بررسی استراتژیک - دنیای اقتصاد/ برای غرب و کسانی که ثبات در خاورمیانه را به دموکراسی در این منطقه ترجیح میدهند، این تحولات میتواند آزاردهنده باشد. غربیها اکنون برای توجیه حمایتشان از مبارک چنین استدلال میکنند که خلا قدرت در مصر نه با دموکراسی که با هرجومرج و ستیزهجویی و یا با به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین که اصلیترین و بزرگترین گروه اپوزیسیون مبارک است و به شدت با آمریکا و اسرائیل مخالف است، پر خواهد شد.
طی ۱۰ روز گذشته مصر شاهد یکی از هیجانانگیزترین دوران تاریخ بودهاست. تظاهراتی که سهشنبه دو هفته پیش تنها با چند هزار نفر آغاز شدهبود، روز اول فوریه، دوازدهم بهمن، به رقم بیسابقهای رسید و صدها هزار نفر در تجمعی کمنظیر با حضور در میدان تحریر – آزادی- قاهره خواستار برکناری حسنی مبارک، رییسجمهوری مصر شدند، تظاهراتی که روز پس از آن به درگیری خشونتآمیز میان گروههای مخالف و هوادار مبارک منجر شد.اما با وجود تصاویر زشت و آزاردهنده که طی روزهای گذشته در مصر رخ دادهاست، تحولات این کشور باید مورد استقبال قرار بگیرد. منطقه سرکوب شده خاورمیانه در حال چشیدن مزه آزادی است.ادامه…
در فضای معجزهآسای چند هفته گذشته، یک دیکتاتور خاورمیانه سقوط کرده و دیکتاتوری دیگر که نزدیک به ۳۰ سال است مهمترین کشور جهان عرب را در کنترل خود داشته، در حال سقوط است. جمعیت ۳۵۰ میلیونی اعراب جهان در حال تجربه کردن دورانی جدید است، دورانی که در آن موقعیت چهرههای مستبدی که مردم به آنها عادت کردهاند، لرزانتر از همیشه به نظر میرسد. این تحولات خوشحالکننده یادآور این حقیقت جهانی است که هیچکس را نمیتوان برای همیشه در اسارت نگهداشت.
برای غرب و کسانی که ثبات در خاورمیانه را به دموکراسی در این منطقه ترجیح میدهند، این تحولات میتواند آزاردهنده باشد. غربیها اکنون برای توجیه حمایتشان از مبارک چنین استدلال میکنند که خلا قدرت در مصر نه با دموکراسی که با هرجومرج و ستیزهجویی و یا با به قدرت رسیدن اخوانالمسلمین که اصلیترین و بزرگترین گروه اپوزیسیون مبارک است و به شدت با آمریکا و اسرائیل مخالف است، پر خواهد شد. آنها چنین نتیجه میگیرند که آمریکا باید تلاشهای خود را برای انتقال قدرت مدیریتشده و درازمدت افزایش دهد تا شخص مبارک و یا فردی شبیه به او را برای آینده آماده و حمایت کند. این تحلیل، تحلیل نادرستی است. مردم مصر پیشنهادهای مبارک برای اعمال اصلاحات در کشورشان را رد کردهاند. اگر غرب نتواند مردم مصر را در راه رسیدن به خواستههایشان حمایت کند، ادعاهایش برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر در دیگر نقاط جهان خریداری نخواهد داشت.
انقلابها همواره شبیه انقلابهای سال ۱۷۸۹ فرانسه و یا ۱۹۱۷ روسیه نیستند. تظاهراتی که اینروزها در کشورهای خاورمیانه به وقوع میپیوندد، بیشتر شبیه انقلابهای بلوک شرق است و شاخصهایی شبیه به آن دارد. یعنی مسالمتآمیز (البته تا زمانی که حکومت دست به خشونت نزند) و مردمی است ( نه ماکسیمیلیان روبسپیر و نه تروتسکی در پشت صحنه این انقلابها نیستند) انقلاب مصر که توسط مردم این کشور هدایت میشود میتواند به نوعی به انتقال قدرت در این کشور منجر شود که نمونههای آن را پیش از این در انقلابهای کشورهای بلوک شرق شاهد بودیم.
بدبینها میگویند که شرایط برای انتقال آرام قدرت در مصر فراهم نیست چرا که این کشور نه نهادهای دموکراتیک دارد و نه رهبر سیاسی قابل توجهی که بتواند این انتقال قدرت را به آرامی انجام دهد. اما اگر این چنین بود مردم به خیابانها نمیریختند. این موضوع حقیقت دارد که هیچ دموکراسی کامل و بیعیب و نقصی از دل ویرانههای رژیم مبارک سر بر نمیآورد. وقوع بینظمی واختلال در آینده محتمل است. اما مصر با وجود آنکه ۴۰ درصد از جمعیتش با روزی کمتر از دو دلار زندگی میکنند، نخبگان پیچیدهای دارد، طبقه متوسطی دارد که به خوبی تحصیل کردهاند و همچنین غرور ملی در این کشور بسیار قدرتمند است. به این ترتیب زمینههای خوبی وجود دارد که باور کنیم مصریها میتوانند نظم را از دل این هرج و مرج بیرون بیاورند.
از سوی دیگر هراس از اخوانالمسلمین هم هراس بیجایی است. ایمن الظواهری، مرد شماره دو شبکه تروریستی القاعده و ایدئولوگ این گروه، محصول اخوان المسلمین است و همچنین نوشتههای سید قطب مغز متفکر اخوانالمسلمین در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بیهیچ تردیدی غیرقابل تحمل و در دشمنی با غرب است.
هر دولتی که در آینده در مصر بر سر کار بیاید به احتمال قریب به یقین به شدت نسبت به اسرائیل سختگیر خواهد بود و روابط بهتری با حماس برقرار خواهد کرد، گروهی که نوار غزه را که میان مصر و اسرائیل قرار دارد، تحت کنترل خود دارد. با این همه اخوان المسلمین شاخههای متعددی دارد که بیشتر این شاخهها افراد انعطاف پذیری هستند.
بسیاری بر این اندیشهاند که لغو پیمان صلح میان اسرائیل و مصر که در سال ۱۹۷۹ و در کمپ دیوید امضا شد – و محتمل به نظر میرسد- به معنای خطر وقوع یک جنگ دیگر نیست. از سوی دیگر مشخص نیست که اخوان المسلمین حتما برنده انتخابات باشد. اخوان المسلمین به دلیل پرهیزگاری، نظم و سرعت عملشان مورد احترام هستند اما محبوبیت آنها در مصر حدود ۲۰ درصد است و مطابق برآوردها این آمار در حال کاهش است. اگر اخوانالمسلمین بتوانند بهتر عمل کنند میتوانند برنده انتخابات آینده باشند و قدرت را در دست بگیرند.
اگر دموکراسی حقیقی در مصر شکل بگیرد، اخوان المسلمین باید حق شرکت در انتخابات و رقابت بر سر قدرت را داشته باشند. درسی که از تحولات چند هفته گذشته گرفتهایم این است که جایگزین دموکراسی، بنبست است. چندین سال متمادی است که مصر در سازماندهی نهادهایی برای اشتغالزایی جوانان ناکام بوده و همین موضوع باعث شدهاست تا مردم این کشور سرکوب شوند. حکومت بر ۸۰ میلیون نفر تحت دیکتاتوری، فساد، بیرحمی نیروهای امنیتی، شکنجه زندانیان سیاسی و سرکوب مخالفان، نه تنها غیراخلاقی است که باعث شعلهور شدن قیام مردم خواهد شد. بسیاری آرزو میکنند تا فردی قوی به قدرت برسد تا شرایطی را برای برقراری یک دموکراسی حقیقی فراهم کند. اما همانطور که بیشتر کشورهای خاورمیانه نشان دادهاند، مستبدان برنامهای برای پس از خودشان ندارند.
غرب به رهبری آمریکا در روزهای اخیر ثبات در مصر را به دموکراسی ترجیح دادهاست اما اکنون میتواند این موضع خود را اصلاح کند. واشنگتن هنوز بر نخبگان سیاسی، اقتصادی و نظامی مصر نفوذ دارند. اگر آمریکا روند این تاثیرگذاری را تسریع کند میتواند به انتقال قدرت آرام در مصر کمک فراوانی کند.
قیام مردم مصر غربیها را عصبی کردهاست، اما مصریها خواستار آزادی و تعیین حق سرنوشت خود هستند. غربیها باید این را بدانند که بهترین ضمانت برای ثبات، دموکراسی است.