ديكتاتور ليبي اين روزها در واكنش به خروش ملتش كه با وجود سركوبهاي وحشيانه تسليم زور و سلاح نشدهاند، به سخنرانيهاي هيستريك روي آورده است؛ سخناني كه به واقع از پريشاني روحي و رواني وي پرده برداشته و ثابت ميكند كه قذافي نه تنها از بحران شخصيتي رنج ميبرد، بلكه ارتكاب جنايات بيشتر و خونبارتر توسط وي عليه ملتش دور از ذهن به نظر نميرسد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روزنامهي فرامنطقهاي القدس العربي، در تحليلي تحت عنوان "عشق خونبار قذافي به ملتش" آورده است:
«معمر قذافي رهبر ليبي، با حضور در ميدان الخضراء در مركز طرابلس و سخنراني براي طرفدارانش كه تصاوير وي را در دست داشتند و در حمايت از او شعار ميدادند، ما را غافلگير نكرد بلكه آنچه كه موجب غافلگيري ما شد، تاكيد رهبر ليبي بر اين موضوع بود كه مردم ليبي همچنان وي را دوست دارند و آمادهي جنگ براي بقاء وي در قدرت و حكومت هستند.
وي در اين سخنراني اظهار داشت: مردم معمر قذافي را دوست دارند و او را سمبل عزت، شرافت و تاريخ ميدانند و اگر ملت ليبي مرا دوست نداشته باشد، حتي يك روز شايسته زندگي كردن نيستم.
بيان اين اظهارات از سوي كسي كه ميليونها تن از مردم كشورش با وي مخالفند، عليه او تظاهرات ميكنند، خواهان كنارهگيرياش هستند، دست كم نيمي از ليبي از كنترل حكومتش خارج شده و اكثريت اعضاي تيم ديپلماتيك، وزراء و مسئولان كليدياش از پستهاي خود كناره گرفته و به انقلاب مردمي پيوستهاند، قابل قبول نيست.
ليبي روزهاي سختي پيش رو دارد و شكي در اين مساله نيست. طبيعتا هنگامي كه سيفالاسلام قذافي، پسر معمر قذافي به شبكهي سي.ان.ان تركيه ميگويد، "گزينه اول پدرم ماندن و يا مردن در ليبي و گزينهي دوم وي نيز ماندن يا مردن در ليبي است" و پدرش نيز تهديد به تجهيز قبايل به سلاح، باز كردن انبارهاي اسلحه به روي آنها و تبديل ليبي به آتش سرخ ميكند. ما بايد انتظار ايجاد حمام خون در ليبي و كشته شدن هزاران فرد بيگناه را داشته باشيم.
آنچه كه در شهر الزاويه روي داد و در آن نيروهاي حكومتي به سمت تظاهركنندگان تيراندازي كرده و دهها تن را كشتند و چه بسا آنچه كه پيش از اين در درنه، البيضاء، بنغازي و مصراته روي داد، همه و همه زمينهسازي براي جنايت بزرگتري است كه رهبر ليبي در راستاي طرحهايش براي پيروزي عليه ملت ليبي وعده آن را داده است.
تاسف بار است كه اين جنايات، بهانهها براي جهانيسازي بحران ليبي و صدور قطعنامههاي شوراي امنيت براي تحريم آن را بيشتر ميكند. اگر معمر قذافي از عشق ملت ليبي به خودش و پافشاري آنها بر بقايش مطمئن است، اين موضوع مسئوليت اخلاقي بزرگي را برايش به وجود ميآورد و وي بايد عشق متقابل به ملتش داشته باشد، به خواستههاي آنها به طور كامل پاسخ دهد، جلوي خونريزي را بگيرد و براي حفظ وحدت ليبي تلاش كند.
دردناك است كه قذافي عشق متقابل در قبال ملتش ندارد و دليل اثبات اين امر هزاران شهيدي است كه در جريان مشاركت در انقلاب تغيير در اين كشور به شهادت رسيدند و خواستهي آنها چيزي جز آزادي، عدالت و احترام به حقوق بشر نبود.»