مصر را آزاد كند، بر هم خواهد زد. حتي معتقدم كه وارد شدن به اين جنگ ضرورت امروز مصر است زيرا آزادسازي اراده ملت مصر شرط بازيابي نقش پيشروانه كشور مصر و حتي شرط بازيابي و احياي كرامت و جايگاه جهان عرب است و شرط آزادسازي فلسطين است. بنابراين تاكيد ميكنم كه مشكل در مصر است و راه حل آن نيز خود مصر است.