«آيا ليبي بعد از معمر قذافي با خطر فروپاشي تهديد ميشود؟ طبق نظر كارشناسان اين احتمال وجود دارد كه بعد از سقوط رهبر ليبي اين كشور به استانهاي تاريخي و ابتدايي خود تقسيم شود.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مجلهي آلماني اشپيگل در مطلبي با اشاره به گمانه زنيهايي كه به پيش بيني اوضاع بعد از سقوط معمر قذافي، رهبرليبي ميپردازد، آورده است:
«رنجهايي كه مخالفان در دوران قذافي كشيدهاند، آنها را به اتحاد عليه قذافي كشانده است. با آنكه مخالفان دولت كنترل بخشهاي گستردهاي از كشور را در دست دارند، اما قدرت همچنان در دست قذافي است.
جاي تعجب ندارد كه ليبي بعد از سقوط قذافي بار ديگر به شكل تاريخي خود برگشته و و فروبپاشد.
نگاهي به اين كشور در اطلس جغرافيايي نشان ميدهد كه ليبي طي هزارههاي طولاني از سه كشور مستقل تشكيل شده بود. ليبي داراي ١٦٠٠ كيلومتر خط ساحلي و بيابانهاي گسترده با مساحتي بزرگ است.
مردم اين كشور از همگوني برخوردار نيستند و تنوع قبايل با زبانهاي مختلف و آداب و رسوم و وضع معيشتي مختلف ديده ميشود.
ليبي به لحاظ تاريخي و پيش از سلطه ايتاليا، به مناطق طرابلس در غرب، فزان در جنوب و برقه در شرق تقسيم شده بود و به نظر ميرسد كه تحولات اخير اين كشور زنده شدن دوباره اين تقسيم بندي تاريخي باشد، چرا كه طي هفتههاي گذشته ابتدا قبايل شرقي شروع به مخالفت كردند و سپس قبايل جنوبي اين كشور كه سرزمينهايي نفت خير است به اين اعتراضات پيوستند و تنها طرابلسيها كه حدود ٢٠ درصد اين كشور را در بر ميگيرند، طي روزهاي گذشته حامي وي بودهاند. به اين ترتيب قذافي حمايت بخش حداكثري از مردم خود را از دست داد.
كارشناسان اكنون از اين مساله هراس دارند كه ليبي به دنبال سقوط رژيم قذافي، به مرزهاي قديمي و اوليه خود برگردد.
طبق مطالعات انجام شده در مركز مطالعات استراتژيك آمريكا، قبايل و مردم شرق ليبي، بنغازي را پايتخت اصلي خود ميدانند.
اغلب مناطق اطراف طرابلس، پايتخت ليبي نيز حامي قذافي و تحت سلطهي وي است. منطقهي بياباني فزان در جنوب اين كشور نيز كه يكي از مناطقي است كه سكونت انساني ديرتر از بقيه مناطق در آن صورت گرفته است، به لحاظ سياسي نقشي مهمي ايفا نميكند.
يكي از كارشناسان مسائل سياسي انگليس نيز در مقالهاي در روزنامه نيويورك تايمز نوشت: تقسيم ليبي مسالهاي محتمل است، چرا كه حفظ اين كشور به شكل يكپارچه مسالهاي بسيار دشوار است چون شكاف عميق بين بخشهايي كه در شرق اين كشور واقع شدهاند و از ظلم رژيم حاكم در عذاب بودهاند و نواحي غربي كه تحت حمايت قذافي هستند بسيار عميق است.
البته قذافي خود نيز از خطرات آگاه بوده و پيشتر بارها به فرايندهاي جدايي طلبانه و احتمال آن در ليبي اشاره كرده است؛ به گونهاي كه وي اكتبر گذشته در نشست آفريقا و اعراب در ليبي هشدار داد كه تجزيه و جدا شدن جنوب سودان يك بيماري است كه به بقيه آفريقا شيوع پيدا خواهد كرد.
به نظر ميرسد كه ليبياييهاي غرب، شرق و جنوب اين كشور در دوران حكومت قذافي در دنياهاي جداگانهاي زندگي ميكردهاند.
در حالي كه قذافي از وطن اوليه قبايل "قذافيها" در مناطق غربي حمايت ميكرده است، شرقيها را به حال خود رها كرده است.
به طوريكه صرف نظر از نفت خيز بودن مناطق شرقي، زير ساختهاي قابل توجهي در اين مناطق وجود ندارد، آب اين منطقه قابل آشاميدن نيست و قطع برق از مسائل روزمرهي اين منطقه است. خدمات درماني در اين منطقه وحشتناك است و بنغازي و ديگر مراكز جمعيتي شرق هدف فشارهاي وحشيانهي رژيم قذافي بودهاند، از اين رو نفرت از اقدامات قذافي، بنغازي را به پايتخت اين انقلابها تبديل كرده است.
مردم ليبي طي سدههاي گذشته با رويدادهاي بسياري روبرو بودهاند.
ارتش ايتاليا سال ١٩١١ با هدف رفع محدوديت تجارت تجار ايتاليايي با اين كشور، به ليبي لشكركشي كرد. البته هدف اصلي اين تهاجم رقابت با تاثير روز افزون فرانسه در شمال آفريقا بود.
در سال ١٩٦٣ ليبي به يك دولت وحدت ملي تبديل شد و تغييرات قانون اساسي صورت گرفت و ليبي در همان سال با دارا بودن ٥/١ ميليون جمعيت به كشوري متحد تبديل شد.»