بررسی استراتژیک - پرس تی وی/ انقلاب مردم مصر به مراحل پایانی عمر دیکتاتوری حسنی مبارک نزدیک میشود و وی به فردی تبدیل شده است که نه در داخل کشور و نه در خارج، کسی از او حمایت نمیکند و همه خواستار کنارهگیری او هستند.برخی همچون تظاهرکنندگان در شهرهای مختلف مصر خواستار کنارهگیری فوری وی از قدرت به عنوان شرط اصلی برای مذاکره درباره دوره انتقال قدرت در این کشور باستانیاند و پارهای همچون امریکا و اروپا بر لزوم حفظ نظام و شروع مرحله انتقالی به صورت سازمانیافته و سیستماتیک پافشاری میکنند. حاصل جمع آن است که عمر حاکمیت مبارک تمام شده است.
رژیم مصر لحظهبهلحظه امتیازهای بیشتری به مردم انقلابی میدهد. تمدید نشدن دوره ریاست جمهوری مبارک یا برباد رفتن جانشینی پسرش و همچنین آمادگی برای تغییر موادی از قانون اساسی که به انتخابات ریاستجمهوری مربوط میشود، امتیازهایی نیستند که در حد انتظار مردم مصر باشند.مبارک که تا چند ماه قبل میگفت تا در حیات است قدرت را از دست نمیدهد، ریاکارانه به خبرنگاری امریکایی میگوید که از قدرت خسته شده است و حاضر به رفتن است، ولی میترسد که ترک قدرت موجب آشوب مصر شود؛ درست همانند کلامی که شاه ایران در ماههای آخر حکومت خویش بر زبان میراند و رفتن خود را با تبدیل ایران به ایرانستان و تجزیه آن یکی میدانست.ادامه…
درست مانند هر رژیم دیکتاتور دیگر، کسانی برای چنین روزهای حساسی تربیت شده و آموزش دیدهاند که وظیفهشان ایجاد ناامنی شدید در کشور در جریان تظاهرات و مباح و جایز دانستن هر اقدامی برای ایجاد رعب در میان مردم است. در تونس هنوز این عده به مأموریت خود ادامه میدهند؛ درست مانند گروه فداییان صدام که پس از سقوط بغداد به نحو برنامهریزی شدهای سعی داشتند با حمله به مردم و انفجارهای بزرگ شرایط را برای بازگشت دیکتاتور فراهم کنند.
درک این نکته در خاورمیانه، برعکس خارج از آن، سادهتر است که چگونه حکومتی دیکتاتور از اراذل و اوباش سازمانیافته برای ارعاب مخالفان استفاده میکند و در عین حال خود را از آنها مبرا میسازد و از موجودیت و انگیزهشان ابراز بیاطلاعی میکند.
قطعا اگر حمله چماقدران به تظاهرکنندگان میدان تحریر قاهره به نتیجه مطلوب حاکمیت میرسید و انقلابیهای مصری شکست میخوردند، نخست وزیر جدید و معاون جدید رئیسجمهوری مصر از اقدام قهرمانانه این عده ستایش میکردند و آنها را به اسم به مردم معرفی میکردند و کردارشان را نتیجه سیاستهای درست خود و حاکمیت میدانستند.
شکی نیست که هنوز حسنی مبارک همه امور را در دست دارد و عمر سلیمان کسی است که در سایه حسنی مبارک بزرگ شده و توانسته اعتماد وی را برای اداره امور امنیتی کسب کند و کسی است که بیش از هر کس دیگری میداند که اجامر و اوباش کجا سازماندهی شدهاند و چه مأموریتی بر عهده دارند.
ادامه تظاهرات در شهرهای مصر و بهویژه تجمع مردم در میدان آزادی قاهره بعد از نماز جمعه تردیدی باقی نگذاشت که سیاست دولت برای دو دسته کردن مردم و تبدیل آنها به موافق و مخالف راه به جایی نبرده است.
جدا از فرستادن فیزیکی اوباش برای سرکوب مردم، حسنی مبارک با بزرگ کردن خطر اخوانالمسلمین و احتمال سیطره آنها بر انقلاب و بر حاکمیت کشور، سعی در ارعاب فکری داخل و خارج از مصر و بهویژه جناحها و دولتهای لیبرال غربی دارد که بنیادگرایی اسلامی را بعد از ۱۱ سپتامبر بزرگترین مشکل خود قرار دادهاند و حاضرند برای رفع این خطر با بدترین دیکتاتورها در خاورمیانه کنار بیایند.
گرچه اخوانالمسلمین تشکل یافتهترین گروه مخالف در مصر است و نقش بسیار مهمی در عقب راندن اوباش حکومتی از میدان تحریر داشته است، ولی تا کنون از رسیدن انحصاری به قدرت حرفی نزده است و به نظر هم نمیرسد تا زمانی که الگوی دولت اخوانالمسلمینی ترکیه جواب بدهد، در پی کسب کامل قدرت باشد و بلکه ترجیح میدهد که در مرحله کنونی بخشی از نهضت مصر باشد که جوانان و لایهای پایین اجتماعی و نه نخبه نیروی اصلی آن را تشکیل میدهند.
اظهار نظرهای مختلف مسئولان مصری نشان میدهد که نوعی جنگ قدرت در پشت پرده جریان دارد. دستگیری عدهای و ممنوعالخروج شدن عده دیگر را تنها نمیتوان اقدامی برای فریب مردم مصر حساب کرد. معمولا رژیمهای دیکتاتور (همانند شاه ایران) حاضرند برای آرام کردن مردم کسانی را قربانی کنند که بزرگترین خدمت را به آنها کردهاند. اصرار مبارک بر ماندن تا پایان دوره ریاستجمهوری و پیشنهاد نخست وزیر جدید برای «خروج آبرومندانه» مبارک را نمیتوان سرگرم کننده به شمار آورد، بلکه نشان میدهد که این رژیم هیچ محاسبهای از قدرت مردم و مخالفان خود نداشته و تأثیر نهضت مردم موجب سردرگمی بیشتر میان ارکان آن شده است.
خروج آبرومندانه این مفهموم را نیز دارد که هنوز حاکمیت خروج فوری را قبول ندارد و برای ماندن مبارک تلاش میکند، زیرا رفتن مبارک به معنای رفتن نه تنها سیاستمداران بلکه «بیزنس من»هایی است که به سبب ارتباط با اسرائیل و غرب و در سایه سیاستهای اقتصادی جمال مبارک به ثروتهای هنگفتی رسیدهاند.
ملک فاروق قدرت را به نفع افسران آزاد، به رهبری جمال عبدالناصر، واگذاشت و مصر را از بندر اسکندریه و در میان بدرقه رسمی افسران جوان به قدرت رسیده ترک گفت: خروجی آبرومندانه. آیا سرانجام حسنی مبارک سرنوشت ملک فاروق را برمیگزیند و یا شیوه بن علی را ترجیح میدهد؟