خبرگزاري فارس:از سال 1978 م، غالب جريان هاي اسلامي سياسي مصر ، به صورتي صريح يا ضمني ، سياست هاي رسمي نظام سياسي حاكم بر مصر در تأييد شاه ايران ، انتقاد از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آيت الله امام خميني را مورد انتقاد قرار داده اند .
مقدمه:
كشور مصر در شمال قاره آفريقا و در كنار درياي مديترانه و سرخ قرار دارد. وسعت آن در حدود يك ميليون كيلومتر مربع مي باشد كه از اين نظر بيست و هشتمين كشور جهان محسوب مي گردد. (1)
جمهوري عربي مصر با داشتن جمعيتي بالغ بر 74 ميليون نفر، از لحاظ وسعت، موقعيت جغرافيايي، جمعيت و پيشرفت مهم ترين كشور عربي محسوب مي شود. مصر از نظر تاريخي از جمله كشورهاي با قدمت تاريخي است. حكومت فراعنه در اين كشور به حدود 60 قرن قبل از ميلاد باز مي گردد كه بعد از آن ها ايراني ها، يوناني ها و اعراب بر اين كشور حكومت رانده اند.
فرهنگ مصر فرهنگي اسلامي و غني است كه از زمان هاي قديم دانشمندان و متفكران بسياري در معروف ترين دانشگاه مصر يعني دانشگاه الازهر فعاليت داشته اند. مصر تنها كشور عربي است كه اقتصاد آن نسبت به ديگر كشورهاي عربي و آفريقايي پيشرفت چشمگيري داشته است. اكثر جمعيت مصر كشاورز مي باشند كه در دره و يا دلتاي نيل يعني تنها مناطق قابل كشاورزي مصر زندگي مي كنند. (2)
مهمترين نقش تعيين كننده از نظر عوامل طبيعي و جغرافيايي در مصر كانال سوئز است. اگر چه اين كانال در زمان جمال عبدالناصر ملي اعلام گرديد اما وجود آن در خاك مصر يكي از بارزترين عوامل تعيين كننده جغرافيايي براي اين كشور محسوب مي گردد.
موقعيت جغرافيايي و شرايط اقليمي مصر سبب شده اين كشور در منطقه خاورميانه و قاره آفريقا نقش مهمي ايفا نمايد. همچنين وجود شهرهاي قديمي در اين كشور يعني قاهره و اسكندريه به آن اهميت ويژه اي داده است. از ديگر موقعيت هاي مهم مصر قرار گرفتن اين كشور د رمنتهي اليه شمال شرقي آفريقاست كه قاره آفريقا را به قاره آسيا وصل مي مايد و در واقع پل ارتباطي بين آسياي غربي و آفريقا و مديترانه است. (3)
دين رسمي كشور مصر اسلام مي باشد و اكثريت مردم (94 درصد) پيروان آن مي باشند. اكثريت قريب به اتفاق مردم مصر شافعي مذهب هستند كه نزديك ترين مذهب اهل سنت به شيعه اثني عشري است و همين باعث شده تا مردم مصر از يكپارچگي خوبي برخوردار باشند. (4)
با توجه به اهميت دو كشور ايران و مصر در دنياي اسلام و پيشينه تاريخي كهن دو كشور بررسي تأثيرات و بازتاب هاي انقلاب اسلامي ايران بر اين كشور مهم اسلامي و عربي قابل تأمل و توجه است كه مقاله حاضر در صدد بررسي روابط دو كشور و تبيين اين تأثيرات مي باشد.
تاريخچه روابط ميان ايران و مصر
سابقه تاريخي ارتباطات سياسي ايران و مصر از زمان كوروش پادشاه هخامنشي آغاز مي گردد. با ظهور اسلام رابطه ميان دولت ايران و مصر وارد مرحله جديدي شد. اسلام از دروازه مصر وارد آفريقا شد و با روي كار آمدن سلسله هاي اموي و عباسي و تحت تعثيب قرار گرفتن اهل بيت (ع) و شيعيان آنان بسياري از بزرگان سادات در جستجوي پناهگاه به مصر و ايران كه به دور از دسترسي حاكميت مركزي بود سفر كردند و از اينجا جايگها اهل بيت (ع) را در مصر و ايران مي توان مشاهده كرد. سلسله فاطميان بر اساس نهضت اسماعيليات و بدست مرداني كه ايراني بودند در مصر بوجود آمد. اين حكومت مقتدر شيعي كه از سال هاي 969 تا 1171 ميلادي بر مصر حكومت مي رانده اند، دانشگاه الازهر را كه به نام حضرت زهرا (س) الازهر ناميده شده را بنا نمودند كه قديمي ترين دانشگاه به سبك و سياق جديد در دنياي اسلام محسوب مي شود.
در قرون معاصر مصر مهد ظهور انديشه هاي نوين اسلامي و عربي بوده است. روابط فرهنگي ايران با مصر در اين دوره با شروع فعاليت هاي اصلاحي سيد جمال آلدين اسد آبادي در دنياي اسلام به ويژه در ايران و مصر نمود مي يابد و سيد جمال با احياي انديشه اصلاح گرايي نوين در انديشه سياسي مسلمانان عرب و نيز سردادن نداي وحدت ميان شيعه و اهل سنت موفق به ايجاد نهضتي شد كه پس از او شاگردانش از جمله محمد عبده مفتي الازهر مصر آن را پيگيري و دنبال نمودند.
روابط ايران و مصر پيش از انقلاب اسلامي ايران
در دوران معاصر روابط ميان ايران و مصر دستخوش تحولات و دگرگوني هاي زيادي شده است. با توجه به نفوذ و سلطه انگليس در اين دوره بر هر دو كشور، ما شاهد نزديكي روابط ايران و مصر هستيم تا جايي كه مي بينيم ازدواج سياسي ميان خاندان پادشاهي دو كشور صورت مي گيرد و فوزيه خواهر فاروق پادشاه مصر با محمدرضا پهلوي وليعهد ايران ازدواج مي نمايد كه البته اين ازدواج چندان دوام نمي آورد و به جدايي مي انجامد.
از اين زمان به بعد با كودتاي افسران آزاد در مصر در 1952 به رهبري جمال عبدالناصر و كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران، كه در مصر منجر به سرنگوني رژيم پادشاهي و در ايران منجر به تثبيت رژيم پهلوي شد روابط دو كشور شديدا تيره بود به طوري كه منجر به قطع روابط ايران و مصر گرديد.
رژيم پهلوي دولت ناصر را به دست داشتن در قيام 15 خرداد 1342 متهم نمود و مصر نيز رژيم پهلوي را به خاطر روابط نزديك خود با اسرائيل مورد هجوم تبليغاتي خود قرار داد. اين شرايط تا زمان مرگ ناصر در 1969 و روي كار آمدن انورسادات همچنان ادامه داشت. (5)
با روي كار آمدن انور سادات و گرايشات فراوان او به آمريكا روابط ايران و مصر مجددا رو به گرمي نهاد به نحوي كه در سال 1357 شاه ايران اولين منزلگاه خود را براي فرار از ايران، كشور مصر قرار داد و نهايتا نيز با مرگ شاه در يكي از بيمارستان هاي قاهره در آن كشور به خاك سپرده شد.
از لحاظ مراودات فرهنگي و ديني نيز شاهد هستيم كه در اين دوره و از اواخر دهه 1940، نهضت جديد و منسجم تري شكل گرفت تا بار ديگر ميان شيعيان و اهل سنت نزديكي ايجاد شود. اين نهضت مورد تأييد مرجع تقليد شيعه يعني آيت الله بروجردي قرار داشت و آيت آلله محمدحسين كاشف الغطاء از مراجع تقليد نجف در عراق و علامه شرف الدين از مراجع لبنان از ديگرحاميان اين نهضت از علماي شيعه بودند. در كشور مصر نيز نهضت ياد شده مورد تأيي شيخ عبدالمجيد سليم از دانشگاه الازهر و تعدادي از شاگردان او از جمله شيخ محمود شلتوت (رييس بعدي الازهر) و شيخ حسين البناء رهبر اخوان المسلمين قرار داشت. (6)
در راستاي نهادنيه شدن اين رابطه نزديك ميان شيعه و سني كه توسط علما و مراجع دو كشور ايران و مصر صورت مي گرفت، در سال 1947 «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» در قاهره تأسيس شد. روند بهبود روابط ديني و مذهبي ميان شيعيان و اهل سنت تا جايي پيش رفت كه شيخ محمود شلتوت مفتي الازهر در 1958 و در فتوايي شيعه اثني عشري را مكتب بر حق اعلام كرد و به دنبال اين فتوا براي تدريس تشيع در الازهر كرسي اختصاص داده شد. (7)
روابط ايران با دولت مصر پس از پيروزي انقلاب اسلامي
پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 ميلادي و همزمان با مذاكرات كمپ ديويد در مصر رخ داد. با امضاي پيمان كمپ ديويد ميان مصر و اسرائيل و خروج مصر از جرگه كشورهاي عربي در حال جنگ با اسرائيل روابط ايران و مصر قطع گرديد و با پذيرش پناهندگي محمدرضا پهلوي از طرف دولت مصر و استقبال از شاه در قاهره متشنج تر گرديد.
پس از امضاي قرارداد كمپ ديويد حضرت امام خميني (ره) با انتشار بيانيه اي به اين خيانت مصر شديدا اعتراض كردند.
متن بيانيه امام (ره) به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
«اينجانب بيش از پانزده سال است كه خطر اسرائيل غاصب را گوشزد كرده ام و به دول و ملل غرب اين حقيقت را اعلام نموده ام. اكنون با طرح استعماري صلح مصر و اسرائيل اين خطر بيشتر ، نزديك تر و جدي تر شده است. سادات با قبول اين صلح وابستگي خود به دولت استعمارگر آمريكا را آشكارتر نمود، از دوست شاه سابق ايران انتظاري بيش از اين نمي توان داشت.
ايران خود را همگام با برادران مسلمان كشورهاي عربي دانسته و خود را در تصميم گيري هاي آنان سهيم مي داند. ايران صلح سادات و اسرائيل را خيانت به اسلام و مسلمين و برادرات عرب مي داند و موضع سياسي كشورهاي مخالف اين پيمان را تأييد مي كند.(8)
والسلام عليكم و رحمه?الله
روح الله الموسوي الخميني
5/1/1358
متأسفانه دولتمردان وقت پيام اين بيانيه امام (ره) را درك نكردند تا آنكه حضرت امام در تاريخ 11 ارديبهشت ماه 1385، دستور قطع رابطه ديپلماتيك با مصر را صادر فرمودند. متن دستور امام (ره) به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي دكتر يزدي وزير امور خارجه
با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعات بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست، دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع رابطه ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد.
روح الله الموسوي الخميني
علي رغم اينكه انور سادات صدام را آغازگر جنگ عليه ايران دانسته و موضع منفي نسبت به وي اتخاذ كرده بود، با ترور سادات، حسني مبارك در جهت بهبود هر چه سريع تر روابط خود با عراق تلاش نمود تا آنجا كه با تمام توان در برابر ايران و در كنار عراق ايستاد. مصر كه در اين مقطع زماني به دليل بهبود روابط خود با رژيم صهيونيستي در ميان كشورهاي اسلامي و عربي در انزوا قرار داشت. با بزرگ جلوه دادن خطر انقلاب ايران براي كشور منطقه سعي در ايجاد ائتلاف با اين كشورها عليه ايران نمود تا ضمن بهبود روابط خود با كشورهاي اسلامي امواج خروشان انقلاب اسلامي ايران را هر چه بيشتر مهار نمايد.
بازتاب انقلاب اسلامي ايران بر جامعه مصر
از سال 1978 م، غالب جريان هاي اسلامي سياسي مصر ، به صورتي صريح يا ضمني ، سياست هاي رسمي نظام سياسي حاكم بر مصر در تأييد شاه ايران ، انتقاد از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آيت الله امام خميني را مورد انتقاد قرار داده اند . برخي از اين جريان هاي اسلامي ، هدف اين موضع و سياست رسمي را تلاش براي برانگيختن احساس نفرت توده مردم نسبت به الگوي « اسلام گرا » در ايران قلمداد و تفسير كردند . دعوت رژيم انورسادات از شاه ايران ، براي اقامت در مصر و پس از آن موضع گيري رسمي اين رژيم در مسئله گروگان هاي امريكايي در تهران ، بر فاصله ميان ديدگاه دولت و ديدگاه حركت هاي اسلامي در مصر افزود .(9)
گروه هاي اسلام گراي مصري ، اين ديدگاه دولت كه كمك به شاه را نشانه حق شناسي نسبت به كمك هاي نفتي و نظامي و اقتصادي وي به مصر در طي جنگ سال 1973 و پس از آن مي دانست ، به شدت مورد سرزنش قرار دادند . آنان در مقابل ، اقدامات شاه در فروش نفت به اسرائيل ، در دوره تحريم نفتي سال 1973 م و همكاري مستحكم با اين رژيم در زمينه نظامي و اطلاعاتي را يادآور شدند . جريان هاي اسلامي مصر بر آن بودند كه اقدامات رژيم سادات در حمايت از شاه ، بر اساس تقاضاي ايالات متحده امريكا و به هدف اقناع امريكا ، بر توانايي مصر ، براي پر كردن جاي رژيم شاه – به عنوان قدرت بزرگ منطقه اي – انجام گرفته است . اين جريان ها ، رسانه هاي تبليغاتي مصر را متهم مي كردند كه از طريق حمله به آيت الله خميني و حكومت جديد ايران ، در جهت گسترش شكاف ميان شيعه و سني مي كوشند .
انقلاب اسلامي ايران در سال هاي نخست ، عواطف بخش وسيعي از نيروهاي اسلام گراي مصري را به سوي خود جلب كرده بود . تصويرهاي امام خميني در قاهره و برخي شهرهاي ديگر رواج يافت و تظاهرات گسترده اي در مخالفت با ورود شاه به مصر به راه افتاد .
ملت و جامعه مصر به طور كلي به نحو خوبي با انقلاب اسلامي ايران برخورد نموده و از آن استقبال نمودند. علت اين استقبال در جامعه ديني مصر به خصوص از سوي گروه هاي اسلام گرا و مبارز مصري به دليل شرايط خاص آن زمان در جامعه مصر بود.
تأثير مهم انقلاب ايران بر مصر، تقويت و تشديد جريان«بازگشت به اسلام» است كه در تاريخ مصر ريشه ي ديرينه اي دارد. اين گرايش اگر چه در پي تحولات سياسي زمان جنگ اسراييل و مصر و شكست مصر تا حدود زيادي تضعيف شد، ليكن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران جان تازه اي گرفت.
به رغم اختلاف نظر ميان جريان هاي مختلف اسلامي مصر بر سر انقلاب اسلامي ايران و تحولات آينده آن ، پيروزي اين انقلاب در نگاه غالب اين جريان ها ، در حقيقت پيروزي ايدئولوژي سياسي اسلام و تجسم آن در شكل يك دولت بود . برخي گروه هاي اسلامي مصر ، از ابعاد و شعارهاي فرامرزي و فراوطني انقلاب ايران كه همه مسلمانان بتوانند در سايه آن تاريخ و الگوي برتر و تحولات امت اسلامي را با اين واقعيت جديد پيوند دهند ، استقبال كردند. انقلاب ايران به آنان ثابت كرد كه قدرت رويارويي با نيروهاي امپرياليستي و پيروزي بر آنان را دارند .
جنبش هاي اسلامي مصر از اين كه انقلاب ايران خواهان عقب نشيني اسرائيل از تمامي خاك فلسطين اشغالي، يعني اراضي سال 1948 م و 1967 م شده بود، استقبال كردند و اين موضع را با موضع غالب كشورهاي عرب آن زمان كه به عقب نشيني اسرائيل از اراضي اشغالي سال 1967 م و اعطاي حق تعيين سرنوشت به ملت فلسطين اكتفا مي ورزيدند ، مقايسه كردند . گروه هاي طرفدار ايران در ميان جريان هاي اسلامي در مصر ، ايالات متحده امريكا ، اتحاد جماهير شوروي سابق ، اسرائيل و شاه سابق را به توطئه چيني عليه انقلاب ايران متهم مي كردند . باور به وجود چنين توطئه بين المللي عليه انقلاب اسلامي ، در ادبيات سياسي حركت هاي اسلامي مصر به فراواني به كار گرفته شده است و در تفسير بسياري حوادث ، رخدادها و روابط ، از همين مفهوم توطئه پنداري استفاده شده است .
هيكل كه از روزنامه نگاران معروف مصر مي باشد در رابطه با تأثيرات انقلاب اسلامي بر توده هاي مردم در كشورهاي اسلامي و همچنين ديدگاه هاي حضرت امام خميني (ره) مي گويد:
«در سال 1978 در حالي كه انقلاب اسلامي ايران در اوج خود بود، حكومت مصر از رژيم شاه حمايت مي كرد و حتي فتواي ديني مبني بر لزوم اطاعت از ولي امر از سوي برخي از علماي مصر صادر شده بود به طوري كه هنگام مصاحبه با امام خميني (ره) در پاريس [قبل از پيروزي انقلاب] و مصاحبه بعدي با ايشان در قم [بعد از پيروزي انقلاب] ايشان با تلخي از من پرسيد كه چرا بعضي از علماي دين در مصر عليه انقلاب اسلامي فتوا مي دهند در حالي كه پيش از اين اعراب از شركت شاه در طرح هاي غربي در منطقه شكايت داشتند و حالا انقلاب اسلامي نه تنها ايران را از اين طرح ها خارج ساخته، بلكه در مقابل آن ها به مبارزه پرداخته است. اضافه بر اين اعراب از روابط ايران با اسرائيل شاكي بودند و حالا اين روابط قطع شده و مقر نمايندگي اسرائيل به سازمان آزادي بخش فلسطين واگذار شده است. با اين وجود تأثيرات انقلاب اسلامي بر توده هاي مردم و جنبش هاي اسلامي انكار ناپذير است. (10)
با وجود اينكه عده اي سعي نمودند تا با پر رنگ جلوه دادن جنبه هاي ايرانيت و شيعي بودن انقلاب اسلامي در مقابل جنبه اسلامي و احياي فكر ديني در دنياي معاصر، از تأثيرات اين انقلاب در مصر بكاهند، ولي انقلاب اسلامي ايران توانست به خوبي جاي خود را در ميان توده مردم و نيز گروه هاي مبارز و اسلام گراي جامعه مصر باز كند.
1) جماعت اخوان المسلمين
اولين واكنش نسبت به انقلاب اسلامي ايران توسط جماعت اخواان المسلمين صورت گرفت. اين جماعت در اعلاميه اي كه در سال 1979 آنرا منتشر نمود، ضمن ستايش انقلاب اسلامي ايران آن را الگويي براي مبارزت اسلامي خود عليه دولت وابسته و ضد اسلامي مصر به كار بندد.
وقوع انقلاب اسلامي موجب شد اين جنبش از ركودي نزديك به يك دهه خارج شود. جنبش اخوان المسلمين به ويژه در سال هاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي اين انقلاب را در چارچوب مبارزه جهاني ميان اسلام و كفر قلمداد كرده و با صدور بيانيه هاي متعدد حمايت خود را از انقلاب اسلامي اعلام نمود.
اخوان المسلمين ، در سال 1979 م آشكارا انقلاب اسلامي ايران را مورد تأييد قرار داد و از پناه دادن شاه ، توسط رژيم مصر انتقاد كرد . « عمر تلمساني » رهبر فقيد اخوان المسلمين نيز از مخالفت جماعت هاي اسلامي در دانشگاه هاي مصر با استقبال از شاه پشتيباني كرد . هم چنين اين جماعت ، پيش تر از شاه به دليل به رسميت شناختن اسرائيل و احياي سنت هاي ايراني پيش از اسلام و بي اعتنايي به سنت هاي اسلامي انتقاد كرده بود. (11)
اخوان المسلمين از تمام مسلمانان جهان خواست تا از مسلمانان جهان خواست تا از مسلمانان ايران سرمشق بگيرند ؛ اما در عين حال توضيح داد كه اين به معناي فراخواندن ملت هاي مسلمان به انقلاب نيست ، بلكه به معناي دعوت حاكمان و ملت ها به وحدت در زير پرچم اسلامي است .
در تحليل موضع اخوان المسلمين نسبت به انقلاب اسلامي ايران ، بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اين جماعت ، همواره موضعي معتدل در برابر مذهب شيعه داشته و برافروختن آتش اختلافات مذهبي ميان شيعه و سني را به شدت رد و محكوم كرده است . اين جماعت اگر چه به وجود اختلافات آشكار ميان دو مذهب اذعان دارد ، همواره اعلام كرده است كه اين اختلاف ها ماهيتي ثانوي دارند .
جماعت اخوان المسلمين در مقابل كساني كه آنان را به تقليد از امام خميني متهم مي كردند ، اين اتهام را رد و اعلام كرد كه هم چنان به برنامه هاي امام حسن البنا وفادار است. اين جماعت در توجيه حمايت خود از انقلاب ايران اعلام كرد كه دليل حمايت از انقلاب ايران اين بوده است كه رهبران جديد ايران اعلام كرده اند ، انقلابشان اسلامي است و هدف آنها پياده كردن شريعت است .
جماعت اخوان المسلمين در جداسازي موضع گيري خود از موضع سازمان هاي اسلام گراي زيرزميني و راديكال در مقابل انقلاب ايران ، شفاف عمل كرده و در مقابل ، در برابر دعوت حكومت انقلابي ايران از ديگر جنبش هاي اسلامي در ديگر نقاط جهان ، براي جهاد فراگير با حكومت كشورهاي خود ، با احتياط رفتار كرده است. (12)
انقلاب اسلامي به حدي توانست بر جنبش اخوان المسلمين تأثير بگذارد كه به محض پيروزي انقلاب اسلامي دبيرخانه تشكيلات بين المللي اخوان المسلمين مبادرت به تماس با مسئولان جمهوري اسلامي نمود تا هيأتي مركب از نمايندگان جناح هاي مختلف اخوان المسلمين از ايران ديدن كرده و پيروزي انقلاب را به مسئولان و مقامات بلندپايه ايران تبريك گفتند و در مورد راه هاي همكاري، گفت و گو و تبادل نظر كنند.
در همان سال 1979، ايران رابطي را معرفي كرد و او با نماينده تشكيلات جهاني اخوان المسلمين در لوگانوي سوئيس تماس گرفت و ضمن برنامه ريزي براي انجام اين سفر و بحث پيراموان روابط با ايران، تصميمات فوري اتخاذ شد و در اين خصوص طرفين در مسايل ذيل به توافق رسيدند. (13)
الف) تشكيل يك هيأت مركب از نمايندگان اخوان المسلمين براي عزيمت به ايران و تقديم تهنيت به مناسبت پيروزي انقلاب ايران و سرنگوني رژيم شاه . (اين هيأت در ژوئن 79 از ايران ديدن كرد).
ب) صدور جزوه اي از سوي اخوان المسلمين براي معرفي انقلاب و نشان دادن دستاوردهاي مثبت و انتشار اظهارات و مواضع رهبري انقلاب.
ج) ايجاد روابط سازمان يافته با حركت دانشجويان مسلمان ايراني از طريق اتحاديه جهاني دانشجويان مسلمان و مبادرت به ترجمه ادبيات نويسندگان دو طرف به ويژه ادبيات اخوان المسلمين از عربي به فارسي و بالعكس.
د) قراردادن عناصر و فعاليت هاي فرهنگي و مطبوعاتي اخوان المسلمين در اختيار ايران با هدف استفاده از آنان در مراكز مطبوعاتي و ارگان هاي انقلابي اين كشور. (14)
اخوان المسلمين در سال 1979 كتابي تحت عنوان «خميني آلترناتيو اسلامي» منتشر ساخت كه توسط فتحي عبدالعزيز نوشته شده بود. در اين كتاب شيوه امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي به عنوان راه حل براي نظام هاي وابسته ذكر شده است.
فتحي عبدالعزيز در اين كتاب اظهار مي دارد كه : «انقلاب [امام] خميني ، انقلاب يك فرقه اسلامي عليه فرقه اي ديگر نيست، بلكه مركز ثقل ارزش ها و اعتقادات مشتركي است كه همه مسلمانان را به وحدت مي خواند، همان چيزي كه انقلاب ايران براي آن به وقوع پيوست.» (15)
با گذشت نزديك به دو سال از وقوع انقلاب اسلامي ايران و با آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران حمايت هاي اوليه رهبران اخوان المسلمين نسبت به انقلاب ايران كاهش يافت كه دليل آن بروز مسائل فرقه اي ـ مذهبي ميان اعضاي اين جنبش بود.
اين مساله تا جايي بود كه رهبر اخوان المسلمين عمر تلمساني در مرحله اي اعلام كرد : « ايران موضعي عداوت آميز در برابر جماعت اخوان المسلمين در پيش گرفته است » . اين موضع، در پاسخ اتهام ايران به اخوان المسلمين كه آنان را مجموعه اي از مزدوران امريكايي ها بر مي شمرد ، اتخاذ شد . اين اتهام به اخوان المسلمين ، پس از آن ابراز شد كه جيمي كارتر رئيس جمهور سابق ايالات متحده ، از عمر تلمساني خواست تا براي آزادي گروگان هاي آمريكايي كه در ايران نگه داري مي شدند ، وساطت كند . تلمساني اين درخواست را پذيرفت و در حال برداشتن گام هاي نخست بود كه مقامات ايراني اعلام كردند ، هر كس در صدد آزادسازي گروگان ها باشد ، مزدور امريكاست .
پاسخ تلمساني به اين اتهام آن بود كه دست گيري ديپلمات ها و به گروگان گرفتن آنان ، از نظر ديني گناه است ؛ به اين ترتيب عناصر درون جماعت اخوان المسلمين ، در مواضع سابق خود تجديد نظر كردند و تحت تأثير مواضعي ، در صف مخالفان شيعه و انقلاب ايران قرار گرفتند .
موضع جديد جماعت اخوان المسلمين را نيز مي توان ، در سايه رد ابتكارات صلح در جنگ عراق با ايران از سوي ايران در آن زمان و هم چنين مواضع دشمنانه عربستان سعودي در برابر انقلاب ايران كه برخي رهبران و عناصر اخوان المسلمين ارتباطات مستحكمي با آن كشور داشتند ، تفسير كرد .
جماعت اخوان المسلمين در شفاف سازي موضع خويش در خصوص جنگ عراق و ايران ، در آغاز با استناد به آياتي از قرآن ، عراق را متجاوز خوانده، محكوم كرد و هم چنين مواضع برخي كشورهاي اسلامي را كه به جاي تلاش براي توقف جنگ ، به عراق با ايران كمك مي كردند، محكوم نمود .
عمر تلمساني از رهبران همه مسلمانان جهان خواست تا براي متوقف كردن اين جنگ اقدام كنند؛ وي هم چنين ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي و اسرائيل را متهم كرد كه براي تضعيف دو طرف جنگ و رفع تهديد احتمالي اسرائيل از سوي ايران و عراق ، اين جنگ را به راه انداخته اند . در اين جا هم جماعت اخوان المسلمين، در تفسير علت جنگ ميان دو دولت مسلمان ، از مفهوم توطئه بين المللي عليه السلام استفاده كرد. در مراحل بعدي نيز اين جماعت از استمرار اين جنگ كه آن را مخالف اصول شريعت مي شمرد ، ابراز تأسف كرد . زماني كه شيخ صلاح ابواسماعيل ( از اعضاي اخوان المسلمين )، طي سخناني كوشيد، اين تصور را ايجاد كند كه جماعت اخوان المسلمين در جنگ عراق با ايران ، طرفدار عراق است ، استاد تلمساني اعلام كرد كه شيخ ابواسماعيل نظر شخصي خود را بيان كرده است .(16)
در ايم مقطع، عده اي در درون اخوان المسلمين، انقلاب ايران را يك انقلاب شيعي قلمداد كردند كه در صدد سلطه بر كل جهان اسلام است و لذا دست به تبليغات و انتشار كتاب عليه ايران زدند.
يكي ديگر از علل تغيير رويه اخوان المسلمين را مي توان ناشي از فشار كشورهاي عربي بر اين جنبش دانست .(17) . به طور كلي تأثير انقلاب اسلامي ايران در شكل گيري نهضت بازگشت به خويشتن اسلامي در مصر و احياي فكر ديني را نمي توان انكار نمود. نهضتي كه علي رغم وجود حكومت پليسي در مصر و فشارهاي مختلف از درون و بيرون مصر تاكنون در قالب جنبش هاي عظيم دانشجويي، اتحاديه هاي ارگري و تشكل هاي ديني و مذهبي به كار خود ادامه داده است. اخوان المسلمين از اين مقطع زماني با پيش گرفتن شيوه مبارزاتي زيرزميني در صدد ايجاد خيزش هاي مردمي در دانشگاه ها و در ميان مردم بر آمد هر چند كه در اين زمينه نتوانست موفق بشود.
2) تشكل هاي اسلام گراي زيرزميني
مقصود از تشكل هاي اسلامي زيرزميني در مصر ، جماعت شباب محمد كه « صالح سريه » رهبر آن بود و در سال 1974 كوشيد تا دانشكده فني نظامي را به تصرف درآورد، و جماعت التكفير و البحره كه خود را جماع المسلمين مي ناميد، و نيز جماعت الجهاد است كه مسئوليت قتل انور سادات، رييس جمهور سابق مصر را بر عهده گرفت .
الجهاد يكي از جنبش هاي راديكال و پرطرفدار در مصر مي باشد كه در سال 1981 توسط يكي از اعضاي خود به نام خالد اسلامبولي دست به ترور رييس جمهور وقت مصر يعني انور سادات زد.
برخي بر اين عقيده اند كه انقلاب اسلامي بيشترين تأثير را در ميان گروه هاي مصر بر جنبش الجهاد داشته است. نيروهاي الجهاد نحوه پيروزي انقلاب ايران را به خوبي ترسيم كرده و آثار مبارزان ايراني را مطالعه كردند به طوري كه در زمان دستگيري آنان، يادداشت هايي از كتاب «حكومت اسلامي» امام خميني (ره) و خلاصه دست نويسي درباره انقلاب ايران و كتاب هاي دكتر شريعتي توسط نيروهاي امنيتي مصر از آنان ضبط شد.
دولت مصر نيز اين وسايل را دست آويز قرار داده و دولت ايران را متهم به دخالت در امور داخلي مصر و ايجاد تشنج در اين كشور نمود.
نشريات و مطبوعات ايران در اين دوره، هر روز به انتشار عمليات گروه هاي مصري مي پرداختند و ضمن ستايش آنان اسامي شهداي آنان بر خيابان هاي ايران گذاشته مي شد و اينگونه اقدامات مورد تأييد مقامات و مسئولين ايراني قرار مي گرفت.
به عنوان مثال امام خميني (ره) در پيام خود در فروردين 1358 خطاب به مردم مصر از آنان خواستند تا عليه حكومت سادات قيام كنند و اين پيام در واقع اولين موضع گيري رسمي دولت انقلابي ايران بود كه در آن صريحا سرنگوني حكومت سادت خواسته شده بود.
از نظر اين تشكيلات ، ريشه هاي انقلاب ايران به انديشه حسن البنا و سيدقطب باز مي گردد . برخي رهبران تشكيلات الجهاد ، انقلاب امام خميني را الگويي برشمردند كه سازمان ها و گروه هاي اسلامي ، در ديگر كشورهاي اسلامي ، بايد از آن پيروي كنند . رهبران اين تشكيلات ، نشريات ، كاست ها و بيانيه هايي صادر كردند و در آن از مسلمانان سني خواستند تا از انديشه هاي امام خميني پيروي كنند ؛ حتي برخي عناصر تشكيلات الجهاد ابراز اميدواري كردند كه ايران، در جنگ سال 1980 م عراق را شكست دهد و پس از آن زمينه براي استيلاي ايران بر اردن و سپس آزادسازي فلسطين فراهم شود. اين عناصر، اختلافات ميان انقلاب ايران و جنبش هاي اسلام گرا در مصر را داراي ماهيتي ثانوي و فرعي دانستند ؛ به ويژه آن كه موضع هر دو در برابر دشمنان اسلام ، مشابه است.(18)
آنان انقلاب ايران را نخستين انقلاب شيعي مبتني بر مباني اسلامي صحيح توصيف كردند . برخي از تحليل گران معتقدند كه رهبران تشكيلات الجهاد در مصر ، از طريق برخي فلسطيني هاي نواز غزه ، كوشيدند تا ارتباطات نزديكي با رهبران انقلاب ايران برقرار كنند .
اما بايد توجه داشت كه جناح سنتي تشكيلات الجهاد معتقد بود كه اعتقادات شيعه ، انحراف از اسلام صحيح است . با اين حال ، وجود اين جناح با چنين موضعي ، مانع از ابراز تأييد انقلاب ايران در مناسبت هاي مختلف و توافق با آن درباره برخي مسائل نيست .
از ديگر جنبش ها و گروه هاي مصري كه از انقلاب اسلامي ايران تأثير پذيرفته است مي توان به اليسار الاسلامي يا چپ اسلامي اشاره نمود.
گروه اليسار الاسلامي نيز مانند الجهاد جزو گروه هاي مبارز راديكال به شمار مي رود. اين گروه نقش ايدئولوژي شيعي را در انقلاب اسلامي ايران مي ستوند و به آن توجه زيادي داشتند و در همين راستا تعدادي از كتب امام خميني و دكتر علي شريعتي را به زبان عربي ترجمه نموده و منتشر كردند و خود نيز كتاب هايي پيرامون انقلاب اسلامي ايران به رشته تحرير در آوردند. (19)
پي نوشت ها:
1- كتاب سبز مصر ، ص 1 .
2- همان ، ص 11 .
3- همان ، ص 12 .
4- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 271 .
5- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 272 .
6- جان . ال . اسپوزيتو ، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن ، ص 153 .
7- همان ، ص 154 .
8- كتاب سبز مصر ، ص 98 .
9- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 373 .
10- جميله كديور ، مصر از زاويه اي ديگر ، ص 12 .
11- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 375 .
12- همان ، ص 376 .
13- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 279 .
14- عباس خامه يار ، تأثيرات انقلاب اسلامي بر جنبش اخوان المسلمين ( پايان نامه ) ، صص (257-256)
15- جان . ال . اسپوزيتو ، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن، ص 159.
16- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 377 .
17- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 280
18- بوستان كتاب قم ، انقلابي متمايز ( جستارهايي در انقلاب اسلامي ايران ) ، ص 379 .
19- منوچهر محمدي ، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي ، ص 278 .
نويسنده:حامد عبدوس
منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي