مصر اولین کشور اسلامی است که با وجوه مختلف تمدن غرب از فکر و فرهنگ تا استعمار و اشغال آشنا شد.
روشنفکران مصری مانند ما ایرانیان از چرایی عقبافتادگی خویش نسبت به غرب پرسیدند و تمدن غرب بلکه تکنیک و ظاهر آن مصریان را زد. گرایشات مصریان در مواجه با تمدن غرب مانند ما ایرانیان از مخالفان سنتی اسلامی بسیار سرسخت تا غربزدگان تسلیم و نوکرمآب را در بر میگیرد. ظهور و سقوط دولتها و حتی بر سر کار آمدن دیکتاتوریها نتوانسته است، این دوگانه را در مصر تغییر دهد و اکنون مصر در بزرگترین دوگانهی غرب یعنی اسلامخواهی- لیبرالیسم سرگردان است تمام جریانات سیاسی، اجتماعی و فکری مصر را می توان با اندگی تسامح ذیل این دو نگاه تحلیل کرد.
2- در مصر در هیچیک از این دو تفکر تفوق اجتماعی و سیاسی ندارند، بر خلاف ایران که در انقلاب اسلامی سال 57 گرایشات دینی و مذهبی؛ البته در نوعی همسازی و همکاری با برخی جریانات لیبرال مانند بازرگان؛ بر کمونیسم و بعدها بر لیبرالیسم رادیکال فائق آمد؛ در مصر چنین قوهای در نیروهای اسلامخواه به دلائل متعدد وجود ندارد (گرایشات سنی، نبود رهبری واحد دینی، سکولار بودن الازهر و...) و از همه مهمتر در میاناین نیروها نظریهای که بتواند جنبش های دینی را به سوی یک الگو و مدل حکومتی رهنمون نماید، مفقود است. سقف خواستهی گروههای تندروی اسلامی مانند شاخهی رادیکال اخوانالمسلمین (الجهاد الاسلامی قائل به مبارزهی مسلحانه) عملاً نوعی دموکراسی با آرزوهای دینی است که در روندی مردمی نمایندگان و رئیسجمهور برگزیده شده و مانعی از انجام مراسم و اعتقادات دینی وجود نداشته باشد. البته شرایط اجتماعی مصر بیش از این حد برنمیتابد و همه ملتها به شرف احیای دین نائل نخواهند شد. از آن سوی نیروهای لیبرال و غربگرا نیز توان اجتماعی بسط سکولاریسم و برپایی حکومت لیبرال دموکرات را در مصر ندارند و سنتهای دینی عموم مردم چنین اصلاحات فساد انگیزی را برنمیتابد.
3- دیکتاتوری برای هر دو گروه نابود کننده بود و اکنون دشمن واحد این دو طیف را در کنار هم نشانده است؛ در مصر البته گرایشات چپ نیز هستند ولی من آنان را مدرن میدانم و تمایز جدی با دموکراسیخواهان ندارند؛ اتفاقات و بحرانی که اکنون در مصر رخ داده است «انقلاب» نیست، هرچند بحران و زلزلهای فراگیر است بر ضد حس حقارت و دیکتاتوری، اما نباید از آن بیش از این توقع داشت، البته که هر شرایطی برای ما از وضع کنونی بهتر است، اما کوبیدن بر طبل انقلاب اسلامی در مصر ایبسا آیندهی اسلامگرایان را در مصر با مخاطره همراه سازد. بیشک اسلامخواهی سهمی بسیار مهم در این تحولات دارد و ما باید این سهم را در آیندهی روابط خود با «برادران مصری» دریابیم. اما امروز در مصر باید از مردمسالاری سخن گفت و مدل ایران را متوقع نبود، در حکومتی غیردیکتاتوری دو جریان مصر با هم رقابت خواهند کرد، و سرانجام در نقطهای بر سر صندلی های مجلس و تقسیم ریاستجمهوری و سایر ارکان حکومتی به تعادل خواهند رسید و البته آن روزگار، روزگار ما خواهد بود.