روزنامه الحیات نوشت اگر انقلاب های مصر و تونس جهشی سیاسی کیفی به وجود اورند دیر یا زود سایر کشورهای عربی نیز اصلاحات را ضروری میبینند.
روزنامه الحیات چاپ لندن در نسخه اینترنتی خود در مقاله ای به قلم خالد الدخیل نوشت..
جنبش های کنونی در کشورهای عربی در اصل درگیری بر سر اعلام رای و استبداد، عدل و ظلم است.
اما باید پرسید چطور این اتفاق و به این سرعت افتاد و ایا این روند میتواند به اغلب کشورهای عربی سرایت کند. سرایت این جنبش ها به کشورهای عربی کاملا مشهود است.
روند این جنبش ها نشان میدهد که نظام های سیاسی از داخل و خارج ضعیف شده اند در حالیکه شهروندان عرب نشان دادند بیش از پیش اتحاد و قدرت دارند و منتظر ساعت صفر هستند تا منفجر شوند و از دور باطلی که قدرتمندان نظام های سیاسی عرب به وجود اورده اند، رها شوند و تحقق این موضوع قبل از هر چیز سرنگونی نظام را میطلبد.
در پاسخ به این سوال که چگونه این جنبش ها رخ داد باید گفت..
جامعه مجازی تلاش میکند، تا خود را به جامعه ای فعال و واقعی برای کاربران خود تبدیل کند.
استفاده از اینترنت تا حد بسیار زیاد و پیش بینی نشده ای، نبودن رهبری سیاسی و ضعف جامعه مدنی را جبران کرد.
دولت های عربی با ایده سازمان های سیاسی و ایجاد موسسات جامعه مدنی مخالفت میکردند چرا که میخواستند قویترین سازمان در دست انها باشد.
نویسنده در ادامه درباره اینکه احتمال وقوع جنبش در کدامیک از کشورهای عربی بیشتر است نوشت..
در حال حاضر پیش بینی میشود که انقلاب های مصر و تونس به لیبی، بحرین و یمن سرایت کند.
حتی عراق نیز با وجود چند دستگی فرقه ای که ناشی از اشغالگری امریکاست، به نظر میاید از این انقلاب ها در امان نباشد به گونه ای که نوری مالکی مجبور شد تعهد بدهد خود را برای سومین دوره نخست وزیری کاندید نمیکند. اما باید گفت در برخی از کشورها ممکن است تاثیر پذیری از انقلاب کنونی دیر یا زود به سقوط نظام منجر شود اما در کشورهای دیگر این نتیجه ممکن است حاصل نشود بلکه تغییرات و اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اداری به وجود اید که این اتفاق ها در اینده نزدیک رخ خواهد داد اما اگر انقلاب ها در مصر و تونس بتوانند یک جهش سیاسی و کیفی به سمت دمکراسی داشته باشند، در دراز مدت، یک فضای سیای و اخلاقی به وجود میاید و به کشورهای دیگر فشار وارد میکند و انها نیز خود را مجبور میبینند تا با فضای جدید منطقه همسو شوند.
الدخیل ادامه داده است..
در میان کشورهای عربی به نظر میاید، سوریه، موریتانی، لبنان، عربستان، مغرب، کشورهای حوزه خلیج فارس و سودان از انقلاب ها تاثیر نگیرند.
تاثیر نگرفتن کشورهای پادشاهی به این معنی نیست که انها به اصلاحات نیاز ندارند.
شاید درامدهای مالی زیاد کشورهای خلیج فارس مانع از ان میشود تا این کشورها به راحتی به لرزه در ایند اما عامل مهمی دیگری نیز در این زمینه دخیل است.
نظام ها در این کشورها از داخل جامعه شکل گرفته است و همین مسئله شکاف بین نظام و مردم را کم کرده و یک ثبات سیاسی را به وجود اورده که تا به امروز و بیش از هشتاد سال ادامه یافته است .
در میان کشورهای خلیج فارس، بحرین خیلی زود از انقلاب ها تاثیر گرفت و انهم به دلیل ساختار فرقه ای در جامعه بحرین است.
در بحرین هر طرفی تلاش میکند در معادله سیاسی با دیدگاه فرقه ای با طرف دیگر تعامل کند که این مسئله به نفع هیچ کس نخواهد بود، و اگر مخالفان تلاش نکنند که نشان دهند خواسته های انها بر پایه حقوق شهروندی است نه حقوق فرقه ای، از این مسئله بسیار متضرر خواهند شد.