خبرگزاري فارس: كارشناس مسائل آفريقا گفت: جزيره «جربه» در جنوب شرق تونس، يكي از نقاط مهم و استراتژيك اين كشور است كه اكثر ساكنان آن يهودي هستند و يكي از پايگاههاي جاسوسي و استراتژيك رژيم صهيونيستي به شمار ميرود كه از زمان بن علي به شدت فعال شده است.
به گزارش خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس، سيد هادي سيد افقهي كارشناس مسائل شمال آفريقا در خصوص تحولات رخ داده در تونس، علل قيام مردم و عوامل تهديد كننده اين انقلاب توضيحاتي داد كه از نظر خوانندگان ميگذرد.
* جغرافياي تونس
تونس از نظر موقعيت جغرافيايي سه مرز دارد. يكي آبي كه در قسمت شرق و شمال آن است، دومي مرز خاكي از شرق و يك مرز خاكي ديگر كه از غرب به كشور الجزاير متصل ميشود.
شهرهاي مهم تونس را قيروان، بنزرت، سفاقس، قفسه، قابس، بجا و تونس تشكيل ميدهد، «سيدي بوزيد» كه با خودسوزي يكي از عوامل محرك قيام مردم تونس شد در شهر بجا ساكن بود.
* جزيره جربه، پايگاه مهم اسرائيل در تونس و شمال آفريقا
جزيره «جربه» كه در جنوب شرق تونس واقع شده، يكي از نقاط مهم و استراتژيك اين كشور است كه اكثر ساكنان آن يهودي هستند و يكي از پايگاههاي اطلاعاتي، جاسوسي و استراتژيك رژيم صهيونيستي به شمار ميرود. اين پايگاه صهيونيستها در زمان بورقيبه خيلي فعال نبود اما پس از روي كار آمدن بن علي به شدت فعال شد و يكي از دلايل حمايتهاي يهوديان از بن علي اين بود كه آزادي عمل در اين جزيره به رژيم صهيونيستي داده شده بود و اين جزيره عملاً در اختيار اين رژيم بود.
از اين جزيره رژيم صهيونيستي نقشه ترور ابوجهاد در تونس را كشيد و تيم عملياتي اين رژيم (برخلاف آنچه همه تصور ميكنند كه از فلسطين اشغالي كليد خورد) از اين جزيره با هليكوپتر به پرواز درآمده و ابوجهاد را ترور كرد.
جربه محل توطئههاي ديگر عليه مردم تونس و برخي كشورهاي شمال آفريقا نيز ميباشد. رژيم صهيونيستي و يهوديان همدست اين رژيم در جزيره جربه فعاليتهاي قابل توجهي داشتهاند. مسلمانان به خوبي اهميت سوقالجيشي، سياسي، امنيتي و اقتصادي اين جزيره را ميدانند و لذا تصور ميشود پس از انقلاب مردم تونس اين جزيره به دست مسلمانان بيفتد.
* تلاش بن علي براي نابودي فرهنگ اسلامي
پيش از اسلام، امپراتوريهاي مختلفي در اين سرزمين حكمراني داشتند كه «هانيبال» يكي از معروفترين فرماندهان نظامي «قرطاچ» بود كه نماد اقتصاد تونس به شمار ميرود. پس از هانيبال نوبت به امپراتوريهاي يونان و روم رسيد كه در تونس حكمراني ميكردند.
در زمان بن علي بر موضوع فرهنگ باستاني قرطاچ بسيار سرمايهگذاري شد كه اين كار براي محو يا كمرنگ كردن فرهنگ اسلامي صورت گرفت و سالهاي سال اين روند ادامه داشت.
بايد گفت كه حضور اسلام در تونس باعث افزايش بار علمي و فرهنگي اين كشور شد و اين سرزمين به لحاظ قدمت، اصالت ديني و فرهنگي از كشورهاي همسايه خود از جمله الجزاير بسيار غنيتر است.
* «جامعهالزيتونه» دانشگاهي همتراز الازهر و گرايش اهل بيتي
«جامعهالزيتونه» دانشگاه معتبر اين كشور است كه از نظر اصالت و بار فرهنگي و علمي از جامعهالازهر مصر غنيتر است. گرايش معنوي و مسلكي حاكم بر دانشگاه زيتونه گرايش اهل بيتي ميباشد و برخي گرايشهاي صوفيه مانند تيجانيه، نشأت گرفته از اين دانشگاه هستند. بايد گفت كه الازهر مصر و الزيتونه مصر دو دانشگاه معتبر شمال آفريقا ميباشند.
* پدر نهضت اسلامي تونس و روايت او از ديدار با امام خميني(ره)
«شيخ محمد صالح النيفر» بنيانگذار و پدر نهضت جديد اسلامي تونس محسوب ميشود كه استاد دانشگاه الزيتونه نيز ميباشد. النيفر يك بار در سال 1363 با امام خميني (ره) در ايران يك ديدار خصوصي داشت و پس از آن ديدار خصوصي اعلام كرد كه هر كس با امام (ره) و انقلاب اسلامي در ايران مخالفت كند، راه خطايي رفته است.
مسئله استعمار فرانسه در شمال آفريقا يك مسئله فراگير بود كه تونس، الجزاير و موريتاني را تحت اشغال خود داشت.
* اولين رئيس جمهور تونس و اقدامات ضد اسلامي وي
تونس در سال 1975 ميلادي مستقل شد و اولين رئيس جمهور آن «حبيب بورقيبه» بود كه تا سال 1987 بر مسند كار باقي ماند و اقدامات ضد اسلامي وي زبانزد خاص و عام است. از جمله اقداماتي كه عليه اسلام و مسلمين انجام داد، تصويب قانون خانواده بود كه برخي احكام اسلام همچون حق طلاق و ارث را تغيير داده، منع حجاب در دانشگاهها را وضع كرد، قانون تعددات زوجات را لغو كرد و بسياري از مراكز اسلامي را بست.
مقاومتهاي مدني در مقابل اقدامات بورقيبه به خصوص پس از انقلاب اسلامي در ايران شدت يافت. در آن زمان اولين كشوري كه از انقلاب ايران حمايت كرد و مطبوعات آن كشور صفحات خود را به موضوعات انقلاب ايران و عكسهاي آن اختصاص ميدادند، تونس بود.
بورقيبه متوجه موج اسلامگرايي در تونس شد و به شدت آن را سركوب كرد و بسياري از سران «حركة التجاة اسلامي» را زنداني و تبعيد كرد.
* كودتاي سفيد بن علي و قدرت گيري «زن آهني» در تونس
در اواخر دوران حكومت بورقيبه، بن علي كه نخستوزير وي بود 7 پزشك را با خود نزد بورقيبه برده و به آنها دستور داد كه گواهي دهند بورقيبه صلاحيت حكومت را ندارد و بدين ترتيب با يك كودتاي سفيد وي را منزوي كرد تا مرد.
بن علي از سال 1987 تا روزهاي گذشته كه مجبور به فرار از مصر شد راه و روش بورقيبه را با شدت بيشتر دنبال كرد. وي جنايات بسياري را در حق مردم فلسطين، تونس و مردم شمال آفريقا با همدستي آمريكا و رژيم صهيونيستي مرتكب شد.
تأسيس حزب «تجمع دستوري دموكراتيك» يكي از فعاليتهاي بورقيبه بود تا نشان دهد كه فردي دموكرات است و همين حزب را بن علي به ارث برده و آن را اداره كرد، اما در واقع اين حزب مردمي نبود و مؤسسات حزب بودند كه تونس را اداره ميكردند. احزاب اسلامي و سياسي ديگر در تونس جايي نداشتند و تنها همين حزب تجمع دستوري اجازه فعاليت داشت.
يكي از شاخصههاي سياسي و اجتماعي بن علي حضور همسر وي در فعاليتهاي سياسي تونس بود و در واقع گفته ميشد كه گرداننده حكومت تونس و خود بن علي نيز همسر وي ميباشد كه معروف بود به "زن آهني ".
* فعاليت حركة التجاة اسلامي در تونس و نگاه آن به انقلاب ايران
«راشد الغنوشي» در سال 1980 اين حزب را تأسيس كرد كه فعاليتهاي اسلامي داشت تا اينكه با فشارهاي بن علي در سال 1987 نام خود را تغيير داده و به نام «حزب النهضة» فعاليت خود را از سر گرفت.
اين حزب وابستگي به اخوان المسلمين مصر دارد و در واقع ميتوان گفت ريشه اخوان المسلمين در مصر قرار دارد و شاخههاي آن در سوريه و تونس.
عبدالفتاح مورو نفر دوم اين حزب بود كه پس از سال 1987 موضع متعادلتري گرفت و جزو اساتيد دانشگاه تونس شد و حتي عضو شوراي عالي علماي استفتاء تونس نيز بود كه احتمال ميرود وي فردي نفوذي در حركتةالتجاة تونس به شمار ميرفت. اين حزب در مواضع سياسي با انقلاب اسلامي ايران هماهنگ است اما در مسائل اعتقادي مواضع ديگري دارد.
* مؤلفههاي قيام مردم تونس
بسياري از مؤلفههاي يك انقلاب را ميتوان در انقلاب تونس ديد اما يكي از مهمترين مؤلفهها موضوع رهبري است. عليرغم پيشتازي رياكانه برخي احزاب مجاز به فعاليت در زمان بن علي و برخي احزاب چپ و سكولار تبعيدي كه امروز خود را نماينده مردم ميدانند، لايه اصلي، متين و ريشهدار مردم تونس به حساب نميآيند كه اين لايه به زودي ظاهر خواهد شد.
در تحركات خياباني، مصاحبهها و موضعگيريهاي صورت گرفته مشخص شده كه خمير مايه انقلاب تونس صددرصد اسلامي است و مردم تونس اجازه نخواهند داد كه غير از اسلام بر تونس حكومت شود. گرچه غرب و رسانههاي غربي و احزاب قارچ گونه فعلي (كه مانند احزاب قارچ گونه دوران انقلاب ايران است) پديده اسلام هراسي را رواج ميدهند و اين شعارها را مطرح ميكنند كه مردم كار، رفاه و عدالت ميخواهند و در پي بزرگنمايي خواستههاي دنيايي مردم هستند، اما مردم و حركتهاي مردمي به دنبال فرهنگ بومي اسلامي تونس ميباشند.
* چرايي عدم حضور احزاب اسلامي در انقلاب تونس
اينكه چرا همه حزب النهضه كاملاً وارد ميدان مبارزه نشده، به اين دليل است كه آنها قصد ندارند بهانهاي را به غرب براي دخالت در امور تونس دهند. تصور ميشود كه احزاب اين جنبش را اداره و حكومت ميكنند در حالي كه امروز احزاب تونس دنبالهرو مردم هستند.
حركت مردم خودجوش و شعورمند است چرا كه آنها تجربه حكومت بورقيبه و بن علي و تجربه حركتهاي اسلامي، سياسي و انقلابي را دارند.
رويكرد و حركت همگرايي مردم تونس اين تصور را ايجاد ميكند كه بايد نظام ديكتاتوري نيز همراه ديكتاتور برود. اگر هدف مردم فرد بود با رفتن بن علي خاموش ميشدند اما هدف آنها كل سيستم است و رابطه اين سيستم و نظام با غرب. تلاشهايي براي فريب، تحريف و مصادره به مطلوب انقلاب تونس انجام صورت گرفته كه وجود «محمود غنوشي» نخست وزير بن علي يكي از آنها است، اما مردم در پي سرنگوني او نيز ميباشند.
* موضع هوشمندانه رهبر «حزب النهضة» در انقلاب تونس
يكي از اشكالات جنبش كه البته نگراني در مورد آن وجود ندارد، متبلور نشدن رهبري در آن ميباشد.
رهبران اسلامي متوجه هستند كه ممكن است با دست گرفتن جو تظاهرات و شعارها در خيابانهاي تونس نسبت به وجود آنها از سوي غرب و استبداد داخلي ايجاد حساسيت شده و غرب آنها را هدف قرار دهد. به همين دليل راشد غنوشي اعلام كرد كه عجلهاي براي رهبري انقلاب ندارد و الان قصد ندارد كه رئيس جمهور شود و هر گاه فضاي انتخابات آماده شد برنامه خود را مشخص كند كه بر اساس آن وارد رقابت انتخاباتي شود.
نهضتهاي اسلامي با توجه به تجربيات تلخ30 سال گذشته آموختهاند كه با مهندسي وارد فضاي سياسي جامعه شوند. امروز آلترناتيوهاي چپ و سكولار تلاش ميكنند خود را جايگزين حكومت مطرح كنند اما احزاب اسلامي هنوز موضعي نگرفتهاند و در انتظار آينده ميباشند.
غنوشي به عمق ريشههاي مردم تونس اعتقاد دارد و ميداند كه حركت مردم اگر مصادره به مطلوب نشود، به سوي حركتهاي اسلامي خواهد بود.
* آسيبهاي داخلي تهديد كننده انقلاب تونس
بايد گفت كه اين نهضت را آسيبهاي داخلي و خارجي تهديد ميكند. اگر شعارهاي اسلامي مطرح شود به احزاب چپ و غربيها بهانهاي داده ميشود تا به اسلام هراسي روي آورده و انقلاب مردم را منحرف كنند.
بايد اجازه داد مردم در اين مسير و فرآيند انقلاب پختهتر شوند و با فرصت به آنها ميتوان به نتيجه رسيد. هنوز نظام بن علي پابرجاست اما ريزش ستونهاي اين نظام در حال رخ دادن است.
پيوستن بدنه نيروي انتظامي به مردم يك حركت مثبت ميباشد چرا كه مطالبات بهبود اوضاع از زبان مردم توسط نيروي انساني و كندن اين بدنه از بقاياي حكومت بن علي ميتواند بسيار مؤثر باشد در به ثمر رسيدن انقلاب تونس.
نقش ارتش نيز در اين انقلاب مهم است چرا كه نميتواند دست روي دست بگذارد، بنابراين تلاش ميكند يا با كودتا انقلاب را در دست بگيرد يا حكومت ائتلافي شكل بگيرد. اگر مردم به حكومت وحدت ملي نرسند، ارتش وارد عمل ميشود. البته طي دورههاي گذشته ارتش در تونس چندان دخالتي در سركوب مردم اين كشور نداشته و سازمان امنيتي جهنمي قوي و با نفوذ اين كشور با كمك فرانسه و رژيم صهيونيستي و نيروي انتظامي قلع و قمعي دو بازوي حكومت بن علي بودند.
تفرقه سياسي، آلترناتيو احزاب دروغين و ريز احزاب، عدم تشكيل حكومت نجات ملي و دخالت ارتش از موضوعات تهديد كننده انقلاب تونس ميباشد.
احزاب اسلامي نبايد با شعار جمهوري اسلامي وارد عرصه سياسي تونس شوند بلكه بايد با يك شيب ملايم وارد شوند.
* غرب، حكام عربي و رژيم صهيونيستي؛ حلقههاي خارجي تهديد كننده انقلاب تونس
رژيم صهيونيستي با انقلاب تونس يك قلعه مستحكم در شمال آفريقا را از دست داده چرا كه همكاريهاي سياسي و امنيتي بين اين رژيم و بن علي به طور گستردهاي وجود داشت. حتي شايعه شده كه برخي فرماندهان امنيت داخلي رژيم صهيونيستي در سركوب اين انقلاب حضور داشتند. كشورهاي عربي حلقه دوم آسيبهاي خارجي انقلاب تونس را تشكيل ميدهند چرا كه امروز اين موج انقلاب از شمال آفريقا عبور كرده و به اردن و يمن رسيده است.
قزافي اولين موضع را در اين خصوص گرفته و مردم تونس را به خاطر انقلاب مورد شماتت قرار داد و از بن علي حمايت كرد، در حالي كه فرانسويها كه همواره از بن علي حمايت كرده بودند، حتي به وي اجازه ورود به اين كشور را ندادند.
تصور ميكنم اين يك مأموريت براي قزافي است كه همواره در راستاي واگرايي جهان اسلام گام برميدارد كه ربودن امام موسي صدر يكي از اين موارد است. حيات سياسي قزافي در واگرايي و اختلاف افكني در جهان اسلام است. حكام كشورهاي عربي حلقه دوم آسيب اين نهضت هستند چرا كه پس لرزههاي اين انقلاب در كشورهاي آنها قابل مشاهده است.
* آمريكا؛ از طرفداري بن علي تا تبريك به انقلابيون
آسيب سوم كه خطرناكتر از آسيبهاي قبلي ميباشد استكبار جهاني و در رأس آن آمريكا و فرانسه است كه بيشترين منافع را در اين كشور داشتند و امروز مترصد هستند تا ببينند چه حكومتي در رأس كار قرار خواهد گرفت تا مواضع خود را اعلام كنند.
آمريكا آرام نخواهد نشست و مواضع دوگانه خود را پيش ميبرد. اين كشور تا يك ماه قبل طرفدار بن علي بود اما امروز اوباما به مردم تونس به خاطر انقلاب تبريك ميگويد.
استكبار در لايههاي مردمي انقلاب مهرههاي خود را تعبيه كرده و تا آخرين مرحله مهرهها را يكي يكي براي تخريب نهضت يا مصادره به مطلوب رو ميكند اما مردم تونس هوشيار هستند.
سران كشورهاي عربي براي جلوگيري از بروز انقلابهاي مشابه تونس در كشورهاي خود امروز به افزايش سوبسيدها و بهبود اوضاع اقتصادي روي آوردهاند اما بايد گفت كه انگيزه اصلي مردم از قيام و انقلاب، اقتصادي نيست بلكه مسائل ديگر از جمله كرامت انساني وجود دارد كه ميتوان آن را در مواردي مانند قيام مردم عراق عليه آمريكاييها و به پا خيزي مردم غزه عليه رژيم صهيونيستي و ساير كشورهاي عربي مشاهده كرد كه اين كرامت لگدمال شده است.
* قيام مردم مصر، الجزاير، اردن و يمن فشار غرب بر انقلاب تونس را كاهش خواهد داد
ما در انقلابها عوامل مولد، بسترساز و تشديدكننده داريم. عوامل بسترساز شامل عوامل ديني، اعتقادي، سياسي و اجتماعي است و عامل اقتصادي جزو عوامل تشديدكننده محسوب ميشوند. زمينه و بستر قيام در جامعه تونس فراهم شده بود و آنها آماده قيام بودند و تنها به يك جرقه نياز بود كه خود سوزي بوعزيزي جرقهاي در اين انبار باروت بود.
امروز آمريكا در پي جلوگيري از گسترش موج انقلاب تونس به ساير كشورهاي عربي است و به همين دليل به حكام عربي هشدار داده و آنها را وادار ميكند در سياستهاي خود نسبت به مردم كمي بازتر رفتار كنند.
من به اين قيام خوشبين هستم چرا كه حقيقي، مردمي و مبتني بر ارزشهاي اسلامي و انساني است و امواج آن به زودي كشورهاي عربي و شمال آفريقا را تحت تأثير قرار خواهد داد. تنها نگراني موجود، شتابزدگي رهبران جنبش و نگاه تنگ نظرانه آنها براي رسيدن به قدرت است كه ممكن است استكبار از آن استفاده كرده و در شكاف اختلافها نفوذ كند.
ابعاد و لايههاي درون قيام هنوز مشخص نشده و شكل نگرفته كه اين موضوع در آينده قابل مشاهده و بررسي است. اگر مردم كشورهاي ديگر به انقلاب تونس بپيوندند فشار از روي مردم تونس برداشته ميشود و اگر در مصر، الجزاير، اردن و يمن اين موج گسترش يابد فشارهاي غرب و حاكمان عربي تقسيم شده و نيروي استكبار از تمركز روي تونس منحرف خواهد شد كه اين موضوع موفقيت هر چه بهتر انقلاب تونس را محقق ميكند.