نویسنده مشهور عرب، رژیم اشغالگر، تشکیلات خودگردان، حکام عرب، آمریکا و هم پیمانانش را از بازندگان اصلی پس از پیروزی انقلاب مردم مصر و سرنگونی مبارک دانست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، عبدالباری عطوان در مقاله ای تاکید کرد: انقلاب بزرگ مردم در مصر و پیش از آن تونس ساختار منطقه را تغییر داد، و نقشه جدیدی را برای خاورمیانه جدید ترسیم کرد؛ و نگاهی که درآینده به کشورهای عربی دراین منطقه جدید وجود دارد ، در راستای منافع ملی است، و نه آمریکایی یا دیکتاتوری موروثی.
دوران حکومت های استبدادی و پلیسی و فساد در دستگاه قضایی و غارت ثروت ها و دارایی های فقرا و مستضعفان و انحصاری کردن شغل ها و سمت ها و تصدی سمت های عالی از سوی خاندان حاکم و انباشته شدن بر ثروت های آنان با سرعتی چشمگیر و در چندین کشور رو به زوال است.
" روند پاکسازی " در مصر از میدان التحریر وبه دست جوانان انقلابی آغاز شد، و به همه شخصیت های فاسد که مسئول تضعیف جایگاه و نقش سردمدار مصر هستند و نیز به همه مراکز دولتی، پارلمان تقلبی ومجلس مشورتی و وزارت خانه ها و سفارت خانه ها و بالاخره همه نهادها و مراکز وابسته به دولت کشیده شد.
افراد و گروه های زیادی از این زلزله بزرگ در تاریخ منطقه بهره مند شدند که عمده ترین آنان ملت فقیر مصر و آزادگان و شرافتمندان مصری هستند که درچهل سال گذشته گرفتار سختی ها و مشکلات فراوانی شده اند، و همچنین صدها میلیون عربی که پس از عقب نشینی مصر از مقابله با طرح خصمانه رژیم اسرائیل و ملحق شدن به آمریکا و بلند کردن پرچم سفید به طمع کمک های ناچیز، در خفت و خواری زندگی کردند.
اما افراد بسیاری هستند که این انقلاب به ضرر آن ها تمام شد، ازجمله آن ها رهبران عرب هستند که همواره به تحقیر ملت های خود پرداخته، و کشورهای تحت حاکمیت خود را به جولانگاهی برای خود و فرزندان و نوه و نتیجه ها و نسل های بعدیشان تبدیل کرده اند؛ انقلاب مصر لرزه براندام آن ها انداخت و آن ها دیدند که که دولت آمریکا درنهایت ازحمایت مبارک که خدمتگزار وفاداری برای آمریکا و منافع این کشور و نیز حامی مخلصی برای مرزهای هم پیمان اسرائیلی اش بود ، دست کشید.
آمریکا نیز با سرنگونی مبارک و رژیم او ، تکیه گاه واقعی سیاست خارجه و طرح هایش برای سلطه بر منطقه و نیز هم پیمانی مقتدر در جنگ فعلیش در افغانستان و عراق را از دست داد.
هم پیمانان عرب آمریکا یعنی عربستان، کشورهای حوزه خلیج فارس ، اردن و کشورهای شمال آفریقا در مقایسه با مصر، هم پیمانانی حاشیه ای برای آمریکا هستند.
نفوذ آمریکا در منطقه به سرعت درحال کم شدن است و این امر ، نتیجه منطقی سیاست های این کشور است، که نفاق آمریکا و غرب را در بدترین شکل آن نمایان کرده است.
آمریکا که مدعی رهبری جهان آزاد است ، چگونه می تواند تحت عنوان ها و بهانه هایی چون " ثبات " و " مبارزه با افراط گرایی اسلامی " از رژیم های پلیسی حمایت کند؟
بدیهی است که دلالان متقلب صلح قادر به تحقق ثبات نخواهند بود ؛ زیرا آنچه برایشان مهم است ، پرکردن جیب هایشان از پول و جلب حمایت کسانی است که علیه ملت هایشان و ارزشهای دینی وعقیدتی آنان و اصول اخلاقی اصیل ملتشان ، دلالی می کنند.
همچنین اسرائیل به همراه تشکیلات خودگردان ، بازنده اصلی سرنگونی رژیم مبارک در مصر هستند؛ چرا که مصر حامی مهربانی برای دو طرف و سپری برای تامین امنیت و پایداری و حفظ مشروعیت آنان بود.
تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله باید با تجدید نظر در همه مواضع و سیاست های خود، به آرمان ها و اصول ملت فلسطین بازگردد ؛ زیرا رئیس جمهوری مصر که طی بیست سال گذشته حامی و تکیه گاه این تشکیلات بود ، رفته است و سرنوشت نامعلومی در انتظار او است.
هر رئیس جمهوری که پس ازاین در مصر روی کار آید ، بعد از اطلاع از عقب نشینی ها و امتیازدهی تشکیلات خودگردان فلسطین به رژیم اشغالگر درخصوص قدس اشغالی وحق بازگشت آوارگان فلسطینی ، حاضر به حمایت از این تشکیلات نخواهد شد.
وقتی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا از مذاکره اخوان المسلمین با دولت مبارک در دقایق پایانی عمرش استقبال می کند ، هیچ دلیلی وجود ندارد که از گفتگوی دولتش با جنبش حماس استقبال نکند و " وتوی " علیه این جنبش از سوی اسرائیل را لغو نکند و دراین صورت اصلا" شگفت آور نیست اگر ببینیم که اوباما و دیگران از حمایت تشکیلات خودگردان دست بردارند ، همان کاری که درباره حسنی مبارک کردند ، بدین تریب منطقه تغییر می کند و منطق نیز تغییر می کند و بالطبع آمریکا نیز تغییر خواهد کرد.