خبرگزاري فارس: هنر طنز و بذلهگويي از جمله هنرهاي است كه ملت مصر از آن براي تبيين دردها و رنجهاي خود استفاده ميكنند و اين هنر طي انتفاضه 25 ژانويه از رونق بسياري در ميان مصريها برخوردار بود تا بدين طريق مبارك و رژيم وي را به سخره بگيرند و حقايق ناگفته را بيان كنند.
به گزارش خبرنگار فارس از قاهره، مصريها از زمانهاي دور با هنر بذله گويي و طنز آشنايي داشته و اين هنر چنان در ميان آنها رشد و پرورش يافته كه براي بيان دردها، رنجها، منحتهاي خويش بيش از هر چيز به اين هنر روي ميآورند و بسان گذشته بايد گفت، هنر بذله گويي و طنز يكي از ويژگيهاي انقلاب 25 ژانويه 2011 مردم مصر بود تا از طريق آن رژيم حاكم را به سخره گرفته و حقايقي را كه به زبان ساده امكان بازگو كردن آنها نبود، از طريق زبان طنز به يكديگر و جهانيان انتقال دهند و همان گونه كه هنرمندان، شاعران، نويسندگان و نقاشان مصري هريك به سهم خويش در تبيين و تبليغ انقلاب مصر سهيم بودند، ظنز پردازان اين كشور نيز در اين امر خطير مشاركت كردند.
"بلال السيد " از جمله طنزپردازان مصري است كه در گفتوگو با فارس ميگويد: ذوق طنزپردازي از كودكي در من وجود داشت و هنگامي كه انتفاضه جوانان مصري شروع شد با جمعي از آنها اقدام به تهيه شعارهايي كرديم كه من همه را براي خودم گردآوري نمودهام، شعارهايي مانند:
- مردم سرنگوني رژيم را ميخواهند
- مردم خواستار سرنگوني مبارك هستند
- او ميرود، نه ما
- اي مبارك خلبان 70 ميليارد را از كجا آوردي
- جمال به پدرت بگو مردم از تو متنفرند
- حزب ملي باطل است، پارلمان باطل است، جمال مبارك باطل است، احمد عز باطل است و مبارك و هر كه با اوست باطل است
- سوزان به مبارك بگو 30 سال حكومت كافي است
- نه مبارك نه سليمان تو هم مانند مبارك برو
- مبارك ديگه چي ميخواهي؟ ميخواهي مردم پايت را ببوسند.. نه مبارك بوسه نميزنيم، بلكه با كفش تو را لگد مال ميكنيم.
- با فرياد مصريها همصدا شو.. صداي مصري هيچگاه نميميرد.
- برو يعني راه بيفت زبان نفهم.
- دولت و گاز را فروختند .. اينها را بايد به آتش كشيد
- مبارك .. بگو چرا محاصره غزه
- شكر و روغن را گران كنيد .. فردا اسباب و اثاثيه خانه خود را ميفروشيم
"عبد الاسلام محمد " مالك قهوخانهاي در ميدان التحرير به خبرنگار فارس در قاهره ميگويد: طنزپردازان هر روز براي تبادل طنزهاي خود كه بيانگر اعتراضات مردمي و به سخره گرفتن رژيم مصر است، در اين جا گردهم ميآيند و از جمله طنزهايي كه در زمان انتفاضه دهان به دهان ميگشت، اين بود كه ميگويند: "كسي به چراغ جادويي دست يافت، آن را برداشت و غول چراغ را فراخواند، غول از آن شخص پرسيد: ارباب چه ميخواهي برايت برآورده كنم، گفت: ميان قاهره تا اسوان برايم يك پل بزن، غول گفت: اين درخواست بسيار سخت و غير ممكني است، آن شخص گفت: پس كاري كن مبارك قدرت را رها كند، غول گفت: فكر كنم پل را برات بزنم خيلي راحتتر باشه ".
همچنين از لطايف ديگر: "ميگويند شيطان سه ميليون انسان را ديد كه در ميدان تحرير نماز ميخوانند، آه از نهادش بلند شد و گفت: سي سال است تلاش ميكنم، آنها را از راه بدر كنم به نتيجهاي نرسيدم، اما تو با مزدورانت توانستي يك شبه آنها را به راه راست هدايت كني و به خواندن نماز واداري و جمع متعرضين ميپيونده و شعار "مرگ مبارك " رو سر ميده ".
همچنين: "بعد از انقلاب مصر و تونس در روز جمعه قذافي برگزاري نماز حمعه در ليبي رو لغو ميكنه " يا "سلام جديد رايج شده ميان رهبران عرب اين است كه به جاي اينكه بگويند السلام عليكم، ميگويند: الثوره عليكم (انقلاب بر شما) و رحمه الله و بركاته " يا "مبارك گفت، من مصريها را از دست دادم براي همين از قدرت كنارهگيري ميكنم و تصميم گرفت، خود را براي رياست جمهوري تونس كانديد كند، همين موضوع تونسيها را واداشت خواستار بازگشت بن علي شوند ".
اين لطايف نمونهاي از صدها لطيفهاي است كه مصريها قبل و بعد از سرنوگوني مبارك آنها را با هم رد و بدل ميكردند.
يكي از جديدترين لطيفههايي كه جوانان انقلاب 25 ژانويه آن را از طريق اس ام اسها و فيس بوكها و وسايل ارتباطي ديگر رد و بدل ميكنند اين است كه "شبكه الجزيره از يك مامور مبارك ميپرسه چرا به مردم كوكتل مولوتف شليك ميكني؟ جواب مي ده: چون اونا به سوي ما بمبهاي آتشزا شليك ميكنند " يا "مبارك با وزير كشور خود تشكيل جلسه ميده و با ناراحتي ميگه: لعنت به تو كه حشيش و مواد مخدر رو منع كردي تا مردم به خودشون بيان ".
همچنين: "مبارك پس از سرنگوني آگهي درخواست كار ميده و در سوابق كاريش ميگه: رئيس جمهوري بيكاري كه دنبال كار ميگرده .. داراي مهارت در احداث زندانهاي مخوف .. و بسيار توانمند در سرفرود آوردن در برابر ديگران " يا "مبارك پيش از سرنگوني خود به سليمان مي گه آيا شرم الشيخ را به اسرائيل و مسلمانان رو به عربستان و مسيحيان رو به آمريكا فروختي؟ پس در مملكت رو تخته كن بريم ".
و از جمله لطيفهاي اينترنتي اين كه: "اولي از دومي ميپرسه: اگر بر دولت پيروز شديم اون وقت بايد چه كار كنيم؟ دومي ميگه: هيچي بازي نهايي رو با تونس انجام ميديم " يا "از مبارك مي پرسند، نظرت در مورد تغيير و تحول چيه؟ ميگه: يكي از سنتهاي زندگي است. ميگن: پس چرا تغيير نميكني؟ ميگه: آخه من تحميل و اجبار هستم نه سنت زندگي ".