اگر به یاد بیاوریم روزى را که اسرائیل مبارک را "گنج استراتژیک اسرائیل" توصیف کرد، آن گاه مىتوانیم این گونه تفسیر کنیم که چرا تلاویو در برابر احتمال تغییر نظام در مصر تا این اندازه نگرانى دارد. از این دیدگاه به سئوالهاى بىپاسخ بسیارى بر مىخوریم که به روابط مصر و اسرائیل باز مىگردد، به خصوص درباره تعهدها و تضمینهاى اعلام نشدهاى که انور سادات به اسرائیل نه فقط براى امنیت آن بلکه براى این که در آینده هیچ جنگى از ناحیه مصر علیه اسرائیل انجام نخواهد شد، داد.
دولت یار // انقلاب مصر که در صورت تحقق مهمترین واقعه سیاسى این کشور طى تاریخ نیم قرن گذشته آن محسوب مىشود، مورد تحلیل بسیارى از ناظران و کارشناسان مسائل سیاسى مصر قرار گرفته است. واقعهاى که نه تنها بر مصر که مادر دنیاى عرب خوانده مىشود، بلکه بر تمامى عرصه سیاسى و اجتماعى جامعه عربى و خاورمیانه اثرات مستقیم خواهد گذاشت. حال اگر این موضوع میان دو متفکر بزرگ عرب مورد بحث و بررسى قرار گیرد نکات خواندنى و زوایاى مهمى کشف مىشود که مىتواند براى بسیارى از تحلیلگران مفید باشد. فهمى هویدى، نویسنده و روزنامهنگار مشهور عرب با محمد حسنین هیکل پیر مطبوعات عرب و مهمترین کارشناس سیاسى مصر در همین رابطه مصاحبهاى براى شبکه الجزیره انجام داده که قرار است روز چهارشنه 9 فوریه ساعت 10:15 شب پخش شود. وبسایت الجزیره متن این مصاحبه را نیز منتشر کرده که در زیر مىخوانید:
حضور میلیونى مردم مصر را در خیابانهاى قاهره چگونه ارزیابى مىکنید؟
این حضور مردمى بیانگر رویاى مخلصانه ملت مصر و بزرگى و کبریاى آن است، این حرکت زیباترین و بزرگترین حرکتى است که مصر تا کنون به چشم خود دیده است. این ملت در حقیقت با این کار در تاریخ سمبل بزرگى به نام خود ثبت کرد. تظاهراتى که با درک بالاى مردم از نخبهگرایى و حس تمدن و سابقه تاریخىاش حاصل شد و ثابت کرد که این جوانان میراثداران به حق همان تاریخ و تمدنند. براى همین هنگامى که از مصرىها خواستند که در روز سهشنبه بزرگ اعتراض و خشم خود را علنى بیان کنند، دیدیم که 5 تا 7 میلیون از شهروندان مصرى از سراسر این کشور به خیابانها آمدند و با شعارهایشان اعلام کردند که تولد مصر جدید نزدیک است.
این پیام در فضاى مصر و جهان عرب به این سادگى رها نخواهد شد بلکه با تمام قوا خانواده عربى را در بر خواهد گرفت و قطعا این پیام به گوش همه مردم و کسانى که به نوعى با امور مصر سر و کار دارند، نیز خواهد رسید. از آن روز مردم در خیابانها ماندند تا سمبل روشنایى و اندیشه و شعله آزادىخواهى سراسر کشور باشند.
نظرت درباره آنچه بر جوانان از آن روز به بعد گذشته چیست؟
اول از همه باید به این نکته اذعان کنیم که این تظاهرات را جوانان شجاع و شریف مصر برگزار کردند، تظاهراتى که ارکان نظام مصرى که 30 سال کشور را در اختیار گرفته به لرزه در آورد. متاسفانه برخورد با این افراد بسیار تند و شرمآور بود. آنها خواستند آتش را با خون خاموش کنند، براى همین شاهد بدترین دوران مصر بودیم که در آن تلاش شد تا فرزندان ملت کشته و قلع و قمع شوند. آنچه روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه دیدیم که اسب و شتر و قاطر به میدان تحریر فرستادند تا مردم را قلع و قمع کنند، نمونهاى از این حرکت شرمآور بود.
گمان مىکنى چه کسى پشت این حرکتهاى اخیر بود؟
کسانى که دقیقا استخدام شده بودند تا صرفا نسخهاى برابر اصل نظام را انجام دهند، کسانى که از روز نخست فقط براى سرکوب استخدام شدهاند. شکى ندارم که اینها هم مردمانى هستند که تفاوت چندانى با بزهکاران و جنایتکاران کوچه و خیابان ندارند و در حقیقت از میان آنها استخدام شدهاند.
برخى حدس و گمانها نشان مىدهد که افرادى وابسته به حزب ملى و بازرگانان نزدیک به حکومت در این جریان نقش داشتند.
این درست است، نامهاى شناخته شدهاى هم بر زبانها آمده است. در این شکى نیست که براى انجام چنین حرکتى قطعا افرادى حمایت مالى مىکنند. افرادى هستند که میان قدرت و پول و امنیت یک همپیمانى ایجاد کردند و آماده استفاده از این همپیمانى علیه مردمند. افرادى که هیچ چیز جز این که با پول حنجرهها را اجاره کنند یا اسلحه بخرند یا جنایتکاران را علیه مردم مجهز و بسیج کنند یا گروههاى شبه نظامى تشکیل دهند، کار دیگرى بلد نیستند.
اگر درک کنیم که چه کسانى پشت این اسبها و شترهایى که در میدان تحریر به مردم یورش بردند، هستند آیا مىتوانیم بگوییم که با این تفسیر پلیس به طور کامل از خیابانهاى کشور غایب شد تا امنیت مردم تامین نشود و این باعث شد تا زمینههاى ایجاد ترس، ارعاب و شورش به وجود آید؟
این وجهى از اتفاقى است که افتاده و ملاحظاتى را در بر دارد. اولا منابع داخلى مىگویند که کسانى که اقدام به ایجاد رعب، خشم و شورش کردند وابسته به یک جریان سرى هستند که از قبل ارتباطى با آنها نداشتند. ثانیا، رفتار سازمان امنیت مرکزى با تظاهرکنندگان در ابتدا بسیار خشن و به شدت افراطى بود، آنها طورى رفتار مىکردند انگار که عدهاى خارجى آمدهاند کشور را اشغال کنند، در حالى که حتى اگر بر اساس جنایتهاى جنگى هم بخواهیم قضاوت کنیم هر کشورى وظیفه دارد حقوق انسانها را به رسمیت بشناسد.
ثالثا، دستور به عقبنشینى پلیس از خیابانها در چنین اوضاعى نکات استفهامى بسیارى ایجاد کرده که جواب آن براى ما بسیار پوشیده است. این اتفاق باعث شده تا پرسشهاى بسیارى نزد مصرىها و تاریخ آنها به وجود آید که قطعا در آینده پاسخ آنها روشن خواهد شد.
رابعا، آنچه رخ داد کاملا هم ناگهانى نبود، اندیشه انقلابى در مصر وجود داشت اما مسئله این بود که با ادبیات انقلابىاى که در دنیاى غرب متداول است کاملا تفاوت داشت، به خصوص با تعریفهایى که در ایالات متحده و سازمان امنیت این مرکز وجود داشت، آنها کاملا نسبت به این تحولات شوکه شدند و حتى برخى از کارشناسان وابسته به شرکتهاى نفتى جهان مثل شل، موبیل اویل و غیره نیز پیشبینى نمىکردند انقلابى با این گستردگى انجام شود.
کسى اگر در تعاملات موجود در انقلاب جوانان مصر دقیق شود ملاحظه مىکند که بخشهاى مشترکى میان آن با آنچه در ایران در زمان انقلاب مصدق رخ داد یا در شیلى در روزهاى حکومت پینوشه، وجود دارد، در هر دوى این تجربههاى انقلابى تعمدى براى ایجاد رعب نزد مردم و گسترش ترس میان آنها دیده مىشود، در هر دوى آنها هیئت حاکمه تلاش داشت همه را قاناع کند که انقلاب ثباتشان را تهدید مىکند و زندگىشان را جهنمى خواهد کرد.
برخى تلاش دارند که این تصویر را ایجاد کنند که آنچه در مصر جریان دارد در حقیقت درگیرىاى میان مخالفان مبارک با طرفدارانش است.
این وارونه نشان دادن واقعیت است. تظاهرکنندگان حقیقى همان کسانى هستند که در میدان تحریر حرکت اعتراضى انجام دادند و تصمیم گرفتند که از کرامت کشور با شیوههاى مسالمتآمیز و شرافتمندانه دفاع کنند. اما طرف مقابل بىشک کسانى هستند که براى این اتفاق اجاره شدهاند، سواى از این که وابسته به سازمان امنیتند، مزدورند یا این که کارمند یا کارگرهاى فعال در کارخانهها و دستگاههاى حکومتى، همه آنها کسانى هستند که با خودرو به میدان مصطفى محمود حمل شدند تا از نظام حاکم در کشور حمایت کنند.
تا کنون دستاوردهاى انقلاب جوانان را چگونه ارزیابى مىکنید؟
علاوه بر آنچه گفتم آنها روحیه ملى مصرى را به جامعه برگرداندند، آنها به دنیا ثابت کردند که ملت مصر مىتواند انتفاضه و انقلاب به پا کند، آنها موفق شدند هر آنچه را که ملت مصر نمىخواهد به افکار عمومى بگویند و عرصه را در اختیار عقلا و نخبگان گذاشتند تا هر آنچه ملت مىخواهد را آنها اتخاذ کنند. از این رو ملت در حد توانایىاش خشمش را بیان و طغیان مىکند و هر آن جا که لازم باشد طغیان را خاموش مىکند اما برنامه خود را به هیچ عنوان گم نمىکند، کاملا آینده نگر است و اکنون هم به دنبال یافتن پاسخى براى این پرسش است: چه کنیم؟
آیا اعتقاد دارى که عقلا و نخبگان این نقش را بر عهده گرفتهاند؟
متاسفانه آنها نمىتوانند به این پرسش پاسخ دهند، چرا که بیشتر آنها از درک واقعیتها عاجزند و هر آنچه خود مىخواهند انجام مىدهند. علاوه بر آن اپوزسیونى که در مصر قانونى شناخته مىشود فقط عنوانى را یدک مىکشد که نه وزنى دارد و نه حضورى در جامعه، برخى از آنها نیز به غیر از یک مقر و روزنامه چیزى در اختیار ندارد و بخش سوم نیز که فقط نماینده یکى از جناحهاى حزب ملى است.
نمایندگان نظام دعوت به گفتوگو با اپوزسیون و دیگر نیروهاى سیاسى مصر کردهاند، نظر شما چیست؟
انجام این گفتوگوها اجتنابناپذیر است ولى زمان و ارکان و شرایطى ویژه دارد، علاوه بر آن ظرفیتهاى سیاسى ایجاب مىکند که این گفتوگوها صورت بگیرد، بسیار هم مهم است که اطراف مشارکت کننده در گفتوگوها به رسمیت شناخته شوند و وزن حقیقىشان در جامعه درک شود. هر گفتوگویى لازم است که یک جدول کارى که مورد توافق همه باشد، داشته باشد. به غیر از این گفتوگو فقط به دیکته یک طرف به طرف دیگر محدود خواهد شد. در حال حاضر هم همین گونه است. مشروعیت کسانى که خود را نماینده مردم مىدانند، مشکوک است، کما این که جدول کارى که براى آینده بر آن توافق شده باشد، وجود ندارد. آنچه اکنون توسط نمانیدگان قدرت انجام مىشود چیزى جز تلاش براى کاستن خشم مردم نیست و شاهدیم که اپوزسیون حقیقى هیچ نقشى در چارچوب یا اولویتهاى آن ندارد.
حسنى مبارک در نطقهاى اخیرش صحبت از اصلاحات زد و تصورى از دوره آتى کشور ارائه داد، نظر شما در این باره چیست؟
آنچه حسنى مبارک در خطبههاى اخیرش ارائه داد کاملا بىربط بود و هیچ اعتمادسازىاى نکرد. فقط اعلام کرد که او در آخرین دوران ریاست جمهورىاش است. همچنین گفت آنچه به آینده مربوط مىشود منوط به اختیارات مجلس است، مجلسى که با تزویر و تقلب و دور زدن قانون تشکیل شده و هیچ اعتمادى به آن چه در حال و چه در آینده نیست، صرف نظر از آن، رئیس جمهور در روزهاى آخر دوران حکومتش تکلیفى براى مجلسى که نسبت به قانونى بودنش شک و شبهه وجود دارد، تعیین کرده و از آن خواسته درباره آیندهاى تصمیم بگیرد که او خود هیچ نقشى در آن ندارد، این امرى غیر قابل فهم است.
آنچه واقعا نگران کننده است این است که ساعات کوتاهى پس از اظهارات رئیس جمهور حمله به تظاهرکنندگان در میدان التحریر آغاز شد. در حقیقت هدف از این کار تلاش براى نابودى هدفى است که تظاهرکنندگان براى آن برخواسته بودند و به انفجار کشاندن خشم مردمى بود. اتفاقى که در آستانه گفتوگوهاى دو طرف باعث از بین رفتن اعتماد شد. رئیس جمهور با این کار مىخواست از مرحله زمانبندى براى ترک منصبش تعدى کند.
انتظار دارى از گفتوگوها چه چیزى حاصل شود؟
حقیقت این است که ما در برابر وضعیتى قرار گرفتهایم که امکان اصلاح آن نیست از این رو از بین رفتن آن جزئى از خواستههاى اساسى ماست. دیگر این که نکتهاى وجود دارد که دنیا هم به آن معترف است ولى هنوز عدهاى نسبت به آن حقیقتا غفلت مىکنند. نظام فعلى دیگر پایان یافته است. در همه پایتختهاى دنیا هم که بروید مىشنوید که درباره صفحه جدیدى در مصر سخن مىگویند. بارزترین آن اظهاراتى است که مقامهاى امریکایى اخیرا ایراد کردند و بر رفتن حسنى مبارک تاکید داشتند و بر لزوم تشکیل دولتى انتقالى به ریاست آقاى عمر سلیمان تاکید کردند.
متاسفانه ما سرمان را زیر خاک مىکنیم و نمىخواهیم واقعیتهایى که پیرامون ما رخ مىدهد را درک کنیم. ما اکنون تلاش مىکنیم که وضعیت جارى پیرامونىمان را ترمیم یا زیباسازى کنیم در حالى که وضعیتى که دنیا از آن سخن مىگوید چه از لحاظ سیاسى و چه از لحاظ عملى سرنگون شده است. عناوین همه روزنامههاى دنیا این واقعیت را تایید مىکند. به غیر از رسانههاى داخلى ما که نماینده نظام هستند همه رسانههاى دنیا سخن از تغییر نظام و آغاز دوره انتقالى مىزنند.
نقش امریکا را در وضعیت فعلى چگونه مىتوان ارزیابى کرد؟
امریکایىها از ابتدا در وضعیت فعلى حاضر بودند و حتى بیش از آن که در دنیاى عرب تصور مىشود، حضور داشتند. کاخ سفید برنامهاى دارد که بر اساس آن مىخواهد گام به گام پیش رود، گفتههاى روزانه امریکایىها همگى دلیلى بر این موضوع است. آنها در موقعیتهاى مختلف اظهارات مختلفى بر زبان مىرانند. آنچه شنیده مىشود و آنچه در رسانهها مىبینیم و آنچه باراک اوباما در سخنان اخیرش مىگوید همگى نشان مىدهد که آنها نیز بر انتقال مسالمتآمیز قدرت همین الآن نه پس از پایان دوران ریاست جمهورى مبارک در ماه سپتامبر تاکید دارند.
همین عبارات را وزیر امور خارجه و دفاع امریکا نیز گفتهاند. حتى جان کرى، رئیس روابط خارجى کنگره امریکا در اظهاراتى شدیداللحن بر لزوم کنار رفتن مبارک از قدرت تاکید کرد.
منابع خبرى نیز در روزهاى اخیر اعلام کردند که برنامهاى را مجلس سنا ارائه داد که در آن از مبارک مىخواهد که قدرت را به صورت مسالمتآمیز به حکومت موقت فراگیر تحویل دهد، روزنامه نیویورک تایمز نیز خبر از تماسهاى دائم معاون رئیس جمهورى مصر با وزیر دفاع و رئیس ستاد نیروهاى مسلح داده است.
این روزنامه در ابتداى ماه فوریه جزئیات بیشترى از سفر فرانک ویزنر به قاهره منتشر کرد. در این گزارش درباره جلسه دو ساعته باراک اوباما با نمایندگان شوراى امنیت ملى درباره تحولات مصر پس از آن که مردم سیاستها و نظام او را رد کرده بودند، نیز سخن به میان آمده بود. همچنین اظهارات دو تن از کارشناسان مسائل مصر درباره آخرین تحولات این کشور نیز آمده بود.
پس از آن جلسه توافق مىشود که فرانک ویزنر به قاهره بیاید و براى حسنى مبارک این پیام را بیاورد که اولا اعلام کند که براى دور جدید ریاست جمهورى مصر نامزد نخواهد شد و ثانیا اعلام کند که پسرش را براى ریاست جمهورى پیش رو نامزد نخواهد کرد. چیزى که با مخالفت حسنى مبارک مواجه شد و از اظهار نظر درباره آن خوددارى کرد.
آیا اهتمام شدید امریکا به وضعیت جارى در مصر سرچشمهاش در روابط دو جانبه و گسترده مصر و امریکا است یا این که تلاش براى حفظ روابط مصر و اسرائیل است؟
واشنگتن مجبور است که دو کار را همزمان انجام دهد. مصر نقشى استثنایى در استراتژى امریکا در خاورمیانه دارد. کما این که به حفظ روابط مصر با اسرائیل نیز اهتمام ویژهاى مىدهد. علاوه بر آن باراک اوباما، رئیس جمهورى امریکا براى انتخاب مجددش به سمت ریاست جمهورى امریکا مجبور است که آراى یهودیان امریکا را نیز به خود جلب کند. از این رو قابل درک است که اهمیت ویژهاى به امنیت اسرائیل و مصالح آن بدهد.
اهتمام ویژه اسرائیل به اوضاع مصر را چگونه تفسیر کنیم؟
اگر به یاد بیاوریم روزى را که اسرائیل مبارک را "گنج استراتژیک اسرائیل" توصیف کرد، آن گاه مىتوانیم این گونه تفسیر کنیم که چرا تلاویو در برابر احتمال تغییر نظام در مصر تا این اندازه نگرانى دارد. از این دیدگاه به سئوالهاى بىپاسخ بسیارى بر مىخوریم که به روابط مصر و اسرائیل باز مىگردد، به خصوص درباره تعهدها و تضمینهاى اعلام نشدهاى که انور سادات به اسرائیل نه فقط براى امنیت آن بلکه براى این که در آینده هیچ جنگى از ناحیه مصر علیه اسرائیل انجام نخواهد شد، داد.
مصاحبه در این جا به پایان مىرسد اما هیکل در آخر به هویدى مىگوید سه نکته را از زبان من بگو چرا که باید همه مصرىها به آن توجه بسیار ویژه داشته باشند:
اولا، نظام زخم خورده است از این رو اولین کارى که مىکند یافتن فرصتى براى انتقامگیرى است. اگر توانسته در این مدت حداقل 300 شهروند را بکشد یا ناپدید کند و 5 هزار نفر دیگر را مجروح سازد هیچ معلوم نیست اگر بنا باشد شش ماه دیگر در قدرت باقى بماند چقدر از مردم هزینه کند تا بقایش تضمین شود.
ثانیا، هیچ کس نمىتواند شرافت و شجاعت جوانان مصرى و نقشى که در ساخت حال و آینده کشور دارند را نادیده بگیرد، کما این که هیچ کس نمىتواند تولد مصر جدید را فراموش کند، تولدى که با خون سیصد شهیدى که نظام آنها را کشت و آنها راه به ستاره همیشه جاوید آسمان مصر تبدیل کرد، نوشته شده است.
ثالثا، امت مملکتى است براى همین جوانانى که به بهترین و زیباترین شکل آینده مصر را رقم زدند، کسانى که با انقلابشان حقایق را از پشت ابرهاى تیره استبداد بیرون آوردند و بر آسمان مصر تاباندند. تقدیر به من فرصت داد در زمانى زندگى کنم که این ابرها رفته باشند و خورشید امید همه جا را فرا گرفته باشد و بر سرزمین مصر به گونهاى بتابد که نور و گرمىاش چهار دهه تلخ اخیر را به عقب براند