خبرگزاري فارس: يك تحليلگر منطقهاي با اشاره به خفت و ذلت مصر در دوران مبارك نوشت كه بيداري اين كشور خواب را از چشم همه ربوده است.
به گزارش فارس، "فهمي هويدي " در مقالهاي كه پايگاه خبري فلسطين اليوم آن را منتشر كرد، در مورد انقلاب مصر مي نويسد: اولين كسي كه پس از كنارهگيري حسني مبارك، ديكتاتور مصر از يك كشور خارجي با من تماس گرفت و پيروزي مردم را تبريك گفت، يكي از دوستانم در موريتاني بود كه هماكنون در دانشگاه نواكشوط به تدريس فلسفه اشتغال دارد. دومين تماس تلفني را از بيروت دريافت كردم و متوجه شدم كه شادماني پايتخت لبنان از استعفاي مبارك، دستكمي از شادي مصريها ندارد. در سومين تماس، يكي از روزنامهنگاران اهل صنعا كه اشك شوق ميريخت و از تولّد دوباره خود و همنسلانش سخن مي گفت، كاملا مرا غافلگير كرد. تماس چهارم از استانبول بود و پنجمين تماس كه از سوي يكي از وكلاي برجسته دار البيضاء صورت گرفت، حاوي آرزوي قلبي او براي حضور در ميدان التحرير و بوسه زدن بر دستان تكتك كساني بود كه تا آخرين لحظات به ايستادگي خود در اين ميدان ادامه دادند.
اين نويسنده و تحليلگر برجسته منطقه در مقاله خود ميافزايد: يكي از دوستان اردني كه از اَمان تماس گرفته بود، به من گفت: تظاهرات گستردهاي در اعتراض به دولت اردن برپا شده بود، اما تظاهراتكنندگان هنگامي كه از قيام مردم خشمگين مصر عليه حسني مبارك آگاه شدند به سرعت دست از تظاهرات كشيدند و به خانههايشان بازگشتند تا از طريق تلويزيون، اوضاع قاهره را پيگيري كنند.
هويدي ميافزايد: از دمشق هم آقاي رمضان شلح دبيركل جنبش جهاد اسلامي فلسطين با من تماس گرفت و گفت: به ديدار دكتر موسي ابومرزوق معاون دفتر سياسي جنبش حماس رفتم، وي حرفهاي خود را با شرح اوضاع غزه آغاز كرد، اما من به او گفتم: در شرايط كنوني، مصر موضوع اصلي است نه غزه چرا كه اگر مصر اصلاح شود نخستين گام براي آزادي فلسطين – و نهفقط غزه – برداشته خواهد شد.
* مصر در دوران مبارك ذليل و خوار بود
به نوشته اين مقاله بيترديد تمام كساني كه امكان گفتوگو با روشنفكران عرب و مسافرت به كشورهاي شرق و غرب را داشتهاند، همانند هويدي همين سخنان و تماسها را شنيده و دريافت كردهاند. بيترديد آن دسته از روشنفكران مصر كه به كشورهاي مختلف جهان عرب سفر كردهاند، نيز همين سخنان و مواضع را شنيدهاند. هميشه اين سؤال سر زبانها بود كه خروج تحميلي و طولاني مصر از صحنه، چه هنگام به پايان خواهد رسيد؟ اين فاجعه، نهتنها مصر كه جهان عرب را هم به تباهي كشيده و آن را به طعمهاي چندپاره سر سفره زبونترين انسانها تبديل كرده بود.
هويدي ميافزايد: من در نوشتههاي قبلي نيز اين حقيقت را متذكر شده بودم و ديگر نويسندگان غيور و وطنپرست نيز كه خواري و ذلّت مصر را لمس كرده و از دست رفتن جايگاه و شكوه اين كشور را ديده بودند و از آن سخن مي گفتند، عواطف غمبار و اشكبار خود را درباره اين مسئله عيان ميساختند و از مصر به عنوان يك عزيز از دست رفته و پيشواي شكست خورده و در باتلاق ذلّت فرورفته، ياد ميكردند.
* طوفان انقلاب مصر منطقه را درنورديده است
اين مقاله ادامه ميدهد: پس از استعفاي ديكتاتور، آتشفشان شادي جايجاي مصر را دربرگرفت و پژواك آن در تلويزيونهاي جهان نمايان شد اما من نميخواهم در اين مورد سخن بگويم بلكه تنها اين نكته را متذكر ميشوم كه طوفان انقلاب مصر، جهان عرب را درنورديده و سران و مردم اسرائيل را به وحشت انداخته است؛ همانها كه به خيال اينكه مصر به جسدي سرد و بيروح تبديل شده و جهان عرب را هم در كام مرگ فرو برده است، در مستي، گردنكشي و قلدري غوطهور شده بودند. بله ناتواني و نوميدي مصر، اسرائيل را بر آن ميداشت كه چون "گنجي استراتژيك " به اين كشور نگاه كند و در مقام تعريف و تمجيد از آن برآيد.
زنده شدن مصر و بازيابي عظمت و كرامت آن كه جهان عرب را تحت تأثير خود قرار خواهد داد، فاجعهاي است كه استراتژي اسرائيل را با خطر مواجه ميكند و بازنگري در اصول اين استراتژي را گريزناپذير ميسازد.
* سقوط ديكتاتور و سرنوشت معاهده كمپ ديويد
ديگر بر كسي پوشيده نيست كه شياطين سياست اسرائيل به هنگام امضاي معاهده كمپ ديويد، احتمال مذكور را در نظر گرفته و از سادات و رژيم تحت امرش كه مبارك تداومبخش آن بود، تعهدات و ضمانتهايي را دريافت كردهاند كه از آن بيخبريم. پيش از اين معاهده مصريها موفق شده بودند در سال 1973 از كانال سوئز عبور كنند و اسرائيل را در شوكي عميق فرو برند؛ از همين رو اسرائيل به دنبال آن بود كه با اخذ تعهدات لازم، وقوع هرگونه جنگ احتمالي ميان مصر و اين كشور را ناممكن سازد.
بر اساس اين گزارش اين تعهدات را ميتوان در سخنان مداوم سادات مبني بر اينكه هيچ جنگ ديگري ميان مصر و اسرائيل روي نخواهد داد، مشاهده نمود. در اين زمينه نبايد پيام برخي رويدادها در خلال انقلاب مردم مصر را از ياد برد، در يكي از اين رويدادها اسرائيل به مبارك «اجازه داد» چند صد سرباز ارتش مصر را در سينا – كه جزئي از خاك مصر است – مستقر سازد، اسرائيل همچنين خواستار تعيين زماني مشخص براي خروج آنها از اين صحرا شد. اسرائيل در مرحله بعد، درخواست مصريها براي افزايش تعداد اين سربازان را رد كرد، گويا دولت حسني مبارك به دنبال آن بود تا براي رويارويي با هرگونه تهديد فلسطينيهاي نوار غزه، اقدامات احتياطي لازم را انجام دهد!!!
در همين راستا نبايد از مفهوم تحليل و يا هشدار روزنامه هاآرتص غافل شد، اين روزنامه اخيرا مقالهاي را به قلم "زفاي بارئيل " با عنوان «ارتش مصر بايد راه مبارك را ادامه دهد» منتشر كرد و تلويحاً يا بهتر بگوييم صراحتاً خواهان گنجاندن ارتش مصر در گنج استراتژيك اسرائيل شد!
*بيداري مصر خواب از چشم همه ربوده است
من قصد ندارم پرونده روابط با اسرائيل را همين حالا باز كنم اما واقعيت اين است كه خود اسرائيليها و نيز آمريكا و متحدانش به دنبال مطرح كردن پرونده مذكور هستند، بالاتر اينكه خانم "آنگلا مركل " صدر اعظم آلمان به هنگام سخنراني خود پيرامون اوضاع مصر، تنها دغدغه خود را مخفي نگذاشت و اعلام كرد: انقلاب مصر از اين جهت براي من اهميت دارد كه تا چه حد ميتواند معاهده صلح با اسرائيل را تحت تأثير قرار دهد؟
بيداري مصر، خواب را از چشم همه كساني كه حقيقت آن را درك ميكنند، ربوده است؛ اما افسوس كه رژيم سيساله مبارك در طول همه اين سالها نتوانست جايگاه مصر و حقيقت بيداري ملت آن را درك كند.