از سخنرانی های خسته کننده قذافی به ستوه آمده ایم خواسته ما این است که لیبی یک رئیس جمهور طبیعی داشته باشد.
پایگاه اینترنتی روزنامه الدستور چاپ اردن در مقاله ای به قلم عریب الرنتاوی درباره تظاهرات و اعتراضات در لیبی نوشت دیروز دهها هزار نفر از مردم لیبی در مراسم تشییع جنازه دهها شهید شرکت کردند و یکصدا شعار دادند که مردم خواستار سرنگونی نظام هستند.
نویسنده با ابراز خرسندی از تظاهرات مردم لیبی در شهر بنغازی و با اشاره به اینکه دوره قذافی به پایان رسیده است ، نوشت قذافی برخلاف تعدادی از کشورها ، نظام جدیدی برای اراذل و اوباش ایجاد کرده و از مزدوران استفاده کرده و این تنها درسی است که از مرحله انحطاط دولت عثمانی حفظ کرده است.
این مزدوران از آفریقا به ویژه چاد آورده شده اند و تنها وظیفه آنها شلیک مستقیم گلوله به سر ، گردن و سینه تظاهرکنندگان است.
قذافی زخمی ، اسیر یا بازداشتی نمی خواهد بلکه فقط خواستار کشته شدن آنها است.
به همین علت در یک یا دو روز شمار زیادی از تظاهرکنندگان به شهادت رسیدند که شمار آنها بیشتر از تلفات انقلاب تونس است. نویسنده در ادامه نوشت کسی جز این نظام جرات نمی کند از هواپیما علیه مردم بی دفاع استفاده کند.
از مسخره بازی ، دروغ ، ادعاها و ایستادن نظام قذافی در کنار رهبران سرنگون شده به ستوه آمده ایم.
از ثروت قذافی اطلاع نداریم و کسی نمی داند در کشور سکوت و اسرار چه حوادثی رخ می دهد و درآمدهای نفتی معما است و فقط قذافی و پسرانش از آن خبر دارند. از جنگ ها و نبردهای قذافی به ستوه آمده ایم.
ثروت مردم لیبی در حمایت از نیروها و گروههای مشکوک از بین رفت و هنگامی که قذافی از پیامد تکرار سناریوی سرنگونی صدام به وحشت افتاد به هزینه کردن میلیاردها دلار برای بهبود وجهه خود و طولانی کردن نظام خود ادامه داد این در حالی است که مردم لیبی در شرایط سخت و دشوار زندگی می کنند و با مشکلاتی از جمله بیکاری ، فقر ، وضع نامناسب آموزشی و عقب ماندگی مواجه هستند. نویسنده در پایان این مقاله می نویسد از سخنرانی های خسته کننده ، چادرها ، شترها و زنان مسلح قذافی به ستوه آمده ایم خواسته ما این است که لیبی یک رئیس جمهور طبیعی داشته باشد که بر آن حکومت کند.
ما می خواهیم لیبی زندگی طبیعی بدور از این همه جنون و دیوانگی داشته باشد.
ما از دموکراسی و موج های آن و حقوق بشر و ضروریات آن سخن نمی گوییم ما از حق اساسی مردم لیبی در برخورداری از زندگی طبیعی سخن می گوییم.
آیا این برای ملتی مانند ملت لیبی در قرن بیست و یکم چیز زیادی است؟