ایرنا - انقلاب مردمي در كشور ليبي در حالي از روز پنجشنبه 28بهمن بطور جدي ادامه دارد كه به نظر مي رسد اعتراضات ساختاري در اين كشور به سمت شكنندگي ساختار قدرت 'معمر قذافي' در جريان است.
اعتراضات مردمي به دولت ليبي با تظاهرات عليه دولت معمر قذافي از روز 17فوريه (28 بهمن) در شهر بنغازي آغاز شد و در ادامه به كل ليبي سرايت كرد. بنغازي پيش از اين در سال 2005(1384) نيز شاهد برگزاري تظاهرات گسترده اي عليه حكومت قذافي بود. گزارشها حاكي از آن است كه از آغاز درگيريهاي اخير تاكنون بيش از 400 نفر در شهرهاي مختلف ليبي كشته شدند. به گزارش شبكه خبري الجزيره، مردم ليبي روز دوشنبه دوم بهمن توانستند كنترل شهر طرابلس پايتخت اين كشور را به دست بگيرند و اكنون كميته هاي مردمي مسووليت تامين امنيت در طرابلس را برعهده دارند و نيروهاي امنيتي از اين شهر عقب نشيني كردند. پيش از اين شهرهايي نظير بنغازي، سيرت و شهر مرزي الزاويا نيز در اختيار معترضين قرار گرفت. همچنين با خروج نيروهاي امنيتي و ارتش از شهر اجدابيا در ليبي، مردم كنترل اين شهر را در دست گرفتند. سرهنگ قذافي 68 ساله، قديمي ترين رييس كشور در آفريقا و خاورميانه است. وي از سال 1969 (1347) به مدت 42 سال زمام امور ليبي را در دست دارد.
** اعتراضات مردمي ليبي و سير تحولات
---------------------------------------------
در ادامه تحولات سياسي در شمال آفريقا، ليبي نيز از دامنه اين تحولات تاثير پذيرفت و مردم اين كشور در روز 28 بهمن در شهر بنغازي، زمينه ساز يكي ديگر از انقلاب هاي مردمي در اين منطقه گرديدند. گسترش ناآراميها، خشم عمومي و كشتار بيرحمانه معترضان در ليبي، رژيم معمر قذافي را پس از 42سال حكومت در اين كشور در وضعيت بحراني قرار داده است و حتي پيشنهاد اصلاحات از سوي پسر قذافي هم نتوانست مردم اين كشور را آرام كند. 'سيف الاسلام' پسر معمر قذافي در نخستين ساعات روز شنبه در يك سخنراني تلويزيوني براي آرام كردن مردم وعده برنامه اصلاحات در اين كشور را داد. در ادامه اعتراضات روز يكشنبه اعتراضات شهر طرابلس نيز در وضعيت افزايشي قرار گرفت و روز دوشنبه دوم اسفند ماه اين شهر سقوط كرد. اين در حالي است كه معمر قذافي امروز سوم اسفند در شبكه ملي ليبي ظاهر شد و اعلام كرد كه در كشور حضور دارد. فرايندهاي ليبي در حالي به نقطه كانوني خود رسيده است كه آخرين اخبار از سقوط دستكم چهار شهر و پيوستن نيروهاي امنيتي ليبي در بسياري شهرها به معترضين حكايت دارد.
** قذافي و دومينوي سقوط
---------------------------------
ليبي بعنوان يكي ديگر از كشورهاي شمال آفريقا، تحت تاثير امواج انقلاب هاي مردمي قرار گرفت. اين كشور با ساختار سياسي ويژه، يكي از با دوام ترين روساي حكومت در منطقه خاورميانه را داشته است. در ساختار سياسي ليبي، سرهنگ معمر قذافي رييس مجلس شوراي انقلاب در اين كشور بشمار ميآيد و در بيانات حكومتي و مطبوعات دولتي از او با القاب تشريفاتي «رهنماي انقلاب كبير سوسياليستي يكم سپتامبر خلق جمهوري عربي ليبي» و «رهبر برادرانه و رهنماي انقلاب» نام ميبرند. با شروع روندهاي اعتراض ساختاري در ليبي و به ويژه شهر بنغازي - كه در سال 2005 نيز شاهد رويارويي مردم و نيروهاي امنيتي ليبي بود - به نظر مي رسد، دومينوي ساختارشكني عليه حكومت هاي تمركزگرا به اين كشور نيز رسيده است. اما، بر اساس ويژگي هاي سياسي و شخصيتي رهبر ليبي، براي اعتراضات ساختاري اين كشور مي توان دو دليل عمده در نظر گرفت؛ ساختار سياسي دولت قذافي توانايي بكارگيري راهحلهاي ديگر را ندارد، نه از لحاظ فكري و نه از نظر سازماني. نداشتن چنين توانايي تنها گزينه سركوب را در برابر او قرار داده است. البته شخصيت قذافي و ويژگيهايي كه دارد نيز به اين مساله كمك ميكند. زماني كه قذافي با كودتا به قدرت رسيد، از ميان همه راه حلها، حتي در انقلاب نيز تنها راهحل را اقدام مسلحانه انتخاب كرد. معمر قذافي در تمام طول دوران حيات سياسي خود هميشه راهحلهاي غير سياسي و مسلحانه و خشنونتآميز را پيشنهاد كرده است.
چنين ادراكي از شرايط، از تعارضات ساختاري دولت قذافي و نيز چارچوب شخصيتي وي نه فقط با روندهاي بين المللي بلكه با روندهاي سياسي داخلي نشان دارد. بر اين اساس، نگاه يكسان به دو حوزه كاملا متمايز مي تواند آسيب هاي فراواني به ساختار يك حكومت تمركزگرا وارد آورد. چرا كه ساختار داخلي، تاثيرپذيري گسترده اي از روندهاي خارجي دارد و وقوع انقلاب هاي مردمي در محيط خارجي به معناي تغيير نگاه از رويكردهاي سخت افزارانه به رويكردهاي نرم افزاري است. اما قذافي به دليل شخصيت فراسازشي و امنيت محور خود، نتوانست چارچوب هاي اين رويكرد را در ساختار سياسي حكومت خود ايجاد نمايد. در نهايت، به نظر مي رسد كه حكومت قذافي، در وضعيتي قرار گرفته است كه روندهاي داخلي اين كشور با تاثيرپذيري از تحولات ساختاري در محيط خارجي خود با ايجاد 'كنش جمعي' در پي شكستن ساختار قدرت است.