بررسی استراتژیک - خبر انلاین/ سید محمد صادق خرازی / آمریکا که داعیه طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر را دارد چرا تاکنون در قبال نقض فاحش حقوق بشر در کشورهای دوست خود ساکت بوده است؟
این روزها خاورمیانه روزهای بحرانی و سرنوشت سازی را می گذراند. خیزش مردمی علیه حکومت های خودکامه در برخی کشورهای این منطقه حساس فقط به دلیل گرسنگی مردم به وقوع نپیوسته بلکه استبداد دهها ساله نیز ریشه در نارضایتی مردم دارد، مردمی که از حکومت های متکی به یک فرد و یا یک حزب به تنگ آمده و می خواهند خود سرنوشتشان را به دست گیرند. چقدر صحبت آن جوان ۳۳ ساله مصری دردناک است که گفت وی از اینکه در طول حیاتش فقط یک نفر را به عنوان رییس جمهور کشورش دیده ناراحت و عصبانی است.ادامه…
اینکه اعتراضات مردمی در بیشتر کشورهای طرفدار آمریکا به وقوع پیوسته پدیده ای است که باید بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد. آمریکا که داعیه طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر را دارد چرا تاکنون در قبال نقض فاحش حقوق بشر در کشورهای دوست خود ساکت بوده است؟ چرا دولتمردان واشنگتن در مورد مادام العمر بودن ریاست دیکتاتورهای طرفدار خود سکوت اختیار کرده اند؟ اینها از جمله پرسش هایی است که ذهن مردم منطقه را به خود مشغول ساخته و البته خود پاسخ آن را میدانند. از دید دولت های مختلف در ایالات متحده، حقوق مردم و حق تعیین سرنوشت توسط آنها تا زمانی می باید به عنوان معیار اصلی در تعیین دوست و دشمن قرار گیرد که با منافع حیاتی آمریکا در تضاد نباشد. به عبارت دیگر چنانچه حکومتی منافع آمریکا را تامین کند دیگر نباید نگران اندک نقض حقوق بشر توسط آن کشور باشد و چنانچه آش آنقدر شور شود که دولتمردان آمریکا مجبور به موضع گیری شوند چنان عمل می کنند که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
مشکل اصلی آمریکا در خاورمیانه همان طور که استفن کینزر در آخرین شماره مجله نیوزویک می نویسد این است که ” امریکا به صورت سرسختانه ای از سیاست های خاورمیانه ای که در زمان جنگ سرد شکل گرفته بود پیروی می کند.” در آن سیاست ها همه اقدامات حول محور مهار دشمن یعنی شوروی و همپیمانانش دور می زد و رژیم اسراییل به عنوان نزدیک ترین دوست آمریکا بیشترین بهره برداری را از آن سیاست ها می برد. با از میان رفتن شوروی و بلوک شرق، آمریکا ایران هراسی را سرلوحه سیاست های خاورمیانه ای خود قرار داده و منافع خود را در نبود منافع ایران تعریف می کند. در این میان، رژیم صهیونیستی با تشویق این سیاست ضد ایرانی دوباره بیشترین منفعت را نصیب خود ساخته است.
به غیر از رژیم اسراییل، سران مصر، اردن و برخی از حکام کشورهای عربی خلیج فارس سرمایه های اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند و بی دلیل نیست که این افراد بیشترین تلاش خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران به کار برده اند. و درست به همین علت است که آمریکا تا حد ممکن از تغییر این حکومت ها جلوگیری می کند. در طول بحران اخیر تونس، آمریکا به طور کلی از خواسته های دموکراتیک مردم حمایت نمود و تنها بعد از فرار بن علی از آن کشور وی را دیکتاتور نامید. در بحران کنونی مصر نیز مقامات آمریکا حاضر نشده اند به طور صریح از رژیم مبارک انتقاد کرده و خواستار برکناری مبارک شوند. در ابتدای بحران، بایدن معاون اوباما مبارک را دوست شخصی خود دانست و اطلاق دیکتاتور به وی را نادرست خواند. مقامات دیگر آمریکایی از جمله اوباما و کلینتون در عین حمایت از تظاهرات صلح آمیز مردم مصر خواستار گفتگوی دولت با معارضین شدند تا با حفظ آرامش و به دور از خشونت آینده سیاسی مصر رقم بخورد. البته گفته می شود که مقامات دولت اوباما در گفتگوهای خصوصی خود با مبارک وی را ترغیب به معرفی معاون رییس جمهور و اعلام نامزد نشدن برای انتخابات ریاست جمهوری در سپتامبر سال جاری نموده اند.
تنها بعد از بکارگیری خشونت های بی سابقه توسط مزدوران مبارک علیه تظاهرکنندگان بود که مقامات آمریکا مجبور شدند تندتر موضع گیری کرده و خواستار آغاز فرایند دوره انتقال از هم اکنون شدند. حتی در این شرایط دولتمردان کاخ سفید هنوز نامی از مبارک نمی برند و به روشنی نمی گویند که منظورشان از آغاز فرایند دوره انتقال از هم اکنون چیست. اکنون سوال اصلی این است که به چه دلیل دولت اوباما مایل نیست در قبال رژیم مصر به صراحت سخن بگوید. این پرسش از ۴ جنبه قابل پاسخ گویی است:
۱- سیاست آمریکا در خاورمیانه بر حمایت همه جانبه از رژیم اسراییل استوار است. لابی صهیونیستی در آمریکا چنان قوی و تاثیرگزار است که هیچ دولتی در آمریکا جرات برخورد غیر طرفدارانه با اسراییل را ندارد. دولت های دموکرات و جمهوری خواه در آمریکا خود را متعهد می دانند که برتری نظامی اسراییل نسبت به همسایگان عرب خود را حفظ کنند. به همین دلیل است که اسراییل دریافت کننده بیشترین کمک های آمریکا به شمول کمک های نظامی است. با توجه به روابط صمیمانه مبارک و عمر سلیمان با مقامات رژیم صهیونیستی و اهمیت راهبردی رژیم مبارک برای امنیت اسراییل، دولت آمریکا نمی تواند ملاحظات امنیتی اسراییل را در نظر نگرفته و به سقوط مبارک بدون اینکه آینده سیاسی آن کشور روشن باشد تن دهد. از ابتدای بحران مصر، مقامات رژیم صهیونیستی در خفا و علنا نگرانی خود را از آینده مصر بدون حضور مبارک اعلام کرده اند. براین اساس آمریکاییها نیز فقط به کلیات اکتفا کرده و هیچگاه سخن از خروج مبارک از صحنه سیاسی مصر نکرده اند.
۲٫ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۲ میلادی از هم اکنون مورد توجه سیاست مداران آمریکایی قرار گرفته است. در این میان، اوباما نیز تمام سیاست ها و برنامه های خود را بطور مستقیم و یا غیر مستقیم به انتخابات ریاست جمهوری گره زده است. چنانچه با تشویق اوباما و یا با سکوت دولت آمریکا رژیم مبارک ساقط شده و هرج و مرج بر آن کشور حاکم شود، مطمئنا لابی صهیونیستی و جمهوری خواهان اهرم مناسبی برای حمله به اوباما در طول انتخابات ۲۰۱۲ خواهند داشت. لذا اوباما از هرگونه تصمیمی که اثر منفی بر انتخاب مجدد وی خواهد داشت پرهیز خواهد کرد.
۳٫ خالی کردن پشت مبارک بدون برنامه مشخص، دوستان دیگر آمریکا در منطقه را آزرده خاطر و ناامید خواهد کرد. بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از انقلاب اسلامی هنوز کشورهای منطقه نسبت به برخورد دولت وقت آمریکا با محمد رضا پهلوی در روزهای پایانی رژیم پهلوی گله مندند. بنابراین دولت اوباما در سیاست های خود در ارتباط با منطقه موضوع روابط با یاران و شرکای منطقه ای خود را مد نظر قرار خواهد داد.
۴٫ موفقیت اخیر حزب الله در یافتن نخست وزیر جدید لبنان که شکستی برای آمریکا و اسراییل به حساب می آید، سرنگونی بن علی در تونس و اوضاع نابسامان مصر همگی حکایت از در حاشیه بودن آمریکا در تحولات خاورمیانه دارد. از سوی دیگر به قدرت رسیدن اسلام گرایان در مصر و دیگر کشورهای منطقه نه تنها مقامات رژیم صهیونیستی را آشفته خاطر خواهد کرد بلکه باعث نگرانی آمریکا بدلیل گسترش احتمالی عملیات ضد آمریکایی در منطقه خواهد بود.
در شرایط کنونی دولت اوباما بر سر دوراهی قرار دارد. از یک سو نگرانی هایی که در بالا آمد دغدغه اصلی آمریکا ست و از سوی دیگر اوباما نمی تواند نسبت به شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر حمایت از حقوق بشر و برقراری دموکراسی در منطقه بی تفاوت باشد. به همین دلیل است که تاکنون مقامات آمریکا تلاش داشته اند در مواضع خود نوعی توازن بین نگرانی های امنیتی و شعارهای حقوق بشری خود در ارتباط با تحولات مصر برقرار نمایند.
چنانچه اعتراضات مردمی در مصر ادامه یابد، محتمل است که با فشار آمریکا مبارک از ریاست جمهوری کناره گیری کرده و عمر سلیمان جانشین وی شده و تا انتخابات ریاست جمهوری در سپتامبر سال جاری زمام امور را به دست گیرد. آمریکا و اسراییل تا آن زمان وقت خواهند داشت تا با رییس جمهور بعدی مصر در خصوص روابط با اسراییل و مذاکرات صلح خاورمیانه به نتیجه برسند. در این میان نکته ای که آمریکا نباید فراموش کند این است که واقعیات منطقه خاورمیانه به گونه ای رقم خورده است که منافع آمریکا و کشور های منطقه ایجاب می کند که آمریکا در نگاه و راهبرد خود نسبت به تحولات خاورمیانه بازنگری اساسی نموده و خود را از ذهنیت های پوسیده جنگ سردی رها سازد. تا زمانی که این تغییرات در سیاست آمریکا به وجود نیاید هرگونه راه حلی با دوام نخواهد بود