خراسان/ نیکلاس دی.کریستف تحلیل گر موسسه واشنگتن winep در یادداشتی پیرامون تحولات مصر می نویسد:روزهای جدید اعراب از راه رسیده و البته همزمان با آن با جنس جدیدی از رابطه آمریکا و جهان اسلام هم روبه رو خواهیم بود . حقیقتی وجود دارد غیرقابل انکار: چند دهه است که همگان دست آمریکا را در تمامی تحولات منطقه می بینند.
این روزها هم دیگران گمان می کنند که این واشنگتن است که در تونس و مصر نقش خود را البته این بار از جنسی متفاوت بازی کرد. حقیقتی دیگر هم وجود دارد که ما بر آن چشم بسته ایم: ما از دیکتاتورها تا زمانی حمایت می کنیم که نفت آن ها در اختیار ما قرار دارد و البته چندان هم در برابر اسرائیل قدعلم نکنند.در چند ماه اخیر پیش از آن که تونس را انقلاب دربربگیرد و مصر انقلاب گونه ای را تجربه کند، زمزمه هایی مخالف آمریکا از جانب زین العابدین بن علی رئیس جمهوری تونس و حسنی مبارک مصری به گوش می رسید. اکنون در این روزها تبیین و تعریف دیپلماسی بسیار سخت تر از قبل است. در این فضا آن چه ما در قالب ایالات متحده باید از مصر بیاموزیم ترس از اسلام گرایان بنیادگراست. نباید اجازه بدهیم عدالت در دستگاه دیپلماسی تا این اندازه تحت تاثیر اسلام هراسی قرار گیرد. این ترس بی دلیل از اسلام و غولی که از اسلام گرایان برای خود ساخته ایم، بیش از ذات تندروی و افراط در یک مذهب، برای سیاست خارجی ما گران تمام شد و تمام خواهد شد .ادامه…
در سومالی همین واهمه ما بود که منجر به چراغ سبز ما برای حمله به این کشور در سال ۲۰۰۶ شد. این حمله بی شک مصیبتی بود غیرقابل باور برای سومالی . در نهایت هم بازی به نقطه ای بازگشت که از نقطه اول هم خطرناک تر بود؛ سومالی در دست تندروهای مسلمان قرار گرفت. در مصر هم ترس بی مورد ما از اسلام گرایان تا بدان جا پیش رفت که در عمل ما را کر و کور کرد. ما تنها نیمه خالی لیوان را دیدیم و از نیمه پر آن غافل ماندیم. سال هاست که با این استاندارد ۲ گانه کشتی می گیریم که دموکراسی خوب است اما برای ایالات متحده و اسرائیل و نه برای کشورهای عربی. ما سال هاست که اعراب را تنها از دریچه چاه های نفتشان می بینیم؛ سال هاست که به آمریکایی ها این باور اشتباه خورانده شده است که کشورهای عربی برای دموکراسی بستر مناسبی در اختیار ندارند.
سال هاست که در گوش مردمان غرب خوانده می شود که اگر به اعراب آزادی بدهیم اسامه بن لادن هایی جدید خواهیم داشت . این تونسی ها و مصری ها بودند که این باور را در هم شکستند. بزرگترین بازنده هم القاعده است. نمی دانیم چه در انتظار فردای مصر است.
این احتمال هم وجود دارد که آن ها که قدرت را در اختیار دارند و یا در دست خواهند گرفت به نوعی مبارک را به حاشیه رانده باشند اما با نام دیگری همان تفکر مبارک را ادامه دهند. اما در حال حاضر مصری ها با حضور در خیابان و ۱۸ روز تلاش شبانه روزی نشان دادند که می توانند بدون توسل به خشونت و حتی قربانی خشونت قرار گرفتن حق خود را مطالبه کنند. می توانند ابزاری به غیر از خشونت برای رسیدن به حق خود علم کنند.اکنون باید منتظر ماند و دید که آیا فلسطینی ها هم می توانند در کرانه باختری برای اعتراض به شهرک نشینی های بی مورد اسرائیل دست به اعتراض های آرام و عاری از خشونت بزنند؟