آمریکا با حمایت از تغییر در مصر و رژیم صهیونیستی و لابی های طرفدار آن با حمایت از نظام مصر؛ بر سر این کشور با یکدیگر نزاع می کنند.
به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه القدس العربی لندن عبدالوهاب الافندی در مقاله ای با عنوان «نزاع اوباما و نتانیاهو بر سر مصر» نوشت: وقتی روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف که رویکردهای راستگرایانه دارد از نظریه توطئه در خصوص حوادث مصر و توطئه آمریکا برای برکناری حسنی مبارک رئیس جمهور مصر مطلب می نویسد حتما توطئه ای در کار است؛ البته منظور ما توطئه ای است که در دفتر این روزنامه نزدیک به اسرائیل طراحی شده است. وی افزود: زمانی که حوادث مصر شکل تازه ای به خود گرفت که هیچ کس تا پیش از بیست و پنجم ژانویه حتی فکر آن را هم نمی کرد، غیر از قاهره تنها جایی که خواب به چشم اهالی آن نیامد قدس اشغالی و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل بود. نتانیاهو و اطرافیان وی در آغازین روزهای ناآرامی های مصر امیدوار بودند که این مسئله هر چه زودتر حل شود به همین سبب همه محافل رسمی این رژیم وادار به سکوت شدند اما ظاهرا این سکوت آنها را بیش از صحنه هایی که در میدان التحریر دیدند ، انها را آزار داد بخصوص پس از آن که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا موضعی ساده لوحانه در حمایت از انقلاب مصر اتخاذ کرد.
اینجا بود که بوق های آماده شده برای چنین روزی علیه آنچه که آن را فاجعه قریب الوقوع در مصر نامیدند به صدا در آمدند و درباره شکل گیری ایرانی دیگر در مصر هشدار دادند.
افشاگری های دیلی تلگراف نیز در چارچوب تلاش های اسرائیل برای حمله به انقلاب با استفاده از بیان نصفه و نیمه حقایق درباره حمایت نمادین از فعالان لیبرال دمکرات در چارچوب برنامه «مشارکت برای آینده» که نظام های عربی طرفدار آمریکا از آن به عنوان جانشین حرکت به سمت دمکراسی و نه بخشی از آن حمایت می کنند صورت می گیرد.
این برنامه به شکل کنونی اهانت به ملت های عربی است زیرا فرض را بر آن گذاشته که بحران دمکراسی در کشورهای عربی ناشی از جهل و نادانی مردم این کشورهاست که به فرهنگ سازی نیاز دارند و ربطی به حکام این کشورها ندارد. نویسنده با اشاره به تناقض گویی های حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در جریان سخنرانی های خود در خلال بحران این کشور می گوید: مبارک در واکنش به مسئولان آمریکایی که از وی خواستند کناره گیری کند خود را رئیس جمهور منتخب مردم دانست ولی نگفت که اگر مردم وی را می خواهند چرا تصمیم ندارد دوباره نامزد شود. از سوی دیگر وی هشدار داد که اگر نظامش سقوط کند اخوان به قدرت می رسد و این خود اعتراف به این است که مردم وی را انتخاب نکرده اند و نخواهند کرد، بنابراین از آمریکا می خواهد که وی و دستگاه سرکوبگر وی را حفظ کند .
این در حالیست که اطرافیان وی از استقلال مصر سخن می رانند و می گویند مصر اجازه نمی دهد کسی چیزی به آن دیکته کند. اما از شانس بد وی آمریکا دیگر سخنانی را که درباره ترس و وحشت از اخوان گفته می شود باور نمی کنند و حتی اگر باور کنند به این نتیجه رسیده اند که مبارک و نظام وی دیگر سپر مناسبی برای مقابله با افراط گری اسلامی نیستند.
نظامی که قادر به حمایت از خودش نیست به آمریکایی ها می گوید از شما در برابر اسلام گرایان حمایت می کنم، در واقع این نظام مصر است که از آمریکا می خواهد در برابر اسلام گرایان از آن حمایت کند. نویسنده در ادامه با اشاره به جنجالی که از اوایل دهه نود قرن گذشته در خصوص دمکراسی در کشورهای عربی و رابطه با اسلام گرایان در محافل نخبگان حاکم بر آمریکا وجود داشت افزود: پس از آن که متحدان آمریکا در منطقه توانستند آمریکا را متقاعد کنند که اسلام گرایان برای منافع آمریکا خطرناک هستند و نیز پس از ورود اسرائیل و لابی های صهیونیستی به صحنه و مخالفت آنها با هرگونه رابطه با اسلام گرایان، این بحث و جدل به پایان رسید و آمریکا هرگونه تعامل با اسلام گرایان را رد کرد. نویسنده در ادامه با اشاره به این که وقوع حوادث یازدهم سپتامبر که همه عوامل آن از عربستان، مصر و امارات بودند باور آمریکا را در خصوص اسلام گرایان دچار تزلزل کرد و نشان داد که متحدان آمریکا نتوانسته اند اسلام گرایان را مهار کنند افزود: به دنبال این حوادث دولت جرج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا در قبال مسائلی از قبیل «مبارزه با تروریسم، نیاز به همکاری اطلاعاتی با نظام های سرکوبگر و گفتمان حامی دمکراسی» دچار نوعی سردرگمی شد و تقریبا فلج شد اما دولت باراک اوباما چنین مشکلی ندارد ولی باید با انقلاب هایی که عملا شکل گرفته اند تعامل کند، بر این اساس دولت آمریکا متقاعد شده است که این انقلاب ها قیام های دمکراتیک واقعی هستند و همان جوانانی آنها را هدایت می کنند که آمریکا مایل به تعامل با آنهاست به همین سبب اوباما شخصا از تحول دمکراتیک فوری در مصر و سراسر کشورهای عربی حمایت کرد اما بر عکس پسر عموهای وی در تل آویو به حمایت کامل از نظام مصر پرداختند و شیوه ای فریبکارانه در این خصوص در پیش گرفتند به گونه ای که از یکسو می گویند دوران مبارک دیگر تمام شده و دوران جدیدی در مصر آغاز شده است که دورانی مبتنی بر دمکراسی خواهد بود اما در همین حال می گویند بقای مبارک برای اجرای اصلاحات قانون اساسی ضروری است و ادامه کار پارلمان فاقد مشروعیت نیز برای تسریع روند اصلاحات ضروری است.
نویسنده در ادامه با اشاره به این که دولت مصر در اقدامی فریبکارانه می کوشد از ارتش این کشور برای اطمینان خاطر دادن به تظاهرکنندگان و آرام کردن آنها استفاده کند افزود: دولت می کوشد از طریق ارتش اقداماتی را که دستگاه های امنیتی از انجام آن عاجز هستند انجام دهد تا سازمان های امنیتی که مردم آنها را شکست داده و از خیابان ها طرد کردند خود را مجددا سازماندهی کنند. در این حال هرگونه سخن از نقش مستقل ارتش توهمی بیش نیست زیرا ارتش هنوز تحت امر سازمان اطلاعات فعالیت می کند.
بنابراین آنچه در مصر می بینیم نزاع بین نتانیاهو و لابی های صهیونیستی از یکسو و دولت اوباما از سوی دیگر است.
اولی می خواهد به هر شکلی که شده از نظام حمایت کند و دومی محتاطانه از حرکت دمکراتیک مردم حمایت می کند و می خواهد از آن در جهت منافع خود استفاده کند.
اولی از پشت پرده اقدام به حمایت های عملی و ملموس (اطلاعاتی،تاکتیکی) کرده است و دومی به اظهارات و تماس های دیپلماتیک اکتفا می کند. نویسنده در بخش دیگری از مقاله با اشاره به تلاش هایی که برای توطئه و ایجاد تفرقه بین صاحبان انقلاب مصر می شود بر مسئولیت اخوان المسلمین به عنوان بزرگترین جنبش مخالف در حفظ انسجام نیروهای انقلابی تاکید کرد و افزود: اخوان با دو مشکل روبروست یکی این که همچنان از نظام هراس دارد و دیگر این که هنوز برنامه سیاسی منسجمی ندارد.
تاکید جنبش بر این که هیچ کس را برای ریاست جمهوری نامزد نخواهد کرد و خواهان حکومت بر مصر نیست به معنای اذعان اخوان به مشکل بودن حکومت بر مصر است و این امر راه را برای منتقدان آن باز می کند بنابراین باید برنامه ای اتخاذ کند که راه را برای رسیدن به حکومت مصر باز کند.