اين روزها جهان عرب شاهد خيزش بيسابقه مردمي عليه حكومتهاي استبدادي است. در اين ميان مصر كه هم از نظر سابقه تاريخي و هم به لحاظ استراتژيك نقشي موثر در ميان كشورهاي عربي و خاورميانه داشته، روزهاي حساس و سرنوشتسازي را سپري ميكند و حتي ميتوان گفت شايد مردم ديگر كشورهاي عربي نيم نگاهي به مردم مصر به عنوان رهبر انقلابهاي آتي خود دوختهاند.
به گزارش دفتر مطالعات بين المللي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسني مبارك رئيسجمهور كشوري كه اكنون در ادامهي درگيريها در كشورهاي عرب در آتش خشم و اعتراضات شعله ور شده است، پس از ترور انورسادات بر مسند رياست جمهوري نشست و سعي داشت ضمن حفظ روابط با رژيم صهيونيستي، در زمينه گسترش صلح در خاورميانه گامي مثبت بردارد و گروههاي افراطي تروريستي را در منطقه ريشه كن كند.
*مروري بر زندگي حسني مبارك*
حسني مبارك در ماه مه سال 1928 در استان منوفيه متولد شد. روستاي محل تولد حسني مبارك زادگاه چهار وزير كابينه مصر بوده است. پدر حسني مبارك يك كارمند جزء وزارت دادگستري بود.
وي دوران تحصيلات ابتدايي را در روستاي محل تولدش سپري كرد و براي ادامهي تحصيلات به شهر شبين المصيلحه رفت.
مبارك پس از پايان تحصيلات مقدماتي به آكادمي نظامي مصر و پس از آن به آكادمي نيروي هوايي اين كشور پيوست و در سال 1950 پس از فارغ التحصيل شدن از اين آكادمي در مدت كوتاه دو ساله به عنوان خلبان مشغول به كار شد.
وي در آكادمي نيروي هوايي مشغول به تدريس شد و در جنگ داخلي يمن فرماندهي بخشي از نيروهاي مصر را برعهده گرفت.
مبارك پلههاي ترقي را يكي پس از ديگري طي كرد و در سال 1972 توانست به مقام رياست كل نيروهاي نظامي مصر دست يابد. يك سال بعد وي با طراحي نقشهي حملهاي غافلگيرانه به نيروهاي رژيم صهيونيستي در كانال سوئز در اكتبر سال 1973، منجر به ايجاد جنگ يوم كيپور (جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل) شد.
انور سادات، رئيسجمهور وقت مصر در سال 1975 مبارك را به عنوان معاون اول خود برگزيد. از آنجا كه توجه سادات بيشتر بر امور بين المللي معطوف بود تا مسائل داخلي، مبارك زمام امور داخلي را در دست گرفت و رهبري نشستهاي كابينه و مسائل مربوط به اوضاع امنيتي را برعهده داشت.
* مسند رياست جمهوري *
در جريان ترور انور سادات در ششم اكتبر سال 1981، مبارك در مكان حمله حضور داشت و بدون در نظر گرفتن جراحت جزئي كه به دستش وارد شد، توانست جان سالم به در برد.
وي پس از تحويل گرفتن مسند رياست جمهوري بلافاصله گروههاي افراطي را مورد حمله قرار داد و در اين حملات بالغ بر 2500 شبه نظامي دستگير شدند.
وي در بيشتر موارد خط مشي سادات را در سياست داخلي و خارجي خود پيش رو قرار داد و در عين حال با انجام سفرهايي به كشورهاي خارجي از جمله سوريه، عراق، آمريكا و چين تجربهي روابط ديپلماتيك و كار در سيستم ديپلماسي را نيز كسب كرد.
اين تجربه بعدها در مذاكرات كليدي قرارداد كمپ ديويد در سال 1978 براي وي بسيار مفيد و حائز اهميت بود.
اين موافقت نامه ميان رژيم صهيونيستي و مصر براي پايان دادن به مناقشات بين دو كشور امضا شد.
عوامل اصلي كه موجب انعقاد اين قرارداد صلح ميان مصر و رژيم صهيونيستي شد، تلفيقي از مسائل داخلي و خارجي بود. مصر ضمن تلاش براي حفظ اولويتهاي سياسي خود قصد داشت از نفوذ روسيه در مرحلهي بازسازي اين كشور بكاهد. دليل مهم ديگري كه به امضاي اين قرار داد منجر شد، هدف مشترك دو كشور براي جلب حمايت آمريكا بود.
در آن زمان مصر به دنبال امضاي قرارداد با رژيم صهيونيستي، در روابط خود با اغلب كشورهاي عرب دچار مشكل شده بود، لذا مبارك بر آن شد تا روابطش را با اردن، عراق، عربستان و فلسطين بهبود بخشد.
وي در مذاكراتي كه با ياسر عرفات، رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) داشت، وي را متقاعد كرد تا ضمن سازش و مصالحه، اسرائيل را به رسميت بشناسد.
تغيير سياست داخلي حسني مبارك در دهه نهم قرن 20 جرقهي ايجاد نارضايتي در ميان مردم مصر به شمار ميرفت. مصريها كه در آن زمان در اوضاع چندان مناسبي به سر نميبردند، با افزايش قيمت مسكن، پوشاك، اثاثيه و دارو مواجه شدند.
در عين حال وي در مورد مقامات دولت خود حساسيت بسياري داشت و به محض احراز كوچكترين خطايي از سوي وزيران كابينه، آنها را اخراج ميكرد. اعضاي پارلمان نيز در صورت غيبت غير موجه در جلسات جريمه ميشدند.
در دوران حكومت مبارك وابستگي شديد مصر به آمريكا همچنان ادامه داشت و روابط اين كشور با شوروي سابق نيز گسترش يافت.
در سال 1987 مبارك در انتخابات رياست جمهوري مصر برنده شد و دور دوم را به مدت شش سال آغاز كرد.
* درگيريهاي بيشتر در خاورميانه *
حملهي عراق به كويت در سال 1990 برانگيخته شدن خشم مبارك را در پي داشت؛ خشمي كه باعث شد وي دستور اعزام 5000 نيروي نظامي را به كويت براي جنگ با عراق صادر كند.
در سال 1993، وي توانست با كسب 3/96 آرا، دوره ديگري از رياست جمهوري را آغاز كند.
كسب اكثريت آرا از يك سو حاكي از اين بود كه مردم مصر از جبههگيري وي در مقابل گروههاي شبه نظامي خرسند هستند و از سوي ديگر فقدان فعاليتهاي هرگونه جناح مخالف را نشان ميداد.
گروههاي شبهنظاميان افراطي مستقر در مصر در سالهاي 1992 تا 1995 تلاشهاي نافرجامي براي ترور مبارك داشتند و شدت عمل آنها به حدي بود كه دو تن از محافظان وي كشته شدند. اقداماتي كه وي عليه افراطيون انجام داد در كناره پارهاي ديگر از مسائل، منجر به وارد شدن اين اتهام از سوي جامعه بينالملل به دولت وي شد كه سوء استفاده از حقوق بشر در آن رواج دارد.
در ماه سپتامبر سال 1999 راي دهندگان مصري براي چهارمين بار به مبارك راي دادند.
وي در دورهي جديد با انجام مذاكرات با لبنان و مقامات آمريكا، فلسطين و رژيم صهيونيستي به دنبال كاهش خشونتها و برقراري صلح در منطقه بود.
مبارك در سال 2001 دستور محاكمهي صدها شبه نظامي را كه در اقدامات تروريستي دست داشتند صادر كرد. رئيسجمهور مصر كه در آن زمان كشورش را به دليل همكاري در جنگ خليج فارس در بحران مالي يافت، در آخرين سالهاي قرن 20 بر آن شد تا ضمن تحول و اصلاحات اقتصادي نرخ تورم را كاهش دهد. با اين حال اصلاحات سياسي اندكي قابل ملاحظه بود.
انتخابات پارلماني كه با آغاز هزارهي سوم ميلادي در مصر صورت يافت، تنها توانست 34 كرسي از 454 كرسي پارلمان را براي جناح مخالف به ارمغان بياورد.
انتخابات رياست جمهوري سال 2005 نيز پيروزي مبارك را به دنبال داشت، اما تفاوت عمده ميان اين انتخابات با انتخاباتهاي پيشين حضور جدي جناح مخالف بود و اين امر انتخابات را از حالت "تائيد يك كانديدا" به "انتخاب از ميان چند كانديدا" مبدل كرد.
در اين انتخابات، مبارك با كسب 87 درصد آرا دور ديگري از رياست جمهوري را آغاز كرد و بلافاصله ايمن نور، رقيب انتخاباتي خود از حزب الغد را بر پايهي اتهاماتي بياساس دستگير كرد. ايمن نور تا اوايل سال 2009 در زندان به سر ميبرد.
اقدامات مبارك در سالهاي اخير باعث شد برخي وي را فردي مستبد بنامند. با انتشار خبرهاي مربوط به فسادهاي مالي علاء مبارك، پسر حسني مبارك، حمايتها از طرح اصلاحات اقتصادي داخلي به شدت كاهش يافت. پس از آن جمال مبارك، پسر ديگر رئيس جمهور مصر ضمن حضور در عرصهي سياست، رياست يك صندوق پولي خصوصي را برعهده گرفت. اين موضوع سوالات بيشتري را در خصوص فسادهاي مالي در خانوادهي مبارك برانگيخت.
به دنبال حضور سياسي فعال و قدرت نفوذ جمال مبارك، شايعاتي در خصوص قصد وي براي به دست آوردن عنوان رياست جمهوري دامن گرفت. بسياري از مردم مصر موضوع جانشيني وي را نوعي ديكتاتوري تلقي كردند.
با گسترش نارضايتيها و به دنبال اعتراضات و انقلاب تونس، موج جديدي از تظاهراتهاي خياباني و نافرماني مدني در مصر به راه افتاد. اين تظاهراتها از 25 ژانويه سال جاري نمود عيني به خود گرفتهاند.
گزارشها مبني بر اين است كه علت تظاهرات، بيكاري، كمبود مسكن، تورم، عدم آزادي بيان و اعمال قانون وضعيت فوقالعاده است. به نظر ميرسد هدف اصلي تظاهركنندگان براندازي حسني مبارك و حكومت وي باشد. مصر در حال حاضر وارد دورهي جديدي از تحولات سياسي شده است و انتظار ميرود كه حكومت 28 سالهي مبارك در آستانهي سقوط باشد كه در اين صورت جهان عرب و بويژه خاورميانه شاهد تحولي بيسابقه خواهد بود.
نكته قابل تامل در اين ميان اين است كه آمريكا و همپيمانان غربي مبارك، اكنون موضعي محتاطانه و گاها دوپهلو اتخاذ كرده و در عين حال كه از قيام مردم مصر حمايت ميكنند، نيم نگاهي به مبارك دارند تا در صورت ادامه حكومت وي، اين روابط پرسود و بويژه به لحاظ تسليحاتي را از دست ندهند.