«بار ديگر، ديواري در سمت ديگر درياي مديترانه در حال فروريختن است؛ ديواري نامرئي اما فراگير كه سلاح اصلي حكومتهايي با مشروعيت متزلزل است. اين ديوار، ديوار ترس است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامه لوموند سرمقاله خود در تاريخ 30 ژانويه را به تحليل اعتراضات مردمي جهان عرب اختصاص داده است.
اين سرمقاله در تحليل خود آورده است:
«ديوار ترس در كشورهاي عربي در حال فرو ريختن است؛ ترسي كه از استبداد نظاممند و از همه ردههاي حكومت سلطنتي به وجود آمده است؛ ترسي كه از پليس و نظام قضايي حكومتهاي سلطنتي نشات ميگيرد؛ دو وسيلهاي كه غلامان حلقه به گوش اين حكومتها هستند و آمادهاند هر كسي را كه اقدام به مطالبه حقوقش كند، در آسيابهايشان خرد كنند.
اين ديوار همچنين ديوار خشونت دولتي است كه از سوي حلقهاي محدود اما مقتدر مديريت ميشود كه از بيسياستي خود مطمئن هستند.
ترسي متناقض كه در عين حال كه از فراخي ترسناك قدرت موجود به وجود ميآيد، با مشاهده نبود جايگزين سياسي مناسب براي آن نيز بيشتر ميشود.
واقعيت نبود جايگزين سياسي مناسب، سبب ميشود كه اين رژيمهاي حاكم به بدترين نظامهاي موجود در جهان و استثنايي در ميان نظامهاي سياسي ديگر تبديل شوند.
اين ديوار ابتدا در تونس و در مواجهه با حملات خشمگينانه مردمي فروريخت كه سالهاي طولاني تحقير شده بودند و ناگهان تصميم گرفتند كه ديگر سرنوشتي كه بر آنها تحميل شده بود را نپذيرند.
روز جمعه 28 ژانويه نيز ديوار ترس در خيابانهاي قاهره، اسكندريه و سوئز فرو ريخت تا يك بار براي هميشه نشان داده شود كه مردم مصر نميخواهند به منفعل بودن محكوم باشند.
چهار روز تظاهرات پر شتاب عدهاي از مخالفان دولت مصر كه با مشاهده دستاوردهاي همتايان تونسي خود بر انگيخته شده بودند، كافي بود كه منجر به بروز بحران در ابرقدرت دنياي عرب شود؛ كشوري كه در اثر تمديد پي در پي حكم رياست جمهوري حاكم آن، حسني مبارك، تبديل به يكي از حكومتهاي بيمار خاورميانه شده بود.
زلزلهاي كه اين بار كرانههاي رود نيل را لرزانده است، حتي از مرزهايي كه انقلاب تونس بدانها رسيده بود نيز فراتر خواهد رفت، چون اين مصر است كه اكنون پيش از مبتلا شدن به خواب رفتگي، صداي جهان عرب از آن شنيده ميشود. تا حدي كه از همين الان ميتوانيم بدون نگراني از اين كه اشتباه فكر ميكنيم، مطمئن باشيم كه ترس موضع خود را تغيير داده و به جاي ديگري منتقل شده است.
از اين پس ترس دولتهايي را آزار ميدهد كه مدتها مردمانشان را در زير لواي شعارهاي دروغين، فريب دادند و حقوقشان را پايمال كردند.
امروز اين حكومتها هستند كه در شرق و غرب قاهره، نگران بقاي خود و همين طور نگران معادلهاي هستند كه اكنون پس از سالها بن بست سياسي سيستماتيك، تغيير را نويد ميدهد.
تا كنون دو كشور عربي، پوچ بودن راهبرد ترس را ثابت كردهاند.
اما با وجود اين، قدرتهاي غربي بيهوده نسبت به تكرار تجربه بد انقلاب 1979 (1357) در ايران كه يك كشور دوست را به دشمن آنها تبديل كرد نگران هستند. آنها بايد باور كنند كه ديگر ارزشي ندارد كه رسواييهاي اين حكومتهاي عرب را بپوشانند؛ رژيمهايي كه در نهايت نشان دادند قادر نيستند جلوي نوشته شدن تاريخ را بگيرند.
جمعه، 28 ژانويه، در عرض چند ساعت مردم مصر به اين سوال كه آيا انقلاب تونس استثنايي در جهان عرب است پاسخ منفي دادند. از اين به بعد بايد قبول كنيم كه آنها ديگر تنها نخواهند بود.»