پایگاه خبری عرب 48 در مطلبی به قلم طلال سلمان و با عنوان از مصر و فجر جدید آن نوشت، مصر در مسیر هموار تاریخ پربار خود قرار گرفته و منتظر فجر جدیدی است.
آنچه درمصر اتفاق افتاد فراتر از هر انتظار و پیش بینی بود، کشوری که در مذلت گرفتار بود در پی دستیابی به استقلال و کرامت خود و ملت خویش پویا شده است. مصر دوران مبارک، مصری در سیطره کامل آمریکا بود ضمن اینکه آبروی این کشور نیز از زمان امضای پیمان صلح کمپ دیوید با اسراییل، دستخوش ماجواجویی هایی بود که از جانب اسراییل تحمیل می شد. چنین شرایطی جایگاه این کشور را به شدت متزلزل کرده بود تا تنها تاثیر این کشور در مسائل منطقه ای، تاثیرات اندکی باشد که آن هم عایدات نظام مصر در قبال فروش استقلال و حاکمیت کشور به آمریکا و اسراییل بوده است. اسراییل که همیشه نقش دشمن را برای مصر داشته و دارد به طور کامل بر این کشور چنگ انداخته بود، این تسلط تا جایی بود که سیاستمداران مصری حتی برای تصمیم گیری درباره منافع ملی کشور نیز باید رضایت تل آویو را جلب می کردند زیرا به موجب معاهده کمپ دیوید منافع مصر به منافع اسراییل گره خورده بود و حتی منافع اسراییل مقدم بر منافع مصر بود. مرزهای این کشور پیوسته به روی جاسوسان اسراییلی باز بود تا فعالیت تخریبی خود را در خاورمیانه، از مصر پیگیری کنند ضمن اینکه این کشور به مکانی برای انتقال جاسوسان آفریقایی موساد به خاک اسراییل تبدیل شده بود و این جاسوسان هر روز به بهانه های مختلفی چون جستجوی کار و تحصیل وارد اسراییل می شدند حال آنکه در مقابل ساکنان مظلوم نوار غزه اجازه نداشتند از گذرگاه رفح استفاده کنند که این نیز نتیجه ذلالت مصر در مقابل اسراییل بود. این کشور تا حدی ذلیل اسراییل بود که برای حفاظت از مرزهایش در صحرای سینا باید با تل آویو هماهنگ می شد چرا که بر اساس معاهده کمپ دیوید استقرار نیروهای مسلح مصری در مرز مشترک این کشور با اسراییل ممنوع است. کانال سوئز از شاهراه های آبی جهان که زیر نظر مصر اداره می شود به روی زیردریایی ها و نفتکش ها اسراییلی کاملا باز بود تا آزادانه در مسیر دریای مدیترانه، دریای سرخ، خلیج عقبه و ...
حرکت کنند. مصر در داخل نیز سیاست هایی را به کار گرفته بود که تنها در بخش آموزشی، خروج مغزها و از دست دادن جایگاه ممتاز دانشگاههایش از دستاوردهای آن بوده است و این نکته ای است که پرفسور احمد زویل دانشمند مصری برنده جایزه نوبل را به ابراز تاسف واداشته است. تخریب بخش فرهنگ، بخش اطلاع رسانی ، حوزه اقتصاد، حوزه سیاست و...
از دستاوردهای دیگر نظام سیاسی مصر است، نظامی که کلاهبرادران و افراد فاسد به سرعت در آن رشد کردند تا غارت دارایی های کشور و مردم به یک عادت تبدیل شود. با آغاز انتفاضه مردمی در مصر نباید به چنین فکر کرد که مرگ نظام کهنسال مصر چه هنگامی فرا می رسد بلکه باید در پی آن بود که نظام جوانی که جایگزین آن می شود نظامی کارآمد باشد که مصر سالهاست برای بازیابی جایگاهش، چنین نظامی را فریاد می زند. استقرار چنین نظامی نیازمند مقابله با هرگونه مداخله خارجی و فشارهایی است که با نام دموکراسی یا دستاویزهای دیگری بر مردم مصر دنبال می شود. به هر حال انتفاضه مصر نشان داد، این کشور روح از دست رفته خود را بازیافته است اما آنچه مهم است اینکه بازیابی روح با بیداری عمومی همراه باشد زیرا دسیسه ها برای انحراف انقلاب مصر بسیار گسترده است.