بررسی استراتژیک - تورنتو استار/ ریچارد بولیه (Richard Bulliet) / زمانی که آشوب از قاهره رخت بربندد و قرار باشد دولت کار خود را ادامه دهد، آمریکا با یک آزمایش خطیر و جدی روبرو خواهد شد. برای بیش از سه دهه، سیاستگذاران آمریکایی، ایران را به عنوان یک خطر بزرگ معرفی کردند. به همان نسبت از سرکوب احزاب اسلامی توسط زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر حمایت کردند. حالا باید با این واقعیت روبرو شوند که در همین مصر، اخوان المسلمین نقش مهمی برعهده خواهد داشت.
تصاویر بحران مصر، یاد آور تصاویر ریشوی آیت الله خمینی، تظاهرکنندگان در خیابان ها، جاه طلبی های اتمی و انکار اسراییل توسط محمود احمدی نژاد است. اما این ها تصاویر یک ایران به خطا رفته است. مقایسه درست، حرکت موازی سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ و حرکت مردمی است که یک دیکتاتوری را سرنگون کردند و یک دولت انقلابی را پذیرفتند. دولت آمریکا هم از شاه بیمار دعوت کرد به آن کشور پناهنده شود.هیچ کس امروز به باراک اوباما پیشنهاد نمی کند که به حسنی مبارک و خانواده اش پناه دهد. اما تصور کنید چنین دعوتی چه خشمی در خیابان های مصر به پا خواهد کرد. آمریکا با خواسته های ملت مصر همراه است اما یک قدم اشتباه ممکن است یک شبه همه چیز را عوض کند.ادامه…
بیش از سه دهه آمریکا از مبارک حمایت کرده و زمان هایی هم این حمایت را افزایش یا کاهش داده است. حالا مردم مصر می خواهند بدانند آمریکا کجا ایستاده است. تا این جا که اظهارنظر های دولت آمریکا در قبال حوادث روز بوده است. کاخ سفید در حالی که همه مردم مصر از مبارک می خواهند کنار رود، هنوز از او نخواسته به سرعت قدرت را کنار بگذارد.
کاهلی آمریکا در استقبال از دوران پس از مبارک، نشان می دهد واشینگتن از سیاست های قبلی خود در قبال خاورمیانه راضی است. اما بیش از آن نشان از هراس آمریکا از اخوان المسلمین است که ممکن است به قدرتی در مصر آینده تبدیل شوند. اما این تصمیم آمریکا بود که از شاه ایران که به حرف ها و خواسته های مردم خود گوش نمی داد حمایت کند و پس از آن واقعه گروگانگیری در سفارت آمریکا روی داد.
هیچ راهی نیست که بتوان فهمید اگر واقعه ۴۴۴ روز گروگانگیری نبود، روابط ایران و آمریکا چگونه می شد. اما مخالفت عمده با آمریکا، فقط بخشی از عملیات شیطانی نشان دادن آمریکا از سوی جمهوری اسلامی بود و البته برعکس آن هم صادق است و حرکتی که آمریکا در نشان دادن جمهوری اسلامی انجام داد.
دولت اوباما باید چشم هایش را باز کند و درک کند که اخوان المسلمین، بخشی از آینده دولت مصر و دوران پس از مبارک خواهد بود. این گروه اولویت خود را در مقابله با دیکتاتوری مبارک گذاشته و اعضای آن از بالا تا پایین نظام اجتماعی و در طبقات اجتماعی حضور دارند. برای آن ها این که کنار گذاشته شوند و به بازی گرفته نشوند، به معنای همان تردید و امکان سرکوب در آینده است.
نادانی قدرت های سیاسی اسلامی در ایران باعث شد آمریکا رهبری سکولار را بیش از حد جدی بگیرد و در برابر هرگونه رهبری مذهبی مخالفت نشان دهد. در مصر هم تشکیلات سکولار هم سازماندهی خوبی ندارد و هم تجربه کافی را ندارد که بتواند نوید انتخابات آزاد و شفاف را بدهد. ولی به هر حال هرگونه انتخابات آزاد باعث می شود اخوان المسلمین رای آورده و در پارلمان قدرت بگیرند.
سیاستگذاران زمان کارتر از خمینی و نیروهای حامی او اطلاع کمی داشتند. اما الان تحلیلگران اطلاع خیلی خوبی از اخوان المسلمین دارند. به خوبی می دانند که این گروه سوار اسب القاعده نمی شود و به نظام اسلامی معتقد نیست و از تکثرگرایی دینی حمایت می کند. هراس فقط این جاست که ممکن است دولت تحت حمایت اخوان المسلمین، روابط و همکاری با اسراییل را قطع کند.
آمریکا توان این را ندارد که برای دولت جدید مصر شرط بگذارد که از اسراییل حمایت کند و در مقابل شبه نظامیان فلسطینی قرار گیرد. آمریکا و اسراییل دوست و متحد باقی می مانند ولی از دست دادن مصر، به معنای از بین رفتن اتحاد و حکمرانی در خاورمیانه خواهد بود.
زمان آن فرا رسیده که به مبارک کمک کرد کنار برود و یک دولت دموکراتیک و مدنی در مصر متولد شود و باید هرگونه هراس از اخوان المسلمین را کنار گذاشت. به هر حال واقعیت این است که احزاب و گروه های اسلامی نقش عمده ای در هرگونه تغییر قدرت در جهان عرب خواهند داشت.
آن ها باید این حق را داشته باشند و بدانند رقابت چیست و چگونه می توانند رقابت کنند و یا حتی چگونه باید در یک نظام تکثرگرا و آزاد، حکمرانی کنند. اوباما باید این نکته را صریح و شفاف بگوید.