ایرنا - گسترش اعتراض هاي مردمي از يك سو و شكاف در سياستمداران، نظاميان و قبايل موجود در ليبي از سوي ديگر، باعث شده كه عرصه براي 'معمر قذافي' كه 42 سال قدرت بلامنازع در اين كشور بوده، بسيار تنگ شود.
شب گذشته معمر قذافي با هدف نشان دادن كنترل خود بر وضعيت بحران زده ليبي، بر صفحه تلويزيون دولتي اين كشور حاضر شد و سخنراني آتشيني انجام داد. وي كه در روزهاي اخير به دليل برخورد خشن با مخالفانش، اعتراض هاي بسياري را در داخل و خارج اين كشور برانگيخته، سعي كرد احساسات ملي گرايانه مردم ليبي را تحريك كند و خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد. قذافي سخنراني خود را در ساختماني انجام داد كه سالياني پيش، آمريكايي ها آن را مورد هدف قرار دادند و اكنون آنجا تبديل به نماد پايداري براي قذافي و هوادارنش شده است. قذافي در اين سخنراني گفت كه رييس جمهوري نيست كه استعفا دهد بلكه رهبر يك انقلاب است و تا قطره آخر خونش مي ايستد تا شهيد شود. او تظاهركنندگان را موش هايي خواند كه مامور سرويس هاي اطلاعاتي خارجي هستند و اسلحه به دست گرفته اند و به جنگ انقلاب آمده اند. قذافي با يادآوري مجازات اعدام براي مبارزان مسلح يا جاسوس، از هوادارانش خواست براي مقابله با معترضان به خيابان بيايند. قدافي مدعي شد كه اگر از قدرت كنار برود تمامي دستاوردهايي را كه به زعم خود ليبي در دوران حكومتش به دست آورده، نابود خواهد شد و كشورش به زعم او در اختيار ايادي بن لادن قرار خواهد گرفت. او گفت هنوز دستور استفاده از خشونت نداده، اما اگر لازم باشد چنين مي كند. تنها وعده اي كه قذافي در سخنراني خود داد، اين بود كه اعضاي شوراي هاي استاني را تغيير خواهد داد و پنجاه شهرداري را به يكصد و پنجاه شهرداري افزايش خواهد داد.
سربازان ارتش ليبي از صبح ديروز /سه شنبه/ در خيابان هاي طرابلس پايتخت اين كشور حضور پررنگي داشتند. بيشتر خيابان ها خلوت و اكثر اداره ها و مغازه ها نيز تعطيل اند. اما در كوچه و پس كوچه ها زمزمه اعتراض به گوش مي رسد.
دوشنبه شب اما طرابلس شاهد ناآرامي و درگيري گسترده معترضان با ماموران امنيتي بود. بر اساس برخي گزارش ها بخش عمده اي از اين شهر به دست مخالفان افتاد و ماموران، معترضان را در ميدان 'خضراء' اين شهر قتل عام كردند. برخي گزارش ها از حمله هواپيماهاي نظامي به معترضان در اين روز حكايت دارد.
'جمعه القماطي' فعال سياسي ليبيايي مي گويد اكنون شهرهاي بزرگ ليبي به استثناي طرابلس در دست مردم افتاده است. وي مدعي است بخشي از طرابلس نيز در دست مردم است و قذافي در بخش ديگر شهر در يك پادگان نظامي سنگر گرفته است.
به دليل منع فعاليت رسانه هاي بين المللي، اخبار ليبي به آساني قابل تاييد نيست و اين تنها گوشي هاي موبايل هستند كه شاهدان وقايع اند.
آنطور كه به نظر مي رسد اعتراض هاي اخير در ليبي، سازمان يافته و تحت رهبري فرد و گروه خاصي نبوده است. مخالفان اميدوارند كه طي روزهاي آينده، ارتش به طور كامل به سمت معترضان بيايد و نقش مهمي را در ايجاد ثبات در اين كشور ايفا كند.
يك هفته از آغاز تظاهرات هاي ضد دولتي در ليبي مي گذرد. برخورد خشونت بار دولت با معترضان تاكنون جان صدها نفر را گرفته است. تلاش معترضان براي سرنگوني دولت، كوشش دولت براي سركوب آنها و سعي جامعه جهاني براي پايان دادن به خشونت ها ادامه دارد.
* نگراني جامعه جهاني
...................................
حوادث خونبار ليبي در يك هفته اخير، علاوه بر داخل اين كشور، واكنش هاي اعتراض آميزي را در سطح جامعه جهاني ايجاد كرده است.
'بان كي مون' دبيركل سازمان ملل مي گويد صحنه هاي شليك به معترضان را ديده و از قذافي خواسته كه خشونت عليه معترضان را فورا متوقف كند.
بان كي مون ديشب در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل در مورد وقايع ليبي شركت كرد. جلسه اي كه به پيشنهاد يك ديپلمات ليبيايي برپا شد. 'ابراهيم دباشي' معاون نماينده ليبي در سازمان ملل گفت كه از همه كشورها مي خواهد تا با صداي بلند از سرهنگ قذافي و حكومتش بخواهند به خشونت عليه مردم ليبي پايان بدهد. وي پيش از اين جلسه ابراز اميدواري كرده بود كه شوراي امنيت منطقه پرواز ممنوع بر فراز ليبي اعلام كند تا مانع حملات هوايي دولت عليه مخالفان شود.
شوراي امنيت در بيانيه اي كه مورد تاييد تمامي 15 عضور اين شورا بود ضمن محكوم كردن جنايات دولت ليبي، خواستار پايان دادن هر چه سريعتر به اين خشونت ها شد. در اين بيانيه خاطر نشان شده است به كارگيري خشونت بر ضد مردم بي گناه ليبي مايه تاسف عميق است و بايد براي آن چاره انديشي شود.
در تحولي ديگر، اتحاديه عرب مشاركت هيات ليبي در نشست هاي اين اتحاديه و تمامي سازمان هاي وابسته به آن را در اعتراض به اعمال خشونت عليه تظاهر كنندگان متوقف كرد.
چندين كشور اروپايي براي بازگرداندن اتباع خود از ليبي، هواپيما و كشتي اعزام كرده اند. آمريكا نيز به كليه اعضاي خانواده كاركنان سفارتش در طرابلس دستور داده ليبي را ترك كنند.
برخي از شركت هاي نفتي مانند استات اويل و توتال نيز پرسنل خود را خارج كرده اند.
همزمان با گسترش بحران در ليبي بسياري نگاه ها به سمت آمريكاست. آمريكايي كه موج تغييرات در منطقه آن را بسيار گيج كرده است هرچند كه تلاش مي كند با استفاده از ابزارهاي نفوذ و فشار خود تا حد ممكن مسير تحولات را به سمتي ببرد كه دست كم اين موج تغيير ابعاد ضد آمريكايي پيدا نكند.
'هيلاري كلينتون' وزير امور خارجه آمريكا در بيانيه اي، خشونت ها در ليبي را به شدت محكوم كرده و با خانواده هاي قربانيان اين خشونت ها ابراز همدردي كرد.
با توجه به اينكه سطح تعامل آمريكا با ليبي در مقايسه با كشورهايي همچون تونس و مصر، بسيار پايين است، اين كشور نمي تواند دست بالا را در اثرگذاري بر تحولات ليبي داشته باشد. به عنوان مثال با توجه به اينكه ارتش ليبي هيچ پولي را از آمريكا دريافت نمي كند، بنابراين واشنگتن نمي تواند چندان تاثيري بر تصميم هاي ارتش داشته باشد.
با وجود اينكه چند سال پيش آمريكا، ليبي را از ليست كشورهاي حامي تروريست حذف كرد، روابط دو كشور نزديك نبوده است. با اين وجود آمريكا در قبال تحولات ليبي چندان هم بدون گزينه نيست. مثلا كاخ سفيد روز گذشته اعلام كرد كه مشغول بررسي پيشنهادي درباره تحريم ليبي است. گفته مي شود كه اين پيشنهاد از سوي 'جان كري' از سناتورهاي بانفوذ دموكرات ارايه شده است. همچنين آمريكا از شركت هاي نفتي طرف حساب با ليبي خواسته تا معاملات شان را با اين كشور قطع كنند. آمريكايي ها همچنين از اتحاديه عرب خواسته اند تا وارد يك فاز جدي براي واكنش نسبت به تحولات ليبي شود.
روز گذشته سفير ليبي در آمريكا پس از استعفا از سمت خود، از اين كشور خواست تا وارد عمل شود و به مردم ليبي كمك كند. به نظر مي رسد گزينه هاي آمريكا بيشتر جاهايي است كه فعاليت هاي آن با جامعه بين الملل و سازمان ملل تماس پيدا مي كند. بنابراين آمريكايي ها ترجيح مي دهند تاثيرگذاري خود بر تحولات ليبي را از طريق همكاري با كشورهاي ديگر بويژه از سوي شوراي امنيت اعمال كند.
* ليبي قذافي چگونه كشوري بوده است؟
............................................................
معمر قذافي 42 سال بر ليبي حكم رانده و در اين مدت بارها از سوء قصد جان به در برده است. تا همين اواخر جاي پايش در دنياي عرب از همه محكمتر بود. معمر قذافي با يك كودتاي نظامي در سال 1969، نظام پادشاهي ليبي را برانداخت. 'ادريس اول' بدون خونريزي از قدرت برافتاد و سروان قذافي 27 ساله شد رهبر جمهوري ليبي. او سيستم حكومتي ليبي را از نو پرداخت و اسمش را گذاشت 'جماهيريه' يا 'مملكت توده ها'.
از آن موقع تا به حال در ظاهر امر كميته هاي خلق و بالاتر از آن كميته هاي انقلابي ، قدرت را در دست داشته اند اما عملا سرهنگ قذافي حاكم مطلق بوده و با كميته هاي انقلاب و هسته بسته اي از مشاورانش مملكت را اداره كرده است. ليبي داراي رسانه هاي آزاد و مستقل هم نيست. فضاي مطبوعاتي مثل فضاي سياسي بسته است. روزنامه هاي اصلي همه دولتي اند و سانسور و خودسانسوري در آن رايج است. نهادهاي اجتماعي مثل گروه هاي غيردولتي و حقوق بشري نيز در ليبي جايي ندارند.
احزاب سياسي در داخل كشور وجود ندارد و هرگونه فعاليت سياسي سركوب شده است. كشور قانون اساسي تدوين شده ندارد. در يك كلام نظام سياسي منحصر به فردي در ليبي حاكم است.
ساختار اجتماعي ليبي مبتني بر محوريت قبايل است. به عبارتي ديگر يك ليبيايي خود را در ابتدا اهل قبيله اش و سپس متعلق به كشور ليبي مي داند.
بسياري معتقدند يكي از رازهاي چهار دهه ماندگاري قذافي در قدرت، همين ساختار قبيله اي جامعه ليبي بوده است. بر اين اساس گفته مي شود كه قذافي در طول اين سال ها همواره تلاش مي كرده تا رهبران قبايل را با تهديد و يا تطميع كنترل كند. اختلاف افكني در ميان قبايل با هدف جلوگيري از اتحاد آنها در برابر قدرت حكومتي نيز يكي ديگر از شيوه هايي بوده كه گفته مي شود قذافي براي مستحكم ساختن قدرت خود، آن را به كار مي بسته است.
سرهنگ قذافي هميشه خودش را يك ناسيوناليست سرسخت عرب معرفي كرده، پيشنهاد اتحاد با كشورهاي عربي ديگر را داد اما طرحش نگرفت. اين شد كه اينبار در آسمان آفريقا به دنبال ستاره بختش گشت و پيدايش كرد. پيشنهادش براي تشكيل ايالات متحده آفريقا به پيدايش اتحاديه آفريقا انجاميد و خودش يك سال رييسش شد.
گفته اند پسرش 'سيف الاسلام' در صدد شكستن انزواي سياسي ليبي بوده است. سيف الاسلام خودش گفته قرار نيست پس از پدر جاي او را بگيرد.
قذافي از همان زمان به قدرت رسيدنش پايگاه هاي آمريكا و بريتانيا را در ليبي بست و بخشي از منافع تجاري خارجي در اين كشور را ملي اعلام كرد. همچنين از چند گروه پيكار جوي مسلح در گوشه و كنار دنيا پشتيباني كرد، از سازمان آزادي بخش فلسطين گرفته تا ارتش جمهوري خواه ايرلند. 23 سال پيش ماجراي بمب گذاري در يك هواپيماي حامل مسافران آمريكايي و بريتانيايي بر فراز لاكربي اسكاتلند كه دولت ليبي به دست داشتن در آن متهم شد، رابطه اين كشور را با غرب سردتر كرد. اما هشت سال پيش، بعد از آنكه ليبي رسما مسئوليت حادثه لاكربي و پرداخت غرامت به بازماندگان آن را پذيرفت و اندكي بعد هم قبول كرد كه برنامه توليد سلاح هاي كشتار جمعي را متوقف كند، سرانجام غرب با او مهربان شد و انزواي ليبي تا حدودي شكست.
با اين اوصاف داستان ليبي و رهبرش شايد با داستان كشورهاي ديگر منطقه و رهبرانشان كه مدتي است دچار بحران شده اند تفاوت هاي اساسي داشته باشد.
سيف الاسلام فرزند معمر قذافي در جديدترين اظهاراتش مي گويد: 'ليبي مصر نيست. ليبي از قبايل و عشاير تشكيل شده است. جامعه اي نيست كه حزب و امثال آنها را داشته باشد، جامعه قبايل و عشاير است. همه وظايف خود را مي شناسند. ممكن است جنگ داخلي پيش آيد كه خطرناك است و ما نمي خواهيم جنگ داخلي 1936 تكرار شود'.
ليبي همانطوري كه سيف الاسلام مي گويد مثل مصر و تونس نيست و در نبود پدرش شايد جنگ داخلي آغاز شود. حكومت قذافي زيرساخت هاي خاص خودش را داشته و متكي به شخص خود قذافي بوده است؛ بدون قانون اساسي، بدون احزاب سياسي، بدون جامعه مدني فعال.
آيا با اين اوصاف بديل بهتري براي ليبي ممكن است؟
* پاشيده شدن شيرازه امور
........................................
با وجود تلاش معمر قذافي و حاميان وي براي كنترل امور، اخبار و شواهد نشان از بروز شكاف هاي جدي در دولتمردان، نظاميان و قبايل موجود در اين كشور مي دهد.
بر اين اساس در اعتراض به كشتارهاي اخير، وزيران كشور، دادگستري و سفراي ليبي در واشنگتن، دهلي نو، پكن و نماينده اش در اتحاديه عرب، استعفا كردند. هيات نمايندگي ليبي در سازمان ملل نيز از جامعه بين الملل خواسته به حكومت اين كشور براي توقف خشونت ها فشار بياورد.
از سوي ديگر برخي خبرها حكايت از پيوستن بخش هاي از ارتش به مردم دارد. نيروي هاي موجود در ارتش وابسته به قبايل متفاوتند كه ظاهرا وفاداري به قبيله خود برايشان ارجحيت دارد. شايد به همين دليل بود كه مردم در شهر 'بنغازي' با حمايت ارتش توانسته اند كنترل را در دست بگيرند. اين بزرگترين خطر براي قذافي است كه بسياري از افسران ارتش به نظر قبايل خود دست از حمايت از دولت بردارند. چرا كه در اينصورت توان سركوب آن به شدت پايين مي آيد و در مقابل مخالفان نيز از قدرت نظامي بخشي از ارتش عليه حكومت بهره خواهند برد.
روز دوشنبه تصاوير چند جت جنگي منتشر شد كه خلبانان آن پس از نافرماني از حمله به معترضان به مالت گريختند.
در همين حال برخي از قبايل اصلي ليبي كه همواره قذافي تلاش مي كرده كه انها را فرمانبردار خود كند، از كناره گيري وي حمايت كرده اند. يكي از اين قبايل كه در مناطق نفت خيز جنوبي مسلط است، تهديد كرده در صورتي كه سركوب ها ادامه پيدا كند شير نفت را خواهد بست.
گفته مي شود كه حتي قبيله قذافي نيز ديگر تمايلي به ادامه حضور وي در قدرت ندارد. روز گذشته 'احمد قذاف الدم' پسرعمومي معمر قذافي كه از شخصيت مهم در سازمان هاي اطلاعاتي ليبي است، به قاهره گريخت.
* بحران ليبي و التهاب در بازار نفت
..................................................
ناآرامي ها در ليبي دوازدهمين صادركننده نفت، بازارهاي جهاني انرژي را نيز متلاطم كرده است. ليبي كه عضو اوپك است، روزانه يك ميليون و 600 هزار بشكه نفت خام توليد مي كند و ناآرامي هاي اخير موجب كاهش دست كم صدهزار بشكه اي توليد نفت اين كشور و البته رسيدن قيمت نفت به بالاترين حد خود در دو سال و نيم اخير شده است؛ بشكه اي بيش از 108 دلار.
همزمان شاخص ها در بورس هاي بزرگ جهان كاهش يافت و ارزش سهام بعضي شركت هاي نفتي فعال در ليبي و همچنين سهام برخي خطوط هواپيمايي نيز سقوط كرد.
پيشتر نيز سقوط حسني مبارك، بازارهاي انرژي را تحت تاثير قرار داد؛ تاثيري كه بيش از هرچيز ناشي از نگراني از بسته شدن كانال سوئز و مختل شدن فرايند نقل و انتقال انرژي بود. اما در مورد ليبي وضعيت متفاوت است. بر اين اساس اين نگراني وجود دارد كه ادامه ناآرامي ها در اين كشور منجر به كاهش توليد نفت در اين كشور شود و همين امر قيمت اين ماده خام را در بازارهاي جهاني افزايش دهد. در حال حاضر با تعليق فعاليت هاي دو شركت بزرگ نفتي در ليبي، توليد نفت در اين كشور 140 هزار بشكه در روز كاهش پيدا كرده است. بسياري نگران اند كه وضعيت از اين نيز بدتر شود. در صدر اين نگراني كشورهاي اروپايي قرار دارند. چرا كه بيشتر صادرات نفت ليبي يعني حدود 70 درصد آن به اروپا انجام مي گيرد و كشورهايي نظير ايتاليا و اتريش بيش از 20 درصد از كل نفت وارداتي خود را از ليبي خريداري مي كنند. همين وابستگي است كه آنها را به شدت نگران مي كند.
به طور كلي اين نگراني بزرگ در بازارهاي جهاني وجود دارد كه با گسترده شدن ابعاد بحران سياسي در خاورميانه و كشيده شدن احتمالي آن به برخي از كشورهاي اصلي توليد كننده نفت نظير عربستان سعودي، بازار مواد خام و نيز ديگر حوزه ها با بحران عجيبي روبرو شود.
علاوه بر موضوع توليد و ميزان توليد نفت، ناآرامي ها نوعي نگراني را نسبت به كل فرايند اقتصادي در منطقه و جهان ايجاد كرده است. به طور كلي بازارها هميشه نسبت به نبود اطمينان نسبت به آنچه در حال رخ دادن است واكنش نشان مي دهند. ممكن است ادامه ناآرامي ها علاوه بر تاثير منفي بر بازارهاي انرژي بر ديگر حوزه ها همچون بازارهاي بورس، قيمت مواد و محصولات اساسي ديگر نيز تاثير بگذارد.
بسياري از كارشناسان اقتصادي معتقدند كه ناآرامي هاي اخير در خاورميانه پيامدهاي اقتصادي بسياري خواهد داشت. برخي از اين پيامدها مربوط به كشورهاي درگير ناآرامي است. بر اين اساس تورم و ركود مهمترين تاثيرات منفي در اين كشورهاست. از سوي ديگر با بالارفتن قيمت نفت و قيمت مواد غذايي عملا مصرف كاهش پيدا خواهد كرد، زيرا دستمزدها متناسب با تورم افزايش پيدا نمي كند و اين بخش مساله بر دنياي توسعه يافته هم اثر گذار خواهد بود.
سرنوشت ليبي به عنوان يكي از بزرگترين كشورهاي توليد كننده نفت جهان، بيشتر از تونس و مصر براي تمام دنيا اهميت دارد. اما همه چيز بستگي به اين دارد كه سرهنگ قذافي پس از چهار دهه حاضر به واگذاري قدرت هست يا خير.
* آينده ليبي در هاله اي از ابهام
...............................................
با افزايش دامنه بحران در ليبي و احتمال كناره گيري معمر قذافي از قدرت، بازار حدس و گمان ها در مورد آينده سياسي اين كشور داغ شده است. به طور كلي دو نگاه بدبينانه و خوش بينانه نسبت به آينده اين كشور عربي و آفريقايي مطرح شده است.
بر اساس رويكرد بدبينانه، برخي معتقدند به دليل نبود احزاب منسجم و قوي در ليبي، ممكن است در صورت كناره گيري قذافي از قدرت، كشور دچار هرج و مرج و حتي جنگ داخلي شود. بر اين اساس گفته مي شود اپوزيسيون خارج نيز كه نقش مهمي در تهييج مردم براي اعتراض داشته بسيار متفرق و فاقد انسجام لازم است.
در مقابل اما برخي در چارچوب رويكردي خوشبينانه بر اين نظرند كه آينده ليبي پس از قذافي چندان سياه و تاريك نيست. بر اين اساس گفته مي شود ليبي گرچه داراي احزاب قوي و پرنفوذ نيست اما وجود سياستمداراي عملگرا بويژه آن بخش از وزرا و سفرايي كه در اعتراض به سركوب هاي اخير از مقام خود استعفا كرده اند و نيز بخش مهمي از ارتش و چهره هاي تحصيلكرده ليبيايي كه عمدتا در خارج از اين كشور زندگي مي كنند، باعث مي شود كه دوران پس از قذافي آنچنان كه برخي مي گويند دوراني پربحران نباشد.
هر چه هست فعلا مي توان گفت كه زمان به ضرر قذافي در حال گذر است. چرا كه با ايجاد شكاف هاي جديد در سياستمداران، نظاميان و قبايل و نيز افزايش توان معترضان از يك سو و بيشتر شدن فشارهاي جامعه جهاني از سوي ديگر، توان و ابزار وي براي كنترل شرايط از بين مي رود. قذافي در اين شرايط بحراني، به هيچ كس نمي تواند اعتماد كند. او بيرحمانه تر از رژيم هاي تونس و مصر به مخالفان تاخت ولي حالا پايه هاي حكومتش سست تر به نظر مي رسد.